تربیت
Tarbiat.Org

هدف حیات زمینی آدم ملک، شیطان، هبوط
اصغر طاهرزاده

شرایط امتحان

ملائكه همه مأمور سجده به آدم بودند، یعنی همة آنان مسخّر در راه به كمال رساندن انسان شدند. یك طایفه از آن‌ها مأمور حیات‌بخشی به انسان، و طایفة دیگر مأمور رزق اویند، و طایفه‌ای مشغول رساندن علم شدند و خلاصه ملائکه آنچه كه زندگی انسان را معنی‌دار و پرفایده می‌كرد به عهده گرفتند. پس ملائكه، اسباب‌های الهی و اعوانی برای انسان‌اند تا انسان بتواند به مقصد حقیقی حیات خود دست یابد، و از طرفی ابلیس از سجدة بر آدم سرباز زد، یعنی بر عكسِ ملائكه در برابر آدم خاضع نشد و دشمنی‌اش را با بشر شروع كرد و به این دلیل دشمنی‌اش با شخص آدم نبود كه درخواست كرد تا روزی كه بشر در قیامت مبعوث می‌شود به او مهلت داده شود تا آن محرومیت و رجمِ از خدا را برای بقیة انسان‌ها نیز تهیه ببیند.
از آنچه نباید غفلت شود، مسئلة امتحان و ابتلاء بشر است و اصولاً آنچه نظام سعادت و شقاوت و ثواب و عقاب بر آن تكیه دارد، مسئلة امتحان و ابتلاء است، زیرا تا انسان‌ همواره در میان خیر و شر و سعادت و شقاوت قرار نگیرد و با انتخاب خود و با توجّه به نتیجه‌ای كه هر انتخابی برای او دارد، یكی از دو راه را خود انتخاب نكند، انسان خوب از انسان بد چگونه معلوم شود؟ و بر این اساس اگر موجودی نباشد تا در میان ملائكه، كه انسان را دعوت به خیر می كنند، انسان را دعوت به شرّ و تشویق به بدی نكند، امتحانی واقع نخواهد شد.
آری؛ اگر خدا ابلیس را علیه بشر تأیید نموده و او را تا وقت معلوم مهلت داده، خود بشر را هم به‌وسیلة ملائكه تا دنیا باقی است تأیید فرموده است. و این‌كه به شیطان فرمود: «إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرینْ» هان ای شیطان! تو را در زمرة مهلت‌داده شدگان قرار دادم، پس معلوم می شود غیر ابلیس كسان دیگری هم هستند كه تا آخرین روز زندگی بشر زنده‌اند و خداوند به آن‌ها مهلت داده است.
اگر ابلیس را تأیید كرد تا بتواند باطل و فسق را در نظر بشر جلوه دهد، انسان را هم با هدایت به‌سوی حق، تأیید كرد و ایمان را در قلبش زینت داد و فطرت توحیدی را به او ارزانی داشت، پس آدمیزاده آفریده‌ای است كه خودش به خودی خود از هر اقتضایی مجرّد و خالی است، یعنی نه اقتضای سعادت دارد و نه اقتضای شقاوت، و هم راه خیر را كه راه ملائكه است، می‌تواند انتخاب كند، و هم راه شرّ را كه راه ابلیس است، می‌تواند انتخاب كند. بشر به هر راه كه در زندگی میل كند، به همان راه می‌افتد و اهل آن راه كمكش نموده و آنچه كه دارند را در نظرش جلوه می‌دهند تا بشر یكی از آن دو راه را انتخاب كند و سنت امتحان الهی و به بالفعل درآمدن جنبة لااقتضایی انسان محقق شود.
پس مهلت‌دادن به ابلیس، از باب آسان ساختن امتحان است و این‌‌كه ابلیس گفت: «لَاُزَیَّنَنَّ لَهُمْ فِی الْاَرْضِ»؛ منظورش این است كه باطل را در نظر بشریت زینت می‌دهم. بعد همچنان‌که قبلاً تأکید شد می‌گوید: «فِی الْاَرْضِ»؛ یعنی آدمیان را در زندگی زمینیشان كه همین زندگی دنیا باشد فریب می‌دهم. و فریب دادن آدم و همسرش هم همین بود كه آن‌ها را به مخالفت در امر ارشادی خدا وادارشان كند و از بهشت بیرون نموده، زمینی‌شان ساخته تا قهراً صاحب فرزندانی شوند كه وی به اغواء و گمراهی آن‌ها مشغول شود و از صراط مستقیم منحرفشان كند.
در آیه 27 سوره اعراف می‌بینیم كه مقصد ابلیس را در اغواء آدم و همسرش، برهنه‌شدن و متوجّة شهوت گشتن قرار داد. اوّلاً: برهنه شدند، ثانیاً: توجّه آن‌ها به عورتشان جلب شد، یعنی اغواء‌شدن طوری است كه جهت روح را متوجّه شهوات می‌كند و پیرو آن شهوات، شیطان به مقاصد خودش رسید و می‌رسد، ولی با آیه «اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصین»؛ آن‌هایی كه خود را برای خدا خالص كرده و خدا هم آنان را برای خود برگزیده، استثناء كرد، زیرا در دلِ مخلَصین جز خدا نیست كه بدان اشتغال ورزند. این‌ها بندگانی هستند كه برای خود هیچ مالكیتی قائل نیستند و همین روحیه و جهت‌گیری است كه كار شیطان را خنثی می‌كند. و