بنابراین، توحید خالص، توحیدى است كه مشوب و آمیخته به این شركها نباشد، نه شرك ابلیسى و نه شرك اهل كتاب. حدّ نصاب توحید در اسلام، علاوه بر اعتقاد به یگانگى خالق،
( صفحه 237 )
ربّ تكوینى و معبود، اعتقاد به وحدت ربّ تشریعى نیز هست. این چهار امر اركان توحید اسلام به شمار مىروند كه اگر هر یك از آنها خدشهدار شود، توحید واقعى تحقق نخواهد یافت. اگر كسى معتقد باشد كه در كنار خدا خالق دیگرى و یا ربّ تكوینى دیگرى وجود دارد كه استقلالاً عالم را اداره مىكند یا حقّ حاكمیت و یا حقّ عبادت دارد، از توحید اسلام خارج شده است. پس توحید در ربوبیّت تشریعى یكى از اركان توحید اسلام است و بدون اعتقاد به توحید در ربوبیّت تشریعى توحید اسلامى تحقق نمىیابد. ممكن است شخصى در ظاهر شهادتین بگوید و حتى محكوم به طهارت هم باشد، امّا این احكام ظاهرى است و تنها در همین حد اثر دارد كه او در این جهان از زمره مسلمانان شمرده شود.
اگر در رساله عملیه مىنویسند: كسى كه شهادتین را گفت مسلمان است و حكم به طهارت او مىشود و ازدواج با او جایز است و ذبیحه وى نیز حلال است، بدان معنا نیست كه هر كس شهادتین را گفت حتما بهشتى است و از عذاب جهنم نجات مىیابد، بلكه علاوه بر آن، باید ضروریات دین را بپذیرد و به آنها ملتزم باشد و الاّ با گفتن شهادتین مسأله تمام نمىشود. آیا اگر كسى منكر معاد باشد مسلمان است؟ و یا اگر منكر نماز و زكات باشد مسلمان است؟ پس گفتن شهادتین تنها نشانه و اماره این است كه به «ما انزل اللّه» اعتقاد پیدا كرده است و به ظاهر مسلمان به حساب مىآید، امّا اگر قلبا به خدا ایمان نداشت، یا معاد را قبول نداشت و یا ضروریات اسلام را قلبا نپذیرفت، در باطن كافر است هر چند در ظاهر مسلمان است و احكام اسلام نیز بر او جارى است. پس اسلام ظاهرى یك مطلب است و ایمان واقعى كه موجب نجات از عذاب اخروى است مطلب دیگر است. وقتى گفته مىشود كه یكى از ملاكهاى توحید، توحید در ربوبیّت تشریعى است منظور آن توحیدى است كه منشأ سعادت اخروى و موجب نجات از عذاب ابدى مىشود و الاّ براى اثبات احكام ظاهرى گفتن شهادتین كافى است.