در تمام آیاتی که در بالا آمده، رابطه نزدیکی میان «عبادت» و تقوا و پرهیز از گناه و پرورش فضائل اخلاقی دیده میشود و نشان میدهد کسانی که میخواهند به تهذیب نفس راه یابند باید از درِ عبودیّت و پرستش خداوند وارد شوند؛ سالکان راه خدا، و پویندگان طریق خودسازی و تقوا، باید از نیایش و عبادت یاری طلبند و ناخالصیهای وجود خود را در کوره داغ عشق به خدا بسوزانند و از بین ببرند، و مس وجود خود را با کیمیای عبادت زر کنند.
در همین راستا، در نخستین آیه، همه انسانها را بدون استثنا مخاطب ساخته و راه تقوا را این گونه به آنها نشان میدهد؛ میفرماید: «ای مردم! پروردگارتان را که شما و پیشینیان شما را آفریده پرستش کنید تا پرهیز کار شوید!» (یا اَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ)
تکیه بر آفرینش پیشینیان ممکن است اشاره به این باشد که اعراب جاهلی برای توجیه پرستش بتها، تکیه بر فعل پیشینیان داشتند، آیه فوق میگوید خداوند هم آفریدگار شماست و هم آفریننده پیشینیان است؛ آری! او خالق همه کس و همه چیز و مالک همه کس و همه چیز است؛ و تنها او شایسته عبادت است، نه بتها؛ اگر رو به سوی عبودیّت خالص او آرید، شکوفههای تقوا بر شاخسار جان شما آشکار میشود؛ و این آلودگیهای اخلاقی شما ناشی از عبادت خرافی شماست.
این آیه رابطه نزدیک تقوا و عبادت را بطور مطلق بیان میکند.
در حالی که در آیه بعد به رابطه «روزه» - که یکی از عبادات مهم است - و «تقوا» اشاره شده است؛ میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید روزه بر شما نوشته شده - همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد - تا پرهیزگار شوید!» (یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمْ الصِّیامُ کُما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ)
هرکس به روشنی در مییابد که به هنگام روزه داشتن، نور و صفای تازهای در دل احساس میکند، خود را به نیکیها نزدیکتر، و از زشتیها و بدیها دورتر میبیند، حتّی آمارهای مستند نشان میدهد که در ایّام ماه مبارک سطح جرائم در جامعه روزهدار، بسیار پایین میآید، تا آنجا که مأموران انتظامی به اعتراف خودشان در این ماه به کارهای عقب مانده ماههای دیگر میپردازند!
این امور بخوبی نشان میدهد که هر قدر انسان به عبودیّت خداوند نزدیکتر شود از زشتیها دورتر خواهد شد.
در سومین آیه، به رابطه نزدیک «نماز» و پرهیز از گناه و فحشاء و منکر اشاره شده است؛ در این آیه شخص پیامبرصلی الله علیه وآله به عنوان یک الگو و اسوه، مخاطب به این خطاب شده است: نماز را بر پا دار که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز میدارد (وَ اَقِمِ الصَّلوةَ اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ)
«فحشاء و منکرات» مجموعه افعال غیر اخلاقی است، و میدانیم تمام افعال غیر اخلاقی سرچشمهای از صفات ضدّ ارزشی در درون جان انسان دارد؛ و به تعبیر دیگر، همیشه اخلاق درونی است که در اخلاق برونی اثر میگذارد.
تأثیر نماز در باز داشتن از فحشاء و منکر نیز درست به همین دلیل است؛ زیرا نماز با افعال و اذکار بسیار پر محتوایش، انسان را در جهانی برتر و والاتر - جهان قرب به خدا - وارد میکند؛ و این نزدیکی او را از سرچشمههای اصلی فحشاء و منکر که همان هوای نفس و حبّ افراطی به دنیا است دور میسازد.
به همین دلیل، نماز گزاران واقعی کمتر گِرد گناه میگردند؛ و هر قدر نماز روح و جان و محتوای بیشتری داشته باشد، به همان نسبت انسان از منکرات و زشتیها دورتر میشود و شکوفههای فضائل و اخلاق در درون جانش آشکارتر میگردد.
در چهارمین آیه، بعد از اشاره به بعضی از رذائل اخلاقی مانند جزع و بی تابی به هنگام بروز مشکلات، و بخل به هنگام دست یافتن به خیرات، تنها نماز گزاران را استثنا میکند، و میفرماید: انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است - هنگامی که بدی به او رسد بی تابی میکند - و هنگامی که خوبی به او رسد بخل میورزد و مانع دیگران میشود - مگر نمازگزاران - آنها که نماز را بطور مرتّب به جا میآورند. (اِنَّ الْاِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً - اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً - وَ اِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً - اِلاَّ الْمُصَّلِینَ - اَلَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ)
این آیات به روشنی ثابت میکند که توجّه به ذات پاک پروردگار و عبادت و نیایش در پاکسازی روح و جان از رذائل اخلاقی مانند بخل و جزع و بی تایی اثر مستقیم دارد.
