قرآن مجید با صراحت میگوید: «ما آیات آفاقی و انفسی (عجائب آفرینش خداوند در جهان بزرگ و در درون وجود انسان) را به آنها نشان میدهیم تا آشکار گردد که او حق است.» (سَنُریهِمْ آیاتِنا فِیالْآفاقِ وَ فی اَنْفُسِهِمْ حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ اَنَّهُ الْحَقُّ)(401)
در جای دیگر میفرماید: در درون وجود شما آیات خداست، آیا نمیبینید؟
(وَ فی اَنْفُسِکُمْ اَفَلا تُبْصِرُونَ)(402)
بعضی از محقّقان از آیه مربوط به عالم ذر نیز همین استفاده را کردهاند که «معرفة النّفس» پایه «معرفة اللّه» است، آنجا که میفرماید: «وَ اِذْ اَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلی اَنْفُسِهِمْ اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا ؛به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریّه آنان را برگرفت و آشکار ساخت و آنها را گواه بر خویشتن نمود (و اسرار وجودشان را به آنها نشان داد و فرمود) آیا من پروردگار شما نیستم؟ آنها همگی گفتند: آری گواهی میدهیم!»(403)
در تفسیر المیزان میخوانیم: «انسان هر قدر متکبّر باشد، و فراهم بودن اسباب زندگی او را به غرور وا دارد، نمیتواند این حقیقت را انکار کند که مالک وجود خویش نیست، و استقلالی در تدبیر خویشتن ندارد، چه این که اگر مالک خویشتن بود، خود را از مرگ و سایر آلام و مصائب زندگی باز میداشت، و اگر مستقل به تدبیر خویش بود، هرگز نیاز به خضوع در مقابل عالم اسباب نداشت ... بنابراین، نیاز ذاتی انسان به پروردگار و مالک مدبّر، جزء حقیقت وجود اوست، و فقر و نیاز بر پیشانی جانش نوشته شده، این حقیقتی است که هر کس از کمترین شعور انسانی برخوردار باشد به آن اعتراف میکند، و تفاوتی میان عالم و جاهل و صغیر و کبیر، در این مسأله نیست!
«بنابراین، انسان در هر مرحلهای از انسانیّت باشد، به روشنی میبیند که مالک و مدبّر و پروردگاری دارد، چگونه نبیند در حالی که نیاز ذاتی خود را به روشنی میبیند.
«لذا بعضی گفتهاند که آیه اشاره به حقیقتی میکند که انسان در زندگی دنیا آن را در مییابد که در همه چیز از شؤون حیات خود، نیازمند است - نیازمند به بیرون وجود خود - پس معنی آیه شریفه این است که ما انسانها را به نیاز و احتیاجشان آگاه ساختیم و آنها به ربوبیّت ما اعتراف کردند.»(404)
به این ترتیب ثابت میشود که شناخت حقیقت نفس انسان با صفات و ویژگیهایش، سبب معرفة اللَّه و شناخت خداست.
حدیث معروف «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ؛ هرکس خود را بشناسد پروردگارش را خواهد شناخت.» نیز ناظر به همین است.
این حدیث گاهی به صورت بالا، و گاه به صورت مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ، گاه از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله و گاه از امیرمؤمنان علیعلیه السلام و گاه از صحف ادریس، نقل شده است.
در بحارالانوار از کتاب ادریس پیامبرعلیه السلام در صحیفه چهارم که صحیفه معرفت است چنین نقل شده: «مَنْ عَرَفَ الْخَلْقَ عَرَفَ الْخالِقَ، و مَنَ عَرَفَ الرِّزْقَ عَرَفَ الرَّازِقَ، وَ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ؛ کسی که مخلوق را بشناسد خالق را میشناسد، و کسی که رزق را بشناسد رازق را میشناسد، و کسی که خود را بشناسد پروردگارش را میشناسد.»(405)
به هر حال مضمون این حدیث در چند جای از بحارالانوار از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله یا سایر معصومینعلیهم السلام یا ادریس پیامبرعلیه السلام نقل شده است و همچنین از امام علیّ بن ابی طالبعلیه السلام در غرر الحکم.(406)
علاّمه طباطبایی در تفسیر المیزان بعد از ذکر این حدیث شریف میفرماید: «شیعه و سنّی این حدیث را از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله نقل کردهاند و این یک حدیث مشهور است.(407)