ملاحظه شد كه تفكر اومانیسم نهایتا به سكولاریزم و لیبرالیزم ختم مىشود و این دو عناصر اصلى فرهنگ غرب را تشكیل مىدهند. این كه تذكر داده مىشود كه مواظب باشید فرهنگ غربى هجوم نیاورد و فرهنگ شما را تاراج نكند، منظور چنین فرهنگى است كه دستاورد آن لیبرالیزم و سكولاریزم است. این فرهنگ در مغرب زمین رواج پیدا كرد و همراه با پیشرفتهاى صنعتى و تكنولوژیكى جاذبههاى گستردهاى در میان جوامع مختلف بشرى ایجاد كرد و كشورهاى دیگر نیز كم و بیش تحت تأثیر این فرهنگ قرار گرفتند؛ زیرا همانطور كه اندیشمندان جامعهشناس معتقدند، با صدور تكنولوژى غرب فرهنگ غربى نیز صادر شد. این واقعیّتى است كه كشورهاى در حال رشد و توسعه باید دقّت و توجه لازم و كافى به آن داشته باشند.
در اینجا این سؤال مطرح مىشود كه آیا مىتوان تكنولوژى را بدون پذیرش فرهنگ پذیرفت؟ البته بحث در این موضوع مجال دیگرى مىخواهد، اما اجمالاً باید گفت كه تاكنون همراه با صدور تكنولوژى غرب فرهنگ غربى نیز به سایر كشورها صادر شده است و كم و بیش تمام جوامع انسانى از این فرهنگ اثر پذیرفتهاند، حتى جامعه اسلامى ما و كشورهاى اسلامى نیز از این فرهنگ بىبهره نماندهاند. (البته این تلازم خارجى در اثر بىمبالاتى در حفظ ارزشهاى اصیل اسلامى بوده، نه این كه تفكیك آنها امكان نداشته است.)
متأسفانه امروزه شاهد التقاطها و اختلاطهایى در سطوح مختلف روشنفكران هستیم كه زمینههاى تفكر التقاطى فرهنگ اسلامى با فرهنگ الحادى غربى را فراهم كرده است. منتها این اختلاط در سطوح مختلف تفاوت دارد: در بعضى موارد فرهنگ غالب فرهنگى غربى است و اسلام كمرنگ شده است و در مواردى دیگر، اسلام جلوه و صبغه بیشترى دارد؛ ولى متأسفانه فرهنگ غربى جوّ فرهنگى غبارآلود و مهآلودى را ایجاد كرده است و جوّ فرهنگى شفّاف اسلام ناب در هیچ جاى دنیا بوضوح دیده نمىشود.
به اعتقاد ما مهمترین فضایى كه مىتواند و باید فرهنگ اسلامى را شفاف كند و غبار
( صفحه 178 )
فرهنگهاى بیگانه را از آن بزداید، فضاى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران است و چون چنین توانى در این نظام وجود دارد و مردم براى اسلام و فرهنگ اسلامى از همه چیز خود گذشتند، انقلاب اسلامى به عنوان بزرگترین خطر براى فرهنگ غربى مطرح است؛ چنانكه چندى پیش رئیس بخش تحقیقات مؤسسه سیاستهاى خاور نزدیك واشنگتن اظهار داشت: «جمهورى اسلامى ایران یك خطر عقیدتى با بُرد جغرافیایى منحصر به فرد است». بدیهى است آنچه آنها از آن مىترسند و آن را خطر جدّى براى خود مىدانند، خطر اقتصادى نیست؛ چون اقتصاد آنها از اقتصاد ما قوىتر است. همچنین خطر نظامى نیست، چون آنها سلاحهاى مرگبارى را در اختیار دارند كه نمونه آنها در كشورهاى دیگر موجود نیست. آنها از نیروى نظامىاى برخوردار هستند كه مانند آن در سایر كشورها، نه از نظر كمیّت و نه از نظر كیفیّت، وجود ندارد؛ بلكه آنها از توانایى فكرى ، عقیدتى و فرهنگى جمهورى اسلامى ایران وحشت دارند كه صراحتا مىگویند جمهورى اسلامى ایران خطرى با بُرد جغرافیایى نامحدود و منحصر به فرد است. این آن چیزى است كه موجب خطر براى جامعه غربى شده است. از این رو، بدون وقفه تلاش مىكنند كه این نظام را تضعیف كنند و به صراحت بیان مىدارند كه نظام ولایت فقیه نظامى است كه نمىتوان در آن نفوذ كرد، مگر این كه ولایت كه محور نظام است سرنگون شود.