برعكس، آن‌هایی را ابلیس اغواء می‌كند كه خود آن‌ها غوایت دارند؛ «اِلّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوین»؛ یعنی خود آن‌ها غاوی‌اند و به اقتضای غوایت و گمراهی خودشان در پی اغواء شیطان می‌روند و به همین جهت هم شیطان در روز قیامت به آن‌ها می‌گوید: «فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا اَنْفُسَكُمْ»؛(188) مرا سرزنش نكنید، بلكه خودتان را سرزنش كنید. در واقع ملامت را به خود آن‌ها نسبت داد، البته این طور نیست كه شیطان بی‌تقصیر باشد، زیرا او هم به خاطر سوءِ ‌اختیارش و این‌كه به كار گمراهی مردم پرداخت، و یا بگو به خاطر امتناعش از سجده، چوب خدا شد و خداوند به‌وسیلة او گمراهان را گمراه‌تر نمود و در واقع مددی برای گمراهان شد، پس قابل ملامت و عذاب است و او در واقع ولیّ و رهبر گمراهان شد.
علامه طباطبایی(ره) موضوع را تا این‌جا در ده‌بند جمع‌بندی خوبی كرده‌اند، می‌فرمایند: قضاهای اصلی كه در ابتدای خلقتِ انسان رانده‌شده عبارتند از:
1- «فََاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجیم»؛(189) ای شیطان! از آن مقام قدسی به جهت این روحیه‌ات، خارج شو كه تو برای همیشه رانده‌شده‌ای، پس اینك شیطان از مقام قدسی رانده ‌شده، و این یكی از قضاها و حقایق عالم وجود است كه در این عالم محقّق شده و آن عبارت است از خروج شیطان از نظام قرب الهی.
2- «وَ إِنَّ عَلَیْكَ اللَّعْنَةَ اِلی یَوْمِ الدّین»؛(190) تا روز جزا لعنت خدا بر تو خواهد بود. این هم یكی از خصوصیات شیطان در عالم است، و یكی از قضاهای رانده‌شده است كه شیطان با شیطنتش این را در هستی جاری كرده است.
3- «فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرینْ اِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم»؛(191) ای شیطان! قانون ما این است كه تو تا یك مدتّی می‌توانی برای اغواء انسان‌ها فرصت داشته باشی، ولی آن فرصت تا ورود انسان‌ها است به برزخ، و نه بیشتر.
4- «اِنَّ عِبادی لَیْسَ لَكَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ»؛ شیطان این‌قدر دستش باز نیست كه بر بندگان خدا هر طور خودش خواست حكومت كند.
5- «الاّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوین»؛ تو بر بندگان من تسلّط نخواهی داشت، جز آن‌هایی كه خود گمراه هستند و در گمراهی خود به دنبال یك راهنما هستند جهت گمراه‌تر شدن. عرض شد كه مخلَصین چیزی جز خدا ندارند كه مشغول آن شوند، و با شیطان هم‌مقصد گردند و راه ورود شیطان را در جان خود فراهم کنند. ولی طرف مقابل آن، غاوین مشغول چیزهایی هستند كه شیطان می‌تواند از آن طریق وارد شود، پس غاوین اغوای شیطان را از خود شروع كرده‌اند.
6- «وَ إنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ اَجْمَعین»؛ جهنّم هم جایگاه طرفداران شیطان است كه این حكم و قضای حتمی است.
7- «اِهْبِطُوا بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوّ»؛(192) همه از آن عالم قدس فرود آیید، و در شرایطی قرار گیرید كه بر همدیگر دشمنی می‌كنید. این شامل همه می‌شود، اعم از شیطان و آدم و حوا! می‌فرماید: بروید در زمین كه در آنجا شرایطی هست، به آن مشغول می‌شوید و گرفتار جنگ خواهید شد.
8- «وَ لَكُمْ فِی الْارْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ اِلی حین»؛(193) كه البته این حیات زمینی، یك حیات موقّت است برای امتحان و انسان‌ را به خودش نشان‌دادن.
9- «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً فَإِمّا یَاْتیَنَّكُمْ مِنّی هُدیً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُون»؛(194) در این زندگی زمینی، برایتان شریعت می‌آید، اگر از شریعت تبعیت كنید، از خطرِ هبوط در زمین و مشغول‌شدن به شجرة كثرت، نجات پیدا می‌كنید.
10- «وَالَّذینَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآیاتِنا اُولئِكَ اَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدُون»؛(195) ولی كسانی كه در زمین كفر ورزیدند و انبیاء الهی را تكذیب كردند، در آتش ابدی هستند.