منظور از «اخلاص» همان خلوص نیّت است، و منظور از خلوص نیّت این است که انگیزه تصمیم گیری تنها خدا باشد و بس.
ممکن است کسانی دارای ارادههای محکم برای انجام مقاصدی باشند، ولی انگیزه آنها رسیدن به اهداف مادّی باشد؛ امّا سالکان راه خدا کسانی هستند که اراده نیرومند آنان آمیخته با خلوص نیّت، و برخاسته از انگیزههای الهی است.
در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی، به کمتر چیزی به اندازه اخلاص نیّت اهمّیّت داده شده است. در جای جای قرآن مجید و کلمات معصومینعلیهم السلام سخن از اخلاص نیّت به میان آمده، و عامل اصلی پیروزی در دنیا و آخرت شمرده شده است؛ و اصولاً از نظر اسلام هر عملی بدون اخلاص نیّت بیارزش است. این از یک سو.
از سوی دیگر، مسأله اخلاص از مشکلترین کارها شمرده شده به گونهای که تنها اولیاء اللَّه و بندگان خاصّ خدا به اخلاص کامل میرسند، هرچند اخلاص در هر مرحلهای محبوب و مطلوب است.
بهتر است در اینجا نخست به سراغ قرآن مجید برویم و گوشهای از آیات مربوط به اخلاص را که ویژگیهای خاصّی دارد از نظر بگذرانیم:
در آیات متعدّدی از قرآن، سخن از مخلِصین (خالصان) یا مخلَصین (خالص شدگان!) به میان آمده، و آنها را با تعبیرات گوناگون و پرمعنی توصیف و تمجید میکند، از جمله:
1 - در آیه 5 سوره بیّنه میخوانیم: «وَ مااُمِرُوا اِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ و َ یُقیمُوا الصَّلوةَ وَ یُؤتُوا الزَّکوةَ وَ ذلِکَ دِیْنُ الْقَیِّمَةِ؛ به آنها دستوری داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند در حالی که دین خود را خالص کنند و از شرک به توحید باز گردند نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار!»
با توجّه به این که دین مفهوم گستردهای دارد که عقاید و اعمال و درون و برون را همگی شامل میشود، و با توجّه به این که ضمیر در «ما اُمُِروا» به همه پیروان مذاهب آسمانی برمیگردد، و با توجّه به این که: اخلاص و نماز و زکات در آیه به عنوان تنها دستورهای الهی به همه آنها است، اهمّیّت این موضوع کاملاً روشن میشود، این تعبیر نشان میدهد که همه دستورهای الهی از حقیقت توحید و اخلاص سرچشمه میگیرد.
2 - در جای دیگر همه مسلمانها را مخاطب ساخته و میفرماید: «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَو کَرِهَ الکافِرُونَ؛ خداوند (یگانه) را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هرچند کافران ناخشنود باشند.» (سوره غافر، آیه 14)
3 - در جای دیگر، شخص پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله را مخاطب ساخته و بطور قاطع به او دستور میدهد: «قُلْ اِنِّی اُمِرْتُ اَنْ اَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّینَ؛ بگو من مأمورم خدا را پرستش کنم، در حالی که دینم را برای او خالص کرده باشم!» (سوره زمر، آیه 11)
از این آیات و آیات متعدّد دیگر که همین معنی را میرساند بخوبی استفاده میشود که اخلاص اساس دین و شالوده محکم و رکن رکین آن است.
درباره مخلَصان (خالص شدگان) که تفاوت آن را مخلِصین (خالصان) شرح خواهیم داد، تعبیراتی از این مهمتر دیده میشود:
1 - در آیه 39 و 40 سوره حجر میخوانیم که شیطان بعد از رانده شدن از درگاه خدا، از سر لجاجت و خیره سری عرض میکند: «وَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعینَ - اِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ؛ من همه آنها را گمراه خواهم ساخت مگر بندگان مخلصت را!»
این تعبیر نشان میدهد که موقعیّت بندگان مخلَص آن چنان تثبیت شده است که حتّی شیطان افسونگر و لجوج طمع خود را از آنها بریده است.
