در دو مورد از آیات قرآن مجید مسأله سکوت به عنوان یک ارزش والا مطرح شده است.
نخست در داستان حضرت مریمعلیها السلام میخوانیم که در آن لحظات طوفانی که درد سخت زائیدن به او دست داد آن گونه که او را از آبادی به بیابان خشک و خالی کشاند، به قدری غم و اندوه سراسر وجود او را فراگرفته بود که حساب نداشت، مخصوصاً از این که نوزادش متولّد شود و رگبار تهمتهای مردم بیایمان متوجّه او گردد تا آنجا که تقاضای مرگ از خدا کرد؛ در این هنگام ندائی شنید که به او دستور میدهد غمگین مباش پروردگارت از پائین پای تو چشمه آب گوارائی جاری ساخته (و درخت خشکیده خرما به فرمان او به بار نشسته است) ... از آن غذای لذیذ بخور و از آن چشمه گوارا بنوش و چشمت را (به مولود تازه) روشن دار و هرگاه انسانی را دیدی و از تو توضیح خواست با اشاره بگو: من برای خدای رحمان روزه گرفتهام و امروز با احدی سخن نمیگویم (فَأَجاءَها الْمَخاضُ اِلی جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ یا لَیْتَنی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیّاً - فَنادها مِنْ تَحْتِها اَلاَّتَحْزَنی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیّاً - وَ هُزِّی اِلَیْکِ بِجِذْع النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیّاً - فَکُلی وَ اشْرَبی وَ قَرِّی عَیْناً فَاِمَّا تَرَیِنَّ مِنْ الْبَشَرِ اَحَداً؛ فَقُولی اِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ اُکَلِّمَ الْیَوْمَ اِنسِیّاً)(350)
در این که این ندا کننده جبرئیل بوده است یا نوزاد مریم (یعنی حضرت مسیح) در میان مفسّران گفتگو است؛ بعضی این پیام را مناسب مقام جبرئیل دانستهاند ولی به گفته علاّمه طباطبائی در «المیزان» تعبیر به «مِنْ تَحْتِها» (از پائین پای او) تناسب با حضرت مسیحعلیه السلام دارد، افزون بر این ضمیرهائی که در آیه وجود دارد غالباً به حضرت مسیحعلیه السلام بر میگردد، و مناسب است که ضمیر در «نادی» نیز به او بر گردد، ولی به هرحال آنچه در اینجا مورد توجّه ما است این است که دستور به نذر سکوت، یک دستور الهی بود، خواه به وسیله فرشته الهی به (جبرئیل) ابلاغ شده باشد یا به وسیله حضرت مسیحعلیه السلام و میدانیم نذر همواره به کاری تعلّق میگیرد که دارای رجحان و مطلوبیّت الهی باشد، بنابراین «روزه سکوت» - حدّاقل - در آن امّت یک عمل الهی بود، و از تعبیر آیه چنین بر میآید که نذر سکوت برای مردم آن زمان یک کار شناخته شده بود؛ به همین دلیل، هنگامی که مریم با اشاره اظهار داشت که روزه سکوت گرفتهام ظاهراً کسی بر این کار او ایراد نگرفت.
این احتمال نیز داده شده است که روزه او از آب و غذا و کلام بوده نه تنها سکوت.
