تربیت
Tarbiat.Org

نظریه سیاسی اسلام جلد اول
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

. 4مفهوم پلورالیزم دینى

گرچه ما در صدد طرح مسأله پلورالیزم بطور تخصصى نیستیم، اما به اجمال عرض مى‌كنیم كه یك وقت ما در مقام عمل مى‌گوییم باید با طرفداران مذاهب مختلف و صاحب‌نظران مختلف در فلسفه‌ها و علوم مختلف برخورد متین، مؤدبانه و سنگین داشت و به آنها اجازه داد افكارشان را مطرح كنند و از آن دفاع كنند و در حوزه‌هاى گوناگون وارد گفتگو و بحث و بررسى شوند. در دنیاى امروز، ما شاهدیم كه در یك شهر مسیحى، زرتشتى و یهودى دوستانه در كنار هم زندگى مى‌كنند و كشمكش، اختلاف و برادركشى و دیگركشى در بین آنها وجود ندارد. تقریبا این چیزى است كه در هیچ نظام مذهبى و دینى و سیاسى به اندازه اسلام مورد توجه قرار نگرفته است و تا این حد با صاحبان ادیان مدارا نشده است. با این كه در اسلام محور و مركز ثقلِ اعتقادات، توحید است و مبارزه با تثلیث و شرك، در جهت ترویج و تثبیت توحید، ضرورى دانسته شده، در عین حال مى‌نگریم كه در اسلام، مسیحیّت و یهودیّت به عنوان دو مذهب رسمى شناخته مى‌شوند و پیروان این دو مذهب در پناه اسلام هستند وجان، مال و ناموسشان محفوظ است و كسى حقّ كوچكترین تعرّض و یا تجاوز به آنها را ندارد. این نوع برخورد و مدارا با پیروان سایر مذاهب الهام گرفته از سیره و سلوك اولیاى دین و از جمله امیرالمؤمنین (علیه السلام) است؛ چنانكه حضرت در یكى از خطبه‌هاى نهج البلاغه مى‌فرمایند: شنیده‌ام كه در یكى از شهرهاى عراق خلخالى از پاى یك دختر ذمّى درآورده‌اند؛ جا دارد كه مسلمان به جهت این جنایت جان دهد (به تعبیر دیگر، دق كند و بمیرد). زیرا در كشور اسلامى و در پناه دولت اسلامى یك دختر غیرمسلمان مورد ستم واقع شده است. چنین برخوردى با طرفداران مذاهب دیگر از امتیازات و افتخارات اسلام و برگرفته از نصّ صریح قرآن است:
( صفحه 161 )
«قُلْ یَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ ...»(77)
بگو اى اهل كتاب، از آن كلمه حق كه بین ما و شما یكسان است (و همه بر حق مى‌دانیم) پیروى كنیم و آن این كه بجز خداى یكتا هیچ كس را نپرستیم.
و نیز آیه دیگرى كه ما را به جدال احسن دعوت مى‌كند:
«وَ لاَ تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلاَّ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنْ ...»(78)
با یهود و نصارى و مجوس كه اهل كتاب‌اند جز به نیكوترین طریق بحث و مجادله نكنید.
اگر پلورالیزم چنین معنایى دارد، باید بگوییم كه این از افتخارات اسلام است؛ اما اگر معناى پلورالیزم این است كه در دل بگوییم مسیحیّت هم مثل اسلام است، یهودیّت هم مثل اسلام است و بین یهودى بودن و مسلمان بودن فرقى وجود ندارد، زیرا هر یك بخشى از حقیقت را دارد؛ نه اسلام حق مطلق است و نه یهودیّت. یا این كه بگوییم هر دو حق هستند، مثل دو جاده‌اى كه به یك مقصد مى‌رسند كه از هر كدام كه بروى به مقصد خواهى رسید؛ بى‌شك چنین تلقى و برداشتى با روح هیچ دینى سازگار نیست و اصلاً با عقل نیز سازگار نیست. مگر مى‌توان گفت اعتقاد به توحید با اعتقاد به تثلیث یكسان است؟ یعنى آیا بین اعتقاد به وحدانیّت خدا با اعتقاد به تثلیث و چند خدایى تفاوتى وجود ندارد؟ آیا هم بر اساس دینى كه مى‌گوید:
«وَ لاَ تَقُولُوا ثَلاَثَةٌ انْتَهُوا خَیْرا لَكُمْ»(79)
(اى اهل كتاب) به تثلیث قائل نشوید (اب و ابن و روح القدس را خدا نخوانید) ازاین گفتار شرك باز ایستید كه برایتان بهتر است.
یا قرآن، در برابر نسبت‌هاى ناروایى كه به خدا مى‌دادند و مى‌گفتند خدا داراى فرزند است،مى‌فرماید:
«تَكَادُ السَّموَاتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الاْءَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبَالُ هَدّا.»(80)
نزدیك است كه از این گفته زشت (و پندار باطل) آسمانها فرو ریزد و زمین بشكافد و كوهها متلاشى شود.
( صفحه 162 )
حال وقتى اسلام با اعتقادات شرك‌آمیز چنین برخورد قاطعى دارد، چگونه ما مى‌توانیم بگوییم اگر خواستى مسلمان باش و اگر نخواستى بت‌پرست باش و این دو كیش با هم فرقى ندارند و از شمار صراطهاى مستقیم به سمت یك هدف هستند! بعید مى‌دانم فرد عاقلى بدون غرض و انگیزه‌هاى باطل این حرفها را بزند و اساسا چنین چیزى را بپذیرد. به هر حال، التقاط فكرى یكى از آفت‌ها و مشكلات عصر ماست كه باید به آن توجه داشت و راههاى سالم‌سازى افكار و دستیابى به تفكرى اصیل و ناب را باز شناسى كرد و به كار گرفت.