شیطان به دنبال انسانی است كه راه را -كه همان بندگی خدا و ارتباط حضوری و قلبی با خدا است- گم كرده باشد و چون راه را گم كرده و دیگر ارتباط نوری با خدا ندارد ، پیشنهادهای شیطان را میپذیرد، مثل انسانی است كه در وسط بیابان راهی که او را به مقصد میرساند، گم كرده است. كمی تحت تأثیر این تصورات از این طرف میدود، كمی هم تحت تأثیر آن تصورات از آن طرف میرود. اینچنین افرادی را«غاوین» میگویند؛ یعنی کسانی که هدف اصلی خود را گم كردهاند، راه خود را نمیشناسند. اگر ربّالعالمین را كه ربّ همة ماست نشناسیم، در بیابانِ زندگی گم شدهایم. با اینكه به راحتی میتوانستیم بفهمیم باید بندة ربّالعالمین باشیم. حالا كسی كه ربّالعالمین را ربّ خود نگرفت و به دنبال حکم کمال مطلق نبود، راه تسلّط شیطان را بر تمام ابعاد شخصیت خود میگشاید. چنین آدمی درست است كه به ظاهر پرتحرّك است، ولی نهبه جهت این كه زودتر به مقصد برسد، بلكه به جهت بیمقصدی، به هر چاه و راهی سر میزند و به قول خودش از بس تلاش میكنم خسته شدهام، در حالیكه به قول مولوی غرق بیکاری است:
كار آن دارد كه حق را شـد مُریـد
از بـرای او ز هـر كـاری بُــرید
دیگران چون كودكان این روز چند
تا به شب در خاك بازی میكنند
گـویـدم از كـــار خستنــدم خلـق
غرق بیكاریاستجانش تابهحلق
چون كسی به واقع كار دارد كه به سوی هدف واقعی خودش جلو برود و هر روز در بندگی خدا رشد كند و آرامآرام هر چه بیشتر به مقصد هستی كه پذیرش ولایت حضرت ربّالعالمین است، نزدیك شود. حضرت ربّ العالمین عین قرار است و او نیز در قرار با ربّ، قرار میگیرد و با پیداکردن راه ارتباط با حضرت ربالعالمین همواره در تحت تربیت انوار خداوند جلو میرود.
غاوین كه مقصد خود را گم كردهاند، از شیطان تبعیت میكنند و در نتیجه شیطان بر آنها تسلّط مییابد. شیطان طرح و نقشه برای ادامة زندگی به او میدهد، چون خودش طرح ندارد و طرح بندگیِ ربّالعالمین را هم نپذیرفته و راضی به قسمت حق نبوده و لذا به اینكه، حق ربّ او باشد راضی نیست، او نتوانسته است چون امامحسین(ع) در دعای عرفه به خدای خود بگوید: «اَنْتَ كَهْفی حینَ تُعییِنی الْمَذاهِبُ فِی وُسْعَتِها»؛ تو پناهگاه و خزینة آرمانهای من هستی وقتی راههای به ظاهر وسیع مرا خسته میكند. اگر كسی به این بصیرت دست یافت كه خزینة همه آرمانهایش حضرت ربّالعالمین است، دیگر به سوی چه كسی بدود؟! پروردگارش هم كه نزدیك است، دویدن نمیخواهد. این آدم راه را گم نكرده است كه دربهدر باشد. گنج را میشناسد و هر چه بیشتر تلاش میكند تا به آن نزدیك شود، و این تلاش با آرامش همراه است، چون راه و مقصد را میشناسد و میبیند كه مقصد از دستش در نرفته است.