در این جلسه بحث ما درباره ساختار و شكل حكومت اسلامى است و در این راستا مناسب دیدم خاطرهاى را از بنیانگذار انقلاب اسلامى ایران، حضرت امام خمینى (رحمهالله) ، نقل كنم: در آغاز انقلاب وقتى خبرنگاران خارجى از امام سؤال مىكردند كه پس از سرنگونى حكومت شاهنشاهى چه رژیم و حكومتى را سركار مىآورید؟ فرمودند حكومتى چون حكومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) . بىتردید تعریف و تبیین حكومت اسلامى براى خبرنگارانى كه از فرهنگ و بافت اجتماعى خاص خود برخوردار بودند و با توجه به تفاوت اساسى آنها با ما در این عرصه، آمادگى ذهنى براى درك مفاهیم اسلامى و حكومت اسلامى نداشتند، ساعتها وقت مىطلبید؛ اما امام با یك جمله جواب كامل و قانع كنندهاى به آنها دادند. چرا كه با شناخت ویژگىهاى حكومت امیرالمؤمنین ـ كه براى دوست و دشمن شناخته شده بود و چندان به مطالعه و بررسى گسترده نیاز نداشت ـ الگوى حكومتى ما نیز شناخته مىشد.
این نوع تبیین و تعریف؛ یعنى، تعریف مصداقى سادهترین راه براى شناساندن ماهیتى به عموم مردم است. چون درك مفاهیم انتزاعى براى عموم مردم دشوار است و بیشتر با مصادیق خارجى سروكار دارند و از این رو با اشاره و یا ذكر مصداق و نمونه خارجى بهتر مىتوان حقیقتى را به آنها تفهیم كرد؛ مثلاً اگر سؤال كنند برق چیست؟ با اشاره به چراغ برق یا وسیلهاى كه با استفاده از برق به كار گرفته مىشود ماهیت برق را برایشان آشكار مىسازیم. بىتردید در این نوع تعریف، از ذكر ذاتیّات و عوارض و ویژگىهاى اصلى خوددارى شده است. اما در محافل علمى و آكادمیك باید تعریف برگرفته از ویژگىهاى ذاتى و اصلى و یا عرضى باشد كه در شمار آن تعاریف، تعریف به جنس و فصل است كه در منطق ذكر شده است. در این گونه تعریف، ابتدا مفهوم عام و فراگیر ذكر مىشود و سپس مفهومى خاص كه
( صفحه 104 )
سایر انواع را خارج مىسازد. یكى دیگر از راههاى شناخت ماهیتى عنصر شمارى است؛ یعنى لوازم و ویژگىهاى یك ماهیت را بررسى مىكنند و مجموع آنها را تعریف آن ماهیت قرار مىدهند و شخص با توجّه به شمار و دامنه آن لوازم و ویژگىها قضاوت مىكند كه هر چیزى كه همان ویژگىها را داشت، داراى ماهیت مورد نظر خواهد بود.