سؤال دیگرى كه پیش روى ماست، این است كه آیا اسلام شكل خاصى را براى حكومت تعیین كرده است؟ چنانكه اطلاع دارید امروزه، در جهان، اَشكالى از حكومت وجود دارد و قبلاً نیز اَشكالى وجود داشته است كه امروزه منقرض شده است. برخى از اشكال حكومتها عبارتاند از: حكومت سلطنتى مشروطه و مطلقه، جمهورى ریاستى و پارلمانى و حكومت تئوكراسى.
آیا اسلام یكى از این اشكال را پذیرفته، یا شكل خاصى را براى حكومت تعیین كرده است كه با اشكال فوق فرق دارد و یا شكل خاصى را براى حكومت تعیین نكرده است و تنها یك سلسله ارزشها و معیارهایى را براى حكومت تعیین كرده است كه در هر زمان و در هر شكلى از حكومت آن معیارها و ارزشها باید رعایت شوند؟ مثلاً اسلام فرموده است كه حكومت باید عدالت را رعایت كند، اما این كه رعایت عدالت به چه صورتى انجام بگیرد، تابع شرایط زمان و مكان است و در هر منطقهاى از دنیا و در هر زمان خاصى اجراى عدالت به
( صفحه 27 )
شكل خاصى مىتواند تحقق یابد و اسلام بر گزینش شكل خاصى اصرار و تأكید ندارد و شكل مناسب حكومت از نظر اسلام بستگى به رعایت معیارها دارد. بر فرض كه اسلام شكل خاصى را براى حكومت انتخاب كرده است، آیا شاكله حكومت از نظر اسلام ثابت و انعطاف ناپذیر است و یا شكلى است كه كم و بیش انعطافپذیر است؟ اینگونه سؤالات در ارتباط با شاكله حكومت اسلامى مطرح مىشود كه باید به آنها پاسخ داد.
سؤال دیگرى كه در مورد فلسفه حكومت مطرح مىشود این است كه در حكومت اسلامى حاكم و فرمانروا، خواه فرد یا گروه و شورا باشد یا یك هیأت خاصى، و به دیگر سخن دستگاه حكومتى چه اختیاراتى دارد و متقابلاً چه وظایفى بر عهده حكومت است؟ چون در طول تاریخ و در زمان حاضر حكومتهاى گوناگون، از لحاظ پذیرش مسؤولیتها، نسبت به مردم متفاوت بودهاند: در بعضى از حكومتها اختیارات و به تبع آن وظایف حكومت بسیار محدود است. حكومت تنها موظف به تصدّى امور خاصى است و اشراف كلّى بر حفظ نظام به عهده حكومت گذاشته مىشود و سایر امور به خود مردم واگذار مىشود. ولى در بعضى از اشكال، حكومت اختیارات وسیع و در نتیجه وظایف سنگینى دارد و مسؤولیّتهاى مهمّى را مىپذیرد كه باید به همه آنها پاسخ بدهد و نمىتواند آنها را به مردم واگذارد و از انجام وظایف خود شانه خالى كند؛ چون این حق براى مردم محفوظ است كه انجام آن مسؤولیّتها و وظایف را از حكومت مطالبه كنند. باید روشن شود كه در فلسفه سیاسى اسلام، چه اختیارات و وظایفى را اسلام براى حكومت تعیین كرده است و بىتردید وظایف و اختیارات باید متناسب و متعادل باشند: صحیح نیست كه وظیفهاى را بر عهده كسى بگذارند، اما مقدّمات و اختیارات لازم در جهت اِعمال آن وظیفه را در اختیار او ننهند. پس به این سؤال هم باید پرداخته شود كه حكومت اسلامى چه وظایف و متقابلاً چه اختیاراتى دارد؟