احادیث بسیار فراوانی در کتب اسلامی اعم از شیعه و اهل سنّت در زمینه
حبّ فی اللَّه و بغض فی اللَّه و تولّی و تبرّی آمده است، و به قدری در این باره اهمّیّت داده شده که در کمتر چیزی نظیر آن دیده میشود.بی شک این اهمّیّت به خاطر آثار مثبتی است که پیوند دوستی با اولیاء اللَّه و دوستان خدا، و بیزاری از دشمنان حق، دارد؛ این آثار مثبت هم در قدرت ایمان ظاهر میشود و هم در تهذیب اخلاق، و هم در پاکی اعمال و تقوا.این احادیث نشان میدهد که باید در طریق تهذیب نفس و سیر و سلوک الی اللّه، هر کس پیشوا و مقتدایی را برگزیند.در اینجا به بخشی از این احادیث که از کتب مختلف گلچین شده است اشاره میشود:1 - در خطبه قاصعه تعبیر جالبی درباره پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله و علیعلیه السلام دیده میشود؛ میفرماید: «وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ صلی الله علیه وآله مِنْ لَدُنْ اَنْ کانَ فَطیماً اَعْظَمَ مَلَکٍ مِنْ مَلائِکَتِهِ یَسْلُکُ بِهِ طَریقَ الْمَکارِمِ، وَ مَحاسِنَ اَخْلاقِ الْعالَمِ، لَیْلَهُ وَ نَهارَهُ وَ لَقَدْ کُنْتُ اَتَّبِعُهُ اِتِّباعَ الْفَصِیلِ اَثَرَ اُمِّهِ یَرْفَعُ لی فی کِلِّ یَوْمٍ مِنْ اَخْلاقِهِ عَلَماً وَ یَأْمُرُنی بِالْاِقْتِداءِ بِهِ؛ از همان زمان که رسول خداصلی الله علیه وآله از شیر باز گرفته شد، خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خویش را مأمور ساخت تا شب و روز او را به راههای مکارم اخلاق و صفات خوب انسانی سوق دهد؛ و من (هنگامی که به حدّ رشد رسیدم نیز) همچون سایه به دنبال آن حضرت حرکت میکردم، و او هر روز نکته تازهای از اخلاق نیک خود را برای من آشکار میساخت؛ و به من فرمان میداد تا به او اقتدا کنم.»(461)این حدیث شریف که بخشی از خطبه قاصعه را تشکیل میدهد، این حقیقت را روشن میسازد که حتّی پیغمبر گرامی اسلام در آغاز کارش مقتدا و پیشوایی داشته که بزرگترین فرشتگان الهی بوده است.علیعلیه السلام نیز پیامبرصلی الله علیه وآله را مقتدا و پیشوای خود قرار داده بود و سایه به سایه او حرکت میکرد؛ و این مقتدای بزرگوار هر روز درس تازهای به علیعلیه السلام میآموخت و چهره نوینی از اخلاق انسانی را به او نشان میداد.آنجا که پیامبرصلی الله علیه وآله و علیعلیه السلام در آغاز کارشان در برنامه سیر الی اللَّه نیاز به پیشوا و مقتدا داشته باشند، تکلیف دیگران پیداست.2 - در روایت معروف «بُنِیَ الاِسْلامُ ...» که با طرق متعدّد با تفاوت مختصری از معصومینعلیهم السلام نقل شده است این موضوع بخوبی منعکس شده است؛ از جمله در حدیثی که یار وفادار امام باقرعلیه السلام «زُرارَه» از آن حضرت نقل کرده، میخوانیم: «بُنِیَ الاِسْلامُ عَلی خَمْسَةِ اَشْیاء، عَلَی الصَّلَوةِ وَ الزَّکاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّومِ وَالْوِلایَةِ، قالَ زُرارَةُ: فَقُلْتُ: وَاَیُّ شَیْءٍ مِنْ ذلِکَ اَفْضَلُ؟ فَقالَ: اَلْوِلایَةُ اَفْضَلُ لِأَنَّها مِفْتاحُهُنَّ وَ الْوالی هُوَ الدَّلیلُ عَلَیْهِنَّ؛ اسلام بر پنج پایه بنا شده: بر نماز و زکات و حجّ و روزه و ولایت (رهبری معصومین)، زراره میگوید: عرض کردم: کدامیک از اینها افضل است؟ فرمود: ولایت افضل است، زیرا کلید همه آنها است، و والی و رهبر الهی راهنما به سوی چهار اصل دیگر است.»(462)از این تعبیر بخوبی استفاده میشود که ولایت و اقتدا به اولیاء اللَّه سبب احیاءِ سایر برنامههای دینی و مسایل عبادی و فردی و اجتماعی است؛ و این اشاره روشنی به تأثیر مسأله ولایت در امر تهذیب نفوس و تحصیل مکارم اخلاق میباشد.3 - در حدیث دیگری از امام صادقعلیه السلام میخوانیم: روزی پیامبرصلی الله علیه وآله به یارانش فرمود: «ایُّ عُرَی الْاَیمانِ اَوْثَقُ؟ فَقالُوا: اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ اَعْلَمُ وَ قالَ بَعْضُهُمْ الصَّلَوةُ، وَ قالَ بَعْضُهُمْ الْزَّکاةُ، وَ قالَ بَعْضُهُمْ اَلصِّیامُ، وَ قالَ بَعْضُهُمْ الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ، وَ قالَ بَعْضُهُمْ الْجِهادُ، فَقالَ رَسُولُ اللَّهصلی الله علیه وآله لِکُلِّ ما قُلْتُمْ فَضْلٌ وَ لَیْسَ بِهِ، وَلکِنْ اَوْثَقُ عُرَی الْاَیمانِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُعْضُ فِی اللَّهِ وَ تَوَلِّی اَوْلِیاءِ اللَّهِ وَ التَبرَّی مِنْ اَعْداءِ اللَّهِ؛ کدامیک از دستگیرههای ایمان محکمتر و مطمئنتر است؟ یاران عرض کردند خدا و رسولش آگاهتر است، و بعضی گفتند نماز، و بعضی گفتند زکات و بعضی روزه، و بعضی حج و عمره، و بعضی جهاد! رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: همه آنچه را گفتید دارای فضیلت است ولی پاسخ سؤال من نیست؛ محکمترین و مطمئنترین دستگیرههای ایمان، دوستی برای خدا و دشمنی برای خداست، و دوست داشتن اولیاء اللَّه و تبرّی از دشمنان خدا.»(463)پیغمبراکرمصلی الله علیه وآلهنخست بااین سؤال مهم،افکار مخاطبان را در این مسأله سرنوشتساز به جنب و جوش در آورد - و این کاری بود که پیامبرصلی الله علیه وآله گاه قبل از القاء مسایل مهم انجام میداد - گروهی اظهار بیاطّلاعی کردند، و گروهی با شمردن یکی از ارکان مهمّ اسلام پاسخگفتند؛ ولیپیامبرصلی الله علیه وآلهدرعین تأکید براهمّیّت آن برنامههای مهمّاسلامی،سخنان آنها را نفیکرد،سپسافزود: مطمئنترین دستگیره ایمان، حبّ فی اللَّه و بعض فی اللَّه است!تعبیرِ به «دستگیره» در اینجا گویا اشاره به این است که مردم برای وصول به مقام قرب الی اللّه، باید به وسیلهای چنگ بزنند و بالا بروند، که از همه مهمتر و مطمئنتر، دستگیره حبّ فی اللَّه و بغض فی اللَّه است.این به خاطر آن است که پیوند محبّت با دوستان خدا و اقتدا و تأسّی به اولیاءعاملی است برای حرکت در تمام زمینههای اعمال خیر و صفات نیک.بنابراین، با احیاء این اصل، اصول دیگر نیز زنده میشود؛ و با ترک این اصل، بقیّه تضعیف یا نابود میگردد.4 - در حدیث دیگری از امام صادقعلیه السلام میخوانیم که خطاب به یکی از یارانش به نام جابر کرد و فرمود: «اِذا اَرَدْتَ اَنْ تَعْلَمَ اَنَّ فیکَ خَیْراً فَانْظُرْاِلی قَلْبِکَ فَاِنْ کانَ یُحِبُّ اَهْلَ طاعَةِ اللَّهِ وَ یُبْغِضُ اَهْلَ مَعْصِیَتِهِ، فَفیکَ خَیْرٌ، وَ اللَّهُ یُحِبُّکَ؛ وَ اِنْ کانَ یُبْغِضُ اَهْلَ طاعَةِ اللَّهِ وَ یُحِبُّ اَهْلَ مَعْصِیَتِهُ، فَلَیْسَ فیکَ خَیْرٌ، وَ اللَّهُ یُبْغِضُکَ وَ الْمَرْءُ مَعَ مَنْ اَحَبَّ؛ هرگاه بخواهی بدانی در تو خیر و نیکی وجود دارد یا نه؟ نگاهی به قلبت کن! اگر اهل اطاعت الهی را دوست میدارد و اهل معصیت را دشمن میشمرد، تو انسان خوبی هستی، و خدا تو را دوست دارد؛ و اگر اهل اطاعت الهی را دشمن میدارد و اهل معصیتش را دوست میدارد، نیکی در تو نیست، و خدا تو را دشمن میدارد؛ و انسان با کسی است که او را دوست میدارد!»(464)جمله «وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ اَحَبَّ» اشاره لطیفی به این واقعیّت است که هر انسانی از نظر خطّ و ربط اجتماعی و خلق و خو و صفات انسانی و همچنین سرنوشت نهایی در روز رستاخیز، با کسانی خواهد بود که به آنها عشق میورزد و پیوند محبّت دارد؛ و این نشان میدهد که مسأله «ولایت» در مباحث اخلاقی سرنوشت ساز است.5 - در حدیث دیگری از امام باقرعلیه السلام میخوانیم که رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «وُدُّ الْمُؤمِنِ لِلْمُؤْمِنِ فِی اللَّهِ مِنْ اَعْظَمِ شُعَبِ الْاَیمانِ، اَلا وَ مَنْ اَحَبَّ فِی اللَّهِ وَاَبْغَضَ فِی اللَّهِ وَ اَعْطی فِی اللَّهِ وَ مَنَعَ فِی اللَّهِ فُهُوَ مِنْ اَصْفِیاءِ اللَّهِ؛ محبّت مؤمن نسبت به مؤمن به خاطر خدا از بزرگترین شاخههای ایمان است(465)؛ آگاه باشید کسی که به خاطر خدا دوست بدارد و به خاطر خدا دشمن بدارد، به خاطر خدا ببخشد و به خاطر خدا خود داری از بخشش کند، او از برگزیدگان خداست!»(466)6 - در حدیث دیگری از امام علیّ بن الحسینعلیه السلام میخوانیم: اِذا جَمَعَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ اَلْأَوَّلینَ وَ الْآخِرینَ قامَ مُنادٍ فَنادی یُسْمِعُ الّناسَ فَیَقُولُ: اَیْنَ الْمُتَحابُّونَ فِی اللَّهِ قالَ: فَیَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ فَیُقالُ لَهُمْ اِذْهَبُوا اِلَی الْجَنَّةِ بِغَیْرِ حِسابٍ قالَ: فَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ فَیَقُولُونَ اِلَی اَیْنَ؟ فَیَقُولُونَ اِلَی الْجَنَّةِ بِغَیْرِ حِسابٍ! قالَ فَیَقُولُونَ فَاَیُّ ضَرْبٍ اَنْتُمْ مِنَ النَّاسِ؟ فَیَقُولُونَ نَحْنُ الْمتَحابُّونَ فِی اللَّهِ، قالَ فَیَقُولُونَ وَاَیُّ شَیءٍ کانَتْ اَعْمالُکُمْ؟ قالُوا کُنَّا نُحِبّ فِی اللَّهِ وَ نُبْغِضُ فِی اللَّهِ، قالَ فَیَقُولُونَ نِعْمَ اَجْرُ الْعامِلینَ!؛ هنگامی که خداوند متعال اقوام اوّلین و آخرین را(در قیامت) جمع کند، ندا دهندهای ندا میدهد، به گونهای که به گوش همه مردم برسد، میگوید کجا هستند آنهایی که به خاطر خدا همدیگر را دوست داشتند، فرمود در این هنگام گروهی از مردم بر میخیزند و به آنها گفته میشود، بدون حساب به سوی بهشت بروید! فرمود: در این موقع فرشتگان الهی از آنها استقبال میکنند، میگویند به کجا میروید؟ میگویند: به بهشت بدون حساب! میگویند شما از کدام گروه مردم هستید؟ میگویند ما کسانی هستیم که به خاطر خدا یکدیگر را دوست میداشتیم، میگویند، اعمال شما چه بود؟ میگویند ما به خاطر خدا گروهی را دوست میداشتیم و به خاطر خدا گروهی را دشمن میداشتیم، فرشتگان میگویند: چه خوب است پاداش عمل کنندگان!»