تربیت
Tarbiat.Org

هدف حیات زمینی آدم ملک، شیطان، هبوط
اصغر طاهرزاده

نتایج منطق‌ شیطانی

«قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَاِنَّكَ رَجیمٌ»؛(166)
خداوند فرمود: خارج شو كه تو در این مقام قدسی نمی‌توانی باشی، تو با حقیقت بازی می‌كنی. هر انسانی كه موضوعات اصلی را به بهانه موضوعات فرعی نادیده بگیرد، منطقش منطق شیطان است. شما به خودتان نگاه كنید، خودمان باید مواظب باشیم، لذا در ادامه فرمود:
«وَ اِنَّ عَلَیْكَ اللَّعْنَةَ اِلی یَوْمِ الدّین»؛(167)
برو تو رجیم هستی، تو رانده شده از مقام قدس هستی و لعنت و دوری خدا بر توست تا روز قیامت كه روز جزا است.
ملاحظه كنید كه در این چند آیه اخیر از سوره حجر که طرح شد ما را متوجّه می‌كند كه موضوع خلقت بدنی شیطان و انسان چیز دیگری است و شرافت انسان چیز دیگر، و دشمنی شیطان با اصل انسانیت انسان است. خداوند به ما خبر می‌دهد که ما به شیطان گفتیم به انسان سجده كن! می‌گوید: چون از جنس گِل است، سجده نمی‌كنم، پس این شیطان در واقع انسانیت انسان را نمی‌بیند.
اگر كسی روی یك وجه از قضیه‌ای این‌قدر بماند كه از بقیة ابعاد قضیه جدا شود، موضع‌گیری این فرد خطرناك است. این‌قدر روی پوست قضیه می‌ماند كه مغز آن از منظرش گم می‌شود. و عرض شد این نوع نگرش خطرناك است چون منجر به موضع‌گیری‌های خلاف واقع می‌شود و عموماً این روحیه، روحیة مغالطه‌گران است. وقتی كسی فهم و اندیشة خود را در حدّ ظاهر مسائل متوقف كرد، به همان وضعی می‌افتد كه شیطان افتاد، ظرایف حركات و مسائل را نمی‌بیند و لذا پیشنهاد می‌كند كه بقیّه هم مثل خودش سطحی و تند با موضوعات برخورد كنند. یكی از دوستان می‌گفت: چرا فلان آقای محترم این افراد ناباب كه اطراف او را گرفته‌اند، با صراحت حذف نمی‌كند؟ گفتم گاهی این کار امکان ندارد، چون ظرایف دیگری هست كه تو آن‌ها را نیز باید در نظر بگیری و نظر دهی، پیامبر خدا(ص) گاهی دلشان خیلی می‌خواست كه خلیفة دوم را رد كنند، ولی او خودش را به پیامبراكرم(ص) می‌چسبانید. اما حضرت امیر‌المؤمنین(ع) به جهت رعایت حال پیامبر خدا(ص) خیلی مواظب بودند مزاحم حضرت نشوند، به طوری كه پیامبر(ص) وقتی می‌خواهند رحلت كنند، می‌فرمایند: حبیب مرا بیاورید! عایشه؛ پدرش ابابكر را می‌آورد، و حفصه هم؛ پدرش عُمَر را می‌آورد. حضرت رسول‌الله(ص) یك‌طوری با برخوردشان نشان می‌دهند که منظورشان این‌ افراد نیست. آری! گاهی این‌طوری است، و نباید ظاهر قضیه را دید و برخورد سطحی و تند از خود نشان داد، وگرنه گرفتار سطحی‌نگری شیطان می‌شویم. معلّم اخلاق‌بودن اقتضاء می‌كند كه طرف ‌نتواند به بعضی افراد ناباب به صراحت بگوید بروید دنبال كارتان، اقتضای رعایت اخلاق این‌طوری است هرچند ممكن است در نظر افراد سطحی، طرف بدهكار هم بشود كه چرا ایشان كه معلّم اخلاق است، این افراد اطراف او هستند! بله، ایشان باید یك‌طوری موضعگیری كنند كه معلوم شود فكر بعضی از این اطرافیان با روحیة ایشان فرق دارد، ولی رعایت ظرایف و در نظر داشتن ظرایف، خودش یك بصیرت است. گاهی مسائل اخلاقی و شرعی اجازه نمی‌دهد كه آدم برخوردهای خیلی تند داشته باشد. شیعه با شعور و بصیرت خود نزدیكی‌های تصنّعی خلیفه‌های اوّل و دوم و سوم را در كنار رسول خدا(ص) اصل کمال برای آن‌ها ندانست، ولی نزدیكی‌های روحانی حضرت علی(ع) را اصل دانست. ظاهرنگری، ناخودآگاه، یك‌نحوه تحت ‌تأثیر مغالطه‌گری‌های شیطانی است- تحت تأثیر شیطانی كه از این‌همه معنویت آدم چشم‌ پوشید و فقط ظاهر گِلین او را دید- خودتان بیدار شوید که در دام شیطان نیفتید وگرنه مثل عمر سعد حضرت امام حسین(ع) را با یزید مساوی می‌بینیم، چون هر دو به ظاهر انسان‌اند و هر دو هم مسلمان‌اند.