آن كسانى كه دم از آزادى مىزنند و روضه نبودن آزادى مىخوانند و مرثیهسرایى مىكنند كه
( صفحه 98 )
آزادى در ایران نیست، چه مىخواهند بگویند؟ برخى از آنها رفتارهایى را در كشورهاى غربى دیدهاند و یا شنیدهاند و یا فیلمهایى را تماشا كردهاند و هوس كردهاند كه زندگىاى مثل غربىها داشته باشند؛ در ایران اجازه این كارها داده نمىشود. مگر حكومت اسلامى از كجا دستور مىگیرد؟ مگر حكومت اسلامى از اسلام، خدا و پیامبر دستور نمىگیرد؟ آنها حكم خدا را نمىخواهند بپذیرند، براى ولىّ فقیه بهانه و اشكال تراشى مىكنند و كینه او را به دل مىگیرند. در صورتى كه ولىّ فقیه از خودش چیزى نمىگوید:
«... فَإِنَّهُمْ لاَ یُكَذِّبُونَكَ وَ لَكِنَ الظَّالِمِینَ بِایَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ»(56)
كافران در واقع تو را تكذیب نمىكنند، بلكه آیات خدا را انكار مىكنند.
مگر فقیه صاحب رساله و مرجع تقلید از خودشان چیزى مىگویند؟ آنها هرچه مىگویند از قرآن، احادیث، كلام خدا و پیغمبر گرفته شده، اما آنها نمىخواهند این را بپذیرند. در دانشگاههاى معتبر آمریكا در فضاى باز اتفاق مىافتد كه دانشجویان دختر و پسر، در حضور دیگران، كارى انجام مىدهند كه ما از بردن نامش نیز شرم مىكنیم. آن وقت معلوم است كه در عشرتكدههاى چنین جامعهاى چه مىگذرد و حدس بزنید آن فیلمى كه از آن عشرتكدهها تهیه مىشود، اگر در اختیار جوانان این مملكت قرار بگیرد، چه تاثیرى روى آنان مىگذارد! طبیعى است جوانى كه چنین فیلمى را مشاهده كرده، صبح كه به دانشگاه مىرود آرامش ندارد؛ چون شب خوابش نبرده. از طرفى فشار غریزه زیاد است و از طرفى دیدن این فیلمها بیشتر آنها را تحریك مىكند و آرامش و آسایش را از آنها سلب مىكند. وقتى چنین جوانى فریاد مىزند كه آزادى نیست، معنایش این است كه نمىگذارید آن چیزى كه دلم مىخواهد انجام دهم و منظور از بحثهاى پراكندهاى كه در اطراف آزادى و اسلام و تقدّم و تأخر آن مىكنند، آزادى در ارضاء غریزه جنسى است. پس از اول بگویید كه از آزادى چه مىخواهید؟ اگر مىخواهید آنچه در محیط كفر و الحاد تجویز مىشود و انجام مىگیرد در محیط اسلامى نیز تجویز شود، بدانید و مطمئن باشید كه چنین نخواهد شد. زیرا مردم جان عزیزانشان را فدا كردند تا ارزشهاى اسلامى پیاده شود، نه هرزگى و فساد غرب رایج گردد.
ممكن است كسانى بگویند كه ما واقعا مسلمان هستیم و به این نظام رأى دادهایم و به امام و رهبرى نیز معتقدیم و آن نوع آزادى را كه در غرب رایج است نمىخواهیم. بلكه ما علاقهمندیم
( صفحه 99 )
كه آنچه را مىخواهیم صریح و مستقیم و بدون دغدغه بنویسیم، مىخواهیم آزادى بیان و قلم و آزادى عمل داشته باشیم. این آزادى را به ما بدهید و بگذارید حرفمان را بزنیم. این سخن و درخواست موجّهى است و در اعلامیه حقوق بشر نیز یكى از حقوقى كه براى همه انسانها، به عنوان فوق قوانین موضوعه، در نظر گرفته شده آزادى مطبوعات و آزادى بیان است و این آزادىها در دنیا به عنوان اصول دموكراسى شناخته شده است. به ایشان گفته مىشود كه شما آزادید نظر خودتان را راجع به مجریان قوانین بنویسید و بیان كنید. اما آیا شما همین چیزها را مىخواهید بگویید؟ مثلاً مىخواهید بگویید فلان قاضى در فلانشهر درست عمل كرد یا نكرد؟ فلان شهردار درست عمل كرد یا خیر؟ فلان كارمند اداره درست رفتار كرد یا نكرد؟ یا مىخواهید راجع به اصل اسلام و ارزشهاى اسلام چیزى بنویسید و همه چیز را نفى كنید؟ یا مىخواهید به مقدّسات توهین كنید؟