همه علمای اسلام اتّفاق نظر دارند که توبه اگر جامع الشّرایط باشد در پیشگاه خداوند مقبول است. و آیات و روایات نیز بوضوح بر این مطلب دلالت میکند، ولی در این که آیا قبول توبه عقلی یا عقلایی یا نقلی است، بحثهایی وجود دارد.
جمعی معتقدند: سقوط عقاب و مجازات الهی بعد از توبه، جنبه تفضّل دارد؛ اگر خداوند اراده کند بعد از توبه گناه بندهاش را نبخشد کاملاً ممکن است همان گونه که در میان مردم نیز معمول است که اگر کسی در حقّ دیگری ظلم کند، سپس عذر خواهی نماید، میتواند او را ببخشد یا نبخشد.
در حالی که جمعی دیگر سقوط عقاب را به وسیله توبه واجب و لازم دانستهاند، حتّی عدم پذیرش او را بعد از عذر خواهی مجرم، زشت و ناپسند میدانند، و این کار مسلّماً بر خداوند روا نیست.
ممکن است در این جا نظر سومی را پذیرفت،و آن این که لزوم قبول توبه، امر عقلایی است، یعنی اگر چه عقل، پذیرش توبه و عذر خواهی را واجب و لازم نمیشمرد ولی بنای عقلای جهان بر این است که اگر کسی کار خلافی انجام داد، و بعد در مقام عذر خواهی برآمد، و تمام آثار سوء عمل خود را جبران نمود، به گونهای که گویی هیچ چیز از میان نرفته است، اگر حیثیت کسی از دست رفته بود، اعاده حیثیت نمود، و اگر حقوقی پایمال شده بود، حق را بطور کامل جبران کرد، و اگر طرف قلباً ناراحت شده بود، ناراحتی او را از طرق مختلفی از میان برد؛ در چنین شرایطی، بنای تمام عقلای جهان بر این است که غذر و توبه را میپذیرند، و اگر کسی نپذیرد، او را کینهتوز و خارج از موازین انسانیّت و اخلاق میشمرند.
بی شک خداوند قادر متعال و بی نیاز از هر کس و هر چیز، سزاوارتر است که در این گونه موارد، توبه و عذر خواهی توبه کاران را بپذیرد و از مجازات آنها صرف نظر کند.
بلکه ممکن است پا را از این فراتر گذاشت، و وجوب قبول توبه را عقلی شمرد و آن را متّکی که «قاعده قبح نقض غرض» دانست.
توضیح این که: میدانیم خداوند از عبادات و اطاعت بندگان بینیاز است و تکالیف الهی الطاف او برای تکامل و تربیت بندگان است؛ نماز و روزه و سایر عبادات، روح و جان ما را پرورش میدهد و روز به روز به خدا نزدیکتر میسازد؛ سایر واجبات و محرّمات هر کدام به نحوی در تکامل ما تأثیر دارد.
در باره حج میخوانیم: «لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ»؛ مردم مأمور به زیارت خانه خدا هستند تا از منافع مادّی و معنوی آن بهرهمند شوند»(236)
در آیات دیگر قرآن، نماز، سبب نهی از فحشاء و منکر(237) و روزه سبب تقوا(238) و زکات مایه پاکی فرد و جامعه از رذائل اخلاقی و انحرافات شمرده شده است.(239)
در روایات اسلامی نیز ایمان مایه پاکی از شرک، و نماز سبب پیراستن انسان از کبر ... و حج مایه وحدت مسلمین، و جهاد سبب عزّت اسلام، و .... شمرده شده است.(240)
به این ترتیب، همه تکالیف الهی اسباب سعادت انسان و حلقههای تکامل او محسوب میشوند، همان سعادت و تکاملی که هدف اصلی آفرینش انسان و رسیدن به مقام عبودیّت و قرب به خداست (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ اِلاَّ لِیَعْبُدُونَ)(241)
بی شک وجوب توبه و قبول آن یکی از این حلقههای تکامل است چرا که انسان به هرحال معصومنیست و خطاهایی از اوسر میزند، اگر راه بازگشت را به روی او نگشایند، بهیقین ازتکامل بازمیماند ولیاگر بهاو اعلام شود که اگر خطایی از تو سرزد بهسوی خدا باز گرد، و تمام آنچه را درگذشت ضایع کردی جبران نما، خداوند توبه تو را میپذیرد؛ چنین کسی به سعادت و تکامل نزدیکتر، و از انحراف و خطا دورتر خواهد بود.
نتیجه این که: عدم پذیرش توبه، سبب نقض غرض میشود، چون هدف از تکالیف و طاعات، تربیت و تکامل انسان بوده، و عدم پذیرش توبه به این کار ضربه میزند، و خداوند حکیم هرگز نقض غرض نمینماید.کوتاه سخن این که: توبه دارای فلسفهای است که با تکامل انسان ارتباط نزدیک دارد؛ اگر درهای توبه بسته شود، انگیزه تکامل از بین میرود؛ بلکه انسان به عقب بر میگردد، چرا که تصوّر میکند راه نجاتی برای او نیست و در این صورت چه دلیلی دارد که گناهان دیگر را ترک کند؛ و درست به همین دلیل، تمام مربیان بشری خواه آنها که پایبند به ادیان الهی هستند و آنها که پایبند نیستند، راه توبه و بازگشت را به روی افراد مورد تربیت باز میگذارند تا شعله انگیزه اصلاح و جبران و حرکت به سوی کمال در آنها خاموش نگردد.
و به این ترتیب، قبول توبه توأم با شرایط نه تنها به حکم آیات و روایات، ثابت و مسلّم است بلکه به حکم عقلا و عقل، نیز امری ثابت و غیر قابل انکار میباشد.