البتّه روزه سکوت در شریعت اسلام به خاطر تفاوت شرایط زمان و مکان تحریم شده و در حدیثی از امام سجّاد، علیّ بن الحسینعلیه السلام میخوانیم «وَصَوْمُ الْصُّمْتِ حَرامٌ؛ روزه سکوت حرام است!»(351)
همین معنی در حدیث دیگری در وصایای پیامبرصلی الله علیه وآله به علیعلیه السلام نیز آمده است(352)
در حدیث دیگری نیز از امام صادقعلیه السلام میخوانیم: «وَلاصَمْتَ یَوْماً اِلَی اللَّیْلِ؛ روزه سکوت از صبح تا به شب در اسلام وجود ندارد!»(353)
البتّه یکی از آداب صوم کامل در اسلام این است که انسان هنگام روزه گرفتن زبان خود را از آلودگی به گناه و سخنان باطل حفظ کند همان گونه که چشم و گوش را باید از آلودگی به گناه محافظت کرد. امام صادقعلیه السلام در حدیثی میفرماید: «اِنَّ الْصَّوْمَ لَیْسَ مِنَ الْطَّعامِ وَ الْشَّرابِ وَحْدَهُ اِنَّ مَرْیَمَ قَالَتْ اِنّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمانِ صَوْماً اَیْ صُمْتاً فَاحْفَظُوا اَلْسِنَتَکُمْ وَ غُضُّوا اَبْصارَکُمْ ... ؛ روزه تنها از غذا و نوشیدنیها نیست (مگر نمیبیند که) مریم گفت: من برای خداوند رحمان روزهای نذر کردهام؛ یعنی، سکوت را، بنابراین هنگامی که روزه هستید زبانهای خود را حفظ کنید و چشمان خود را (از گناه) ببندید!»(354)
به هر حال، از مجموع آیه و روایاتی که در تفسیر آن آمده اهمّیّت سکوت و ارزش آن ظاهر میشود.
در آیه 10 همین سوره (مریم) اشاره دیگری به اهمّیّت سکوت دیده میشود آنجا که در داستان «زکریّا»علیه السلام میخوانیم: «هنگامی که مژده تولّد حضرت «یحیی»علیه السلام در آینده نزدیک به او داده شد در حالی که هم خودش پیر و ناتوان بود و هم همسرش نازا، از خداوند تقاضای نشانهای کرد، (قالَ رَبِّ اْجْعَلْ لی آیَةً) و به او وحی شد که: نشانه تو آن است که سه شبانه روز تمام در حالی که زبانت سالم است قدرت سخن گفتن با مردم را نخواهی داشت (تنها زبانت به ذکر خدا و مناجات با او گردش میکند) (قالَ آیَتُکَ اَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاس ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیّاً).
درست است که در این آیه تحسین یا مذّمتی از سکوت نیست، ولی همین اندازه که آنرا بهعنوان یک آیت الهی برای «زکریّا» قرار داد دلیل بر این است که ارزشالهی دارد.
همین معنی در سوره آل عمران، آیه 41 نیز آمده است که «زکریّا» پس از شنیدن این مژده بزرگ (مژده صاحب فرزند شدن، آن هم فرزند صالح و بسیار برجستهای همچون یحییعلیه السلام) تقاضای آیت و نشانهای از پروردگارش کرد، در پاسخ به او فرمود: آیت و نشانه تو آن است که سه روز جز با اشاره و رمز با مردم سخن نخواهی گفت (قالَ آیَتُکَ اَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاس ثَلاثَةَ أَیَّامٍ اِلاَّ رَمْزاً).
بعضی از مفسّران احتمال دادهاند که خود داری زکریّا از سخن گفتن با مردم جنبه اختیاری داشته نه این که زبان او بیاختیار جز با ذکر خدا باز نمیشده؛ و به تعبیر دیگر، او مأمور به روزه سکوت در آن سه روز بود.
«فخر رازی» این قول را از «ابومسلم» نقل میکند و آن را تفسیر زیبا و معقولی میشمرد، ولی این تفسیر با محتوای آیه چندان سازگار نیست؛ زیرا زکریّا در خواست آیه و نشانهای برای آن بشارت الهی کرده بود و سکوت اختیاری نمیتواند دلیل بر این معنی باشد جز با تکلّف.
به هر حال، این گفتگوها درباره تفسیر آیه در آنچه ما به دنبال آن هستیم یعنی ارزش سکوت از نظر قرآن تأثیر چندانی ندارد؛ زیرا از آیات بالا بخوبی استفاده میشود که سکوت یک ارزش والا داشته که به عنوان یک آیت الهی ارائه شده است.