(467)تعبیر «نِعْمَ اَجرُ الْعامِلِینَ» نشان میدهد که محبّت با اولیاء اللَّه و دشمنی با اعداء اللَّه سرچشمه اعمال نیک و پرهیز از اعمال بد است.7 - در حدیث دیگری از پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله چنین آمده است: «اِنَّ حَولَ الْعَرْشِ مَنابِرٌ مِنْ نُورٍ عَلَیْها قومٌ لِباسُهُمْ وَ وُجُوهَهُمْ نُورٌ لیْسُوا بِأَنْبیاءٍ یَغْبِطُهُمُ الأَنْبیاءُ وَ الشُّهَداءُ قالُوا یا رَسُولَ اللَّه حَلِّ لَنا قالَ: هُمْ الْمُتَحابُّونَ فِی اللَّهِ وَ الْمُتَجالِسُونَ فِی اللَّهِ وَ الْمُتَزاوِرُونَ فِی اللَّهِ؛ در اطراف عرش الهی منبرهایی از نور است که بر آنها گروهی هستند که لباسها و صورتهایشان از نور است؛ آنها پیامبر نیستند ولی پیامبران و شهداء به حال آنها غبطه میخورند! عرض کردند: ای رسول خدا! این مسأله را ما برای حل کن (آنها چه کسانی هستند؟) فرمود: آنها کسانی هستند که به خاطر خدا یکدیگر را دوست دارند و برای خدا با یکدیگر مجالست میکنند، و برای خدا به دیدار هم میروند!»(468)8 - در حدیث دیگری (یا در ادامه حدیث بالا) میخوانیم: پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله فرمود: «لَو اَنَّ عَبْدَیْنِ تَحابَّا فِی اللَّهِ اَحَدُهُما بِالْمَشْرِقِ وَ الآخَرُ بِالْمَغْرِبِ لَجَمَعَ اللَّهُ بَیْنَهُما یَوْمَ القِیامَةِ وَ قالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله اَفُضَلُ الأَعَمالِ اَلْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِیاللَّه؛ اگر دو بنده (از بندگان خدا) یکدیگر را به خاطر خدا دوست دارند، یکی در مشرق باشد و دیگری در مغرب، خداوند آن دو را در قیامت در بهشت کنار هم قرار میدهد، و فرمود: برترین اعمال حبّ فی اللّه و بغض فی اللّه است.»(469)این حدیث نشان میدهد که محکمترین پیوند در میان انسانها، پیوندِ مکتبی است، که سبب همگونی در اخلاق و رفتارهای انسانی میشود؛ بدیهی است آنها که یکدیگر را به خاطر خدا دوست دارند، صفات و افعال خداپسندانه را در یکدیگر میبینند، و همین حبّ فی اللَّه و بغض فی اللَّه گام مؤثّری برای تربیت نفوس آنها است.9 - در حدیث قدسی میخوانیم: خداوند به موسیعلیه السلام فرمود: «هَلْ عَمِلْتَ لِی عَمَلاً؟! قالَ صَلَّیْتُ لَکَ وَ صُمْتُ وَ تَصَدَّقُتُ وَ ذَکَرْتُ لَکَ، قالَ اللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی، وَ اَمَّا الصَّلَوةْ فَلَکَ بُرهانٌ، وَ الصَّوْمُ جُنَّةٌ وَ الصَّدَقَةُ ظِلٌّ، وَ الذِّکُرْ نُورٌ، فَاَیُّ عَمَلٍ عَمِلْتَ لِی؟! قالَ مُوْسی: دُلَّنِی عَلَی العَمَلِ الَّذی هُوَ لَکَ، قالَ یا مُوسی هَلْ والَیْتَ لِی وَلِیّاً وَ هَلْ عادَیْتَ لی عَدُوّاً قَطُّ فَعَلِمَ مُوسی اِنَّ اَفْضَلَ الْأَعْمالِ اَلْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ اَلْبُغْضُ فِی اللَّهِ؛ آیا هرگز عملی برای من انجام دادهای؟ موسی عرض کرد: آری! برای تو نماز خواندهام، روزه گرفتهام، انفاق کردهام و به یاد تو بودهام؛ فرمود: امّا نماز برای تو نشانه (ایمان) است، و روزه سپر آتش، و انفاق سایهای در محشر، و ذکر خدا نور است؛ کدام عمل را برای من به جا آوردهای ای موسی! عرض کرد خداوندا! خودت مرا در این مورد راهنمایی فرما! فرمود: آیا هرگز به خاطر من کسی را دوست داشتهای، و به خاطر من کسی را دشمن داشتهای؟ (در اینجا بود که) موسیعلیه السلام دانست برترین اعمال حبّ فی اللَّه و بغض فی اللَّه (دوستی برای خدا و دشمنی برای خدا) است.»(470)10 - این بحث را با حدیث دیگری از امام صادقعلیه السلام پایان میدهیم (هر چند احادیث در این زمینه، بسیار فراوان است.) فرمود: «مَنْ اَحَبَّ لِلَّهِ وَ اَبْغَضَ لِلَّهِ وَ اَعْطی لِلَّهِ وَ مَنَعَ لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَ إِیمانُهُ؛ کسی که به خاطر خدا دوست بدارد و به خاطر خدا دشمن بدارد، و به خاطر خدا ببخشد، و به خاطر خدا ترک بخشش کند، او از کسانی است که ایمانش کامل شده است!»(471)از احادیث دهگانه بالا استفاده میشود که در اسلام حساب مهمّی برای حبّ فی اللَّه و بغض فی اللَّه باز شده است؛ تا آنجا که به عنوان افضل اعمال، و نشانه کمال ایمان، و برتر از نماز و روزه و حجّ و جهاد، و انفاق فی سبیل اللَّه معرّفی شده و صاحبان این صفت، پیشگامان در بهشتند، و مقاماتی دارند که انبیاء و شهداء به حال آنها غبطه میخورند.این تعبیرات، پرده از نقش مهمّ مسأله ولایت و تولّی و تبرّی، در تمام برنامههای دینی و الهی بر میدارد؛ دلیل آن هم روشن است؛ زیرا انسان پیشوایان بزرگ را به خاطر ایمان و تقوا و فضائل اخلاقی و اعمال صالحه دیگر، دوست میدارد؛ با این حال، چگونه ممکن است به آنان تأسّی نکند، و همگام و همدل و همرنگ نشود!این همان است که علمای اخلاق از آن به عنوان یک اصل اساسی در تهذیب نفوس یاد کردهاند؛ و پیروی و اقتدا کردن به انسان کاملی را شرط موفّقیّت در سیر و سلوک الی اللَّه میدانند.یکی از دلایل مهمّی که قرآن مجید در هر مورد و در هر مناسبت از انبیای الهی سخن میگوید و پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله و مسلمانان را دستور میدهد که به یاد آنها و تاریخ و زندگانیشان باشند، همین است که از آنان الگو بگیرند و راه موفّقیّت و نجات را در تاریخ زندگی آنها بجویند.این نکته شایان توجّه است که انسانها معمولاً دارای روح قهرمان پروری هستند؛ یعنی، هرکس میخواهد به شخص بزرگی عشق بورزد، و او را در زندگی خود الگو قرار دهد؛ و در ابعاد مختلف زندگی به او اقتدا کند.انتخاب چنین قهرمانی در سرنوشت انسان و شکل دادن به زندگی او تأثیر فراوانی دارد؛ و با تغییر شناخت این قهرمانها، زندگی ممکن است دگرگون شود.بسیاری از افراد یا ملّتها که دستشان به دامان قهرمانان واقعی نرسیده، قهرمانان خیالی و افسانهای برای خود ساختهاند، و در ادبیّات و فرهنگ خود جایگاه مهمّی برای آنها قائل شدهاند.محیط زندگی اجتماعی و تبلیغات مطلوب و نامطلوب در گزینش قهرمانها مؤثّر است.این قهرمانها ممکن است مردان الهی، رجال سیاسی، چهرههای ورزشی و یا حتّی بازیگران فیلمها بوده باشند.هدایت این تمایل فطری بشر به سوی قهرمانان واقعی و الگوهای والای انسانی میتواند کمک مؤثّری به پرورش فضائل اخلاقی در فرد و جامعه بنماید.مسأله ولایت اولیاء اللَّه در حقیقت در همین راستا است؛ و به همین دلیل، آیات و روایات اسلامی - چنان که دیدیم - اهمّیّت فوقالعادهای برای آن قائل شده است، و بدون آن، بقیّه برنامهها را ناقص و حتّی در خطر میشمرد.