تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد اول - اصول مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

اسلام نسبی بودن اخلاق را نفی می‏کند

در آیات متعدّدی از قرآن مجید، خوب و بد یا «خبیث و طیّب» را بطور مطلق مطرح کرده و وضع جوامع بشری را در این امر بی‏اثر می‏شمرد؛ در آیه 100 سوره مائده.
می‏خوانیم: «قُلْ لایَسْتَوِی الْخَبیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ اَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبیْثِ؛ بگو (هیچ گاه) ناپاک و پاک مساوی نیستند هر چند فزونی ناپاکها تو را به شگفتی اندازد!»
و در آیه 157 سوره اعراف در توصیفی از پیامبراکرم‏صلی الله علیه وآله می‏خوانیم: «وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ؛ پیامبر، طیّبات را برای آنها حلال و خبائث را حرام می‏کند.»
در آیه 243 سوره بقره می‏فرماید: «اِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلکِنَّ اَکْثَرَ النَّاسِ لایَشْکُرُونَ؛ خداوند نسبت به بندگان خود احسان می‏کند ولی اکثر مردم شکر او را به جا نمی‏آورند!»
در آیه 103 سوره یوسف می‏فرماید: «وَما اَکْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنینَ؛ و بیشتر مردم هر چند اصرار داشته باشی ایمان نمی‏آورند!»
در این آیات ایمان و پاکیزگی و شکر به عنوان یک ارزش محسوب شده هر چند اکثریّت مردم با آن مخالف باشند؛ و بی‏ایمانی و ناپاکی و کفران، یک ضدّ ارزش به حساب آمده هر چند از سوی اکثریّت پذیرفته شود.
امیرمؤمنان علی‏علیه السلام نیز کراراً در خطبه‏های «نهج البلاغه» بر این معنی تأکید کرده است که پذیرش و عدم پذیرش خو یا عملی از سوی اکثریّت هرگز معیار فضیلت و رذیلت و حسن و قبح و ارزش و ضدّ ارزش نیست.
در یک جا می‏فرماید: «اَیُّهَا النَّاسُ لاتَسَتَْوحِشُوا فی‏ طَرِیْقِ الْهُدی‏ لِقِلَّةِ اَهْلِهِ فَاِنَّ النَّاسَ قَدْ اِجْتَمَعُوا عَلی‏ مائِدَةٍ شِبَعُها قَصِیرٌ وَجُوعُها طَوِیْلٌ؛ ای مردم! در طریق هدایت از کمی نفرات وحشت نکنید؛ زیرا مردم گرد سفره‏ای جمع شده‏اند که سیری آن کوتاه و گرسنگی‏اش طولانی است!»(42)
و در جای دیگر می‏فرماید: «حَقٌّ وَباطِلٌ، وَلِکُلٍ أَهْلٌ؛ فَلَئِنْ أَمِرَ الْباطِلُ لَقَدیماً فَعَلَ، وَلَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّما وَلَعَلَّ؛ حق و باطلی داریم، و برای هر کدام طرفدارانی است؛ اگر باطل حکومت کند، جای تعجّب نیست، از دیر زمانی چنین بوده؛ و اگر پیروان حق کم باشند، چه بسا افزوده گردند (و پیروز شوند)!»(43)
اینها همه نسبیّت در مسائل اخلاقی را نفی می‏کند و پذیرش یا عدم پذیرش از سوی اکثریّت جامعه را معیار ارزشهای اخلاقی و اعمال نیک نمی‏شمرد.
در قرآن و روایات معصومین‏علیهم السلام شواهد فراوانی بر این مسأله است که اگر گردآوری شود، کتاب مستقلّی را تشکیل می‏دهد.