علامهطباطبایی(ره) میفرمایند:
«خداوند ابلیس را امر به سجده كرد تا با پذیرفتنش صفت عبودیتش كامل شود و یا با تمردش، استكبارش تكمیل گردد. یعنی خداوند با این كار، كار تكمیل بندگان را انجام داد هرچند ابلیس با اختیار خود در جهت شقاوت تكامل یافت. فایده دیگر این كار این بود كه خطمشی آدم و فرزندانش هم معلوم شد و دوست همراه و دشمن رهزن خود را شناخت».
پس ملاحظه میكنید كه با یک امر واحد که فرمود به آدم سجده کنید، هرموجودی حقیقت خودش را پیدا كرد - چه ملك و چه شیطان- از طرف دیگر آدم هم دوست و دشمن خود را شناخت. یكی از مشكلات بشر در طول تاریخ همین بودهاست كه دوست و دشمنش را گم میكردهاست. مگر امروز طوری نشدهاست كه ما بسیاری وقتها حرف دشمن را میزنیم. نه اینكه بخواهیم بحث سیاسی كنیم، بلكه طلب و تمنای ما، همان طلب و تمنای طرفداران شیطان و طلب و تمنای دشمنان خدا است، مثلاً به موضوع لباس و پوشش آنطور كه دشمنان خدا مینگرند مینگریم و لباس را وسیلة فخر بر دیگران قرار میدهیم، به موضوع طبیعت آنطور كه دشمنان خدا، یعنی یاران شیطان مینگرند، مینگریم و آن را آیت خداوند و وسیلة لطف حق نمیبینیم، بلكه اراده هرچه بیشتر ضایعكردن آن را، و صرفاً استفاده هوسناكانه از آن را، در خود میپرورانیم و نمیدانیم اینطور برخورد با طبیعت چه اندازه فاجعه بهبار میآورد. تمام این مشكلات به جهت آن است كه نتوانستهایم عمیقاً فكر و فرهنگ دشمن خود را بشناسیم.
انتظار ما از انقلاب اسلامی باید این باشد كه به ما یك زندگی جدیدی بر اساس بندگی خدا عطا کند نه یك رفاه شیطانی. ما در كلاف رفاه شیطانی تنفسمان بیش از پیش بند میآید. اگر به ما بگویند ای آدمها چنانچه میخواهید خیلی مهم شوید و كبرتان برایتان بماند و بتوانید بربقیه فخر بفروشید، باید فلان وسیلة لوكس آمریكایی را داشته باشید متأسفانه میپذیریم. حالا ملاحظه كنید چقدر مجبوریم برای ارضای هوسهای خود از ارتباط با طبیعت فاصله بگیریم و چقدر باید طبیعت را تخریب كنیم تا به هوسهای شیطانی خود نایل شویم. اینجاست كه گفته میشود ما در كلاف رفاه شیطانی تنفسمان قطع میشود، چون آنچه را خداوند از طریق طبیعت در اختیار ما میگذارد برای جان ما گوارا است، ولی برای هوس ما ناگوارا است. حالا اگر به ما بگویند شما باید با خدا ارتباط داشته باشید و ما هم میپذیرفتیم، به راحتی با طبیعت خدا كنار میآمدیم و بدون آنكه چهرة آن را خراش دهیم بهترین استفاده را از آن میكردیم. وقتی كه ناصرالدینشاه به دیدن ملاهادیسبزواری(ره) رفت، متوجه شد حتی دیوارهای اتاق خشتیاش را كاهگِل هم نكردهاست. به او میگوید چرا از این اطاق به همین شكلِ بدون كاهگل استفاده میکنی؟ ملاهادی میگوید به من بگو چرا به صورتی غیر از این استفاده كنم، یعنی تو میگویی چرا دیوار اطاقت را زینت نكردهای، من میگویم چرا تو آن را زینت كردهای؟ كسی كه با دوست خودش یعنی خدا ارتباط دارد خیلی دلش نمیآید از زندگی نفسگیر استفاده كند، چون در آن صورت نَفَسی برایش نمیماند كه با خدا ارتباط پیدا كند. جمهوری اسلامی باید كمك کند انسانها از این ورطه در آیند. اینكه میگویند واقعاً آرزوی ظهور حضرت حجّت(عج) را بكنید، برای اینكه زیر پرتو نور هدایت مهدی(عج) یك زندگی سراسر انسانی محقق میشود. حالا وسع و توان جمهوریاسلامی چقدر است، فعلاً موضوع بحث ما نیست. بحث این است كه هیچوقت از آن اهداف برین غافل نشوید، لااقل نگذاریم حالا كه خانة ما نیاز به گچکاری دارد این نیاز، ما را کمتر گرفتار تکنیک دشمنانمان بکند؛ نخواهیم از مدرنترین كارخانهها استفاده كنیم، و این تکنیکها هدف برین برای ما شود. هدف برین این است كه راه ارتباط با دوست را پیدا كنیم تا معنی زندگی زمینیمان از دستمان نرود. این یك اصل است.