در پنجمین آیه، اشاره به تأثیر مسأله زکات در پاکسازی روح و تزکیه نفس میکند و میدانیم زکات در اسلام یکی از عبادات مهم محسوب میشود؛ میفرماید: از اموال آنها صدقهای (به عنوان زکات) بگیر تا به وسیله آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی (خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها)
تعبیر «تزکّیهم بها» دلیل روشنی بر این حقیقت است که تطهیر و تزکیه نفس به وسیله زکات حاصل میشود، چرا که زکات، رذائلی همچون بخل و دنیاپرستی و حرص و آز را از روح، زائل میکند، و نهال نوعدوستی و سخاوت و حمایت از مستضعفان را در سرزمین دل پرورش میدهد.
روایاتی که در ذیل این آیه نقل شده است نیز این حقیقت را روشنتر میکند:
در حدیثی از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله میخوانیم: «ما تَصَدَّقَ اَحَدُکُمْ بِصَدَقِةٍ مِنْ طَیِّبٍ - وَ لا یَقْبَلُ اللَّهُ اِلاَّ الطَّیِّبَ - اِلاَّ اَخَذَهَا الرَّحْمانُ بِیَمینِهِ وَ اِنْ کانَتْ تَمْرَةً فَتَربُو مِنْ کَفِّ الرَّحْمانِ فِی الرَّحْمانِ حَتَّی تَکُونَ اَعْظَمُ مِنَ الْجَبَلِ؛ هیچ کس از شما صدقهای از مال حلال نمیپردازد - و البتّه خداوند جز حلال قبول نمیکند - مگر این که خداوند آن را با دست خود میگیرد، حتّی اگر یک دانه خرما باشد، سپس در دست خدا نمو میکند تا بزرگتر از کوه شود!»(417)
این حدیث که تشبیه و کنایه پرمعنایی در بردارد اهمّیّت فوقالعاده این عبادت بزرگ، و ارتباط مستقیم آن را با خدا و مسائل معنوی روشن میسازد.
در ششمین آیه، به یکی دیگر از عبادات مهم و معروف، یعنی ذکر خدا اشاره شده و از تأثیر عمیق آن در آرامش دلها، سخن میگوید؛ میفرماید: آنان کسانی هستند که ایمان آوردهاند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است، آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش میپذیرد! (اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ اَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)
آرامش دل همیشه توأم با توکّل بر خدا، و عدم وابستگی به مادّیات و عشق به زرق و برق دنیا و آز و طمع و بخل و حسد است. چرا که اگر این صفات رذیله در دل باشد، آرامشی در آن نخواهد بود. بنابراین، یاد خدا میتواند اثر عمیقی در دور ساختن انسان از این رذائل داشته باشد، تا شکوفه آرامش بر شاخسار دل آشکار گردد.
به تعبیر دیگر، اگر یک نظر اجمالی به ریشههای ناآرامی روح و پریشانی خاطر و اضطرابها و نگرانیها بیندازیم، میبینیم همه آنها از رذائل اخلاقی سرچشمه میگیرد، ولی یاد خدا آنها را میخشکاند و نا آرامی را به اطمینان و آرامش مبدّل میسازد.(418)
در هفتمین و آخرین آیه، به تأثیر نماز و روزه در تقویت روح انسان اشاره کرده، میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از صبر (روزه) و نماز کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است!» (یا اَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ اِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ)
در بعضی از روایات اسلامی صبر به روزه تفسیر شده است(419) که یکی از مصداقهای روشن صبر است، و گر نه صبر مفهوم وسیعی دارد که هرگونه استقامت در برابر هوای نفس و وسوسههای شیطان و استقامت در طریق اطاعت پروردگار، و در برابر حوادث ناگوار و مصائب را شامل میشود.
در حدیثی از امیرمؤمنان علیعلیه السلام میخوانیم که هرگاه کار مهمّی برای او پیش میآمد نماز میخواند، سپس آیه وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ را تلاوت میفرمود (کانَ علیٌّ اِذا اَحالَهُ اَمْرٌ فَزِعٌ، قامَ اِلَی الصَّلَوةِ ثُمَّ تَلا هذِهِ الْآیَةَ وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ)(420) اشاره به این که نماز به من نیرو میبخشد.
آری! این عبادتهای مهم فضائلی همچون توکّل و شجاعت و شهامت و صبر و استقامت را در وجود انسان زنده میکند، و از رذائل اخلاقی همچون جبن و ترس، تردید و دو دلی، و اضطراب و نگرانی در برابر حوادث مهم، و دنیا پرستی، دور میسازد؛ و به این ترتیب، بخش مهمّی از فضائل اخلاقی را در وجود انسان زنده میکند، همان گونه که بخش قابل توجّهی از رذائل را میمیراند.