از روایات بالا و روایات دیگری که در این زمینه در لابه لای کتب معروف روایی وارد شده و به خاطر عدم اطاله سخن از نقل همه آنها چشم پوشیدیم، رابطه بسیار نزدیک عبادت و پاکسازی روح و صفای دل و تهذیب نفوس را روشن میسازد.
مخصوصاً هر قدر عبادت خالصتر و بیریاتر و آمیخته با حضور قلب و آداب باشد، این تأثیر قویتر خواهد بود.
این مسأله کاملاً محسوس است که انسان وقتی عبادتی را خالصانه و مخلصانه و با حضور قلب انجام میدهد، بعد از آن نورانیّت و صفای دیگری در قلب و جان خود احساس میکند، میل او به خوبیها بیشتر میشود و تنّفر او از بدیها افزون میگردد؛ خود را به خدا نزدیکتر میبیند و روح خضوع و تواضع و عبودیّت و تسلیم در برابر حق را در خود زنده میبیند.
این نکته قابل توجّه است که همه عبادات یک اثر مشترک دارند و هر کدام یک تأثیر ویژه، اثر مشترک همه آنها پرورش روح خضوع و اخلاص و تسلیم در مقابل حق، و بیداری و هوشیاری و ترک غفلت است.
و اثر ویژه هر کدام متناسب آن عبادت است؛ نماز نهی از فحشاء و منکر میکند، و روزه اراده را قوی و هوای نفس را تحت کنترل نیروی عقل در میآورد؛ حج، انسان را از تمام رزق و برقهای زندگی و تعلّقات حیات دور میسازد، و زکات، بخل و حرص و دنیا پرستی را کم میکند.
ذکر خدا مایه آرامش دل است؛ و هر یک از اذکار، انسان را متوجّه یکی از صفات جلال و جمال خدا میکند، و او را به هماهنگی با حق تشویق مینماید.
به این ترتیب، کسی که همه این عبادات را به جا میآورد، هم از اثرات عامّ آن بهره میگیرد و هم از تأثیرات ویژه آنها استفاده میکند؛ و میتواند فضایل اخلاقی را در پرتو آنها در وجود خود پرورش دهد؛ بنابراین، عبادت و نیایش ما در برابر پروردگار، یکی از گامهای مؤثّر خود سازی ماست، مشروط بر این که با روح و فلسفه عبادت آشنا باشیم و تنها به جسم آن قناعت نکنیم! البتّه، درباره ذکر خدا به خاطر اهمّیّت فوقالعاده آن بحث جداگانهای خواهیم داشت.