پس روشن شد كه كار شیطان فقط دعوت است و اشكال از انسانهاست كه با زودباوریهای خودشان او را بر خود مسلّط میكنند. حالا از خودتان سؤال كنید كه آخر انسانها كه هم عقل دارند و هم فطرت، پس چرا بعضاً تحتتأثیر شیطان قرار میگیرند؟ آیه میفرماید: ریشهاش هم در خود انسانهاست و علّتش آن است كه علّتهای متوسط و واسطهها را منشأ اثر اصلی میگیرند. انسان وقتی تلاش نمیكند كه به طور عمیق فكر كند و مبادی اثر را پیدا كند، شیطان با تحریک قوة واهمه، علل متوسط را به رخ او میكشد و از علّت اصلی كه حضرت ربّالعالمین است، غافلش میكند. مثلاً یكمرتبه متوجّه میشویم با یك مقداری قرض و بدهكاری روبهرو شدهایم - حالا یا از زندگی كه پروردگارمان در اختیارمان گذارده، راضی نبودهایم و برای بهتركردن آن زندگی، قرض بهبار آوردهایم و یا حادثهای پیش آمده كه مجبور شدهایم برای رفع آن قرض كنیم- برای رفع این قرض، اگر جریان را در رابطه با ربّ خود ببینیم، مواظب هستیم مسئله را از او جدا نكنیم، متوجه باشیم كه یا به سبب عدمرضایت از ربّ خود، همان پروردگارمان، گرفتار قرضمان كرد، كه توبه میكنیم، و یا بهجهت امتحان، آن حادثه را بهوجود آورد كه صبر پیشه میكنیم و میدانیم خودش بهوجود آورده و خودش هم گشایش لازم را - پس از انجام امتحان- فراهم میكند.(141) و در هر دو حال چون در آن موضوع نظر را از حضرت ربّ خود برنداشتیم، شیطان نتوانست علل متوسط را برای ما اصل قرار دهد و به هزار آلودگی گرفتارمان كند.