2 - در آیه 39 و40 سوره صافّات، وعده پاداش فوقالعادهای که جز خدا از آن آگاه نیست به آنان داده شده، میفرماید: «وَ ما تُجْزَونَ اِلاَّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ - اِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصینَ؛ شما جز به آنچه انجام میدادید جزا داده نمیشوید، مگر بندگان مخلص خدا (که رابطهای میان اعمال و جزای آنها نیست، و بر سرخوان نعتالهی بیحساب پاداشمیگیرند.)»
3 - در آیه 127 و 128 همین سوره (صافّات) مقام مخلَصین را چنان والا شمرده که از حضور در دادگاه الهی در قیامت معافند (و یکسره به بهشت جاویدان پروردگار روانه میشوند!)
4 - در آیه 159 و 160 همین سوره تنها بیان و توصیف مخلَصین را شایسته ذات پروردگار شمرده است، که نشان عمق واقعی معرفت آنان است؛ میفرماید: «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ - اِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصینَ؛ منزّه است خداوند از آنچه آنها توصیف میکنند، مگر (توصیف) بندگان مخلص خدا!»
5 - در آیه 24 سوره یوسف، هنگامی که سخن از حمایت الهی در برابر وسوسههای خطرناک همسر عزیز مصر به میان میآورد، میفرماید: «کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الفَحْشاءَ اِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ؛ اینچنین کردیم، تا بدی و زشتی را از او دور سازیم؛ چرا که او از بندگان مخلَص ما بود.»
در این که میان «مخلِص» و «مخلَص» («خالصان» و «خالص شدگان») چه تفاوتی وجود دارد؟ سخنهایی گفته شده است؛ ولی شاید بهترین تفسیر در این زمینه این باشد که «مخلِصان» کسانی هستند که خود در راه خالص سازی خویشتن از هرگونه آلودگی به شرک و انگیزههای غیر الهی، و رذائل اخلاقی گام مینهند، و تا آنجا که در توان دارند پیش میروند؛ امّا «مخلصان» کسانی هستند که امدادهای الهی و عنایات ربّانی، آخرین ناخالصیهای وجودشان از میان میبرد، و به لطف پروردگار از هر نظر خالص میشوند.
توضیح این که: ناخالصیها در وجود انسان در واقع دو گونه است:
گونهای از آن طوری است که انسان از آن آگاه میشود، و توان بر طرف ساختن آن را دارد، ودر اینراه میکوشدوتلاش میکند وموفّقبه اخلاصنیّت وعقیدهو عمل میشود.
امّا گونهای دیگر از آن بقدری مخفی و مرموز است که انسان توانایی بر تشخیص، و در صورت تشخیص، توانایی بر پاکسازی آن ندارد؛ همان گونه که در روایت معروف نبوی وارده شده: «اِنَّ الشِّرْکَ اَخْفی مِنْ دَبیبِ النَّمْلِ عَلی صَفاةٍ سَوْداءٍ فی لَیْلَةٍ ظَلْماءَ؛ شرک (و نفوذ آن در اعمال) مخفی تر است از حرکت مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک!»(292)
در این گونه موارد هرگاه لطف الهی شامل حال سالکان راه نشود، از این گذرگاه صَعْبُ الْعُبُور گذر نخواهند کرد، و در ناخالصیها میمانند؛ امّا گویی خداوند جایزه کسانی را که در اخلاص خویش تا آخرین مرحله توان و قدرت میکوشند، این قرار داده که باقی مانده راه را تنها با عنایت او بپویند، و این مخلِصان را مخلَص کند.
هنگامی که انسان به این مرحله برسد دیگر در برابر وساوس شیاطین و هوای نفس بیمه خواهد شد، و طمع شیطان از او بریده میشود، و شیطان در برابر این افراد رسماً اظهار عجز میکند.
اینجاست که از خوان نعمت الهی بیحساب بهره میگیرند، و توصیف آنها درباره صفات جلال و جمال پروردگار، رنگ توحید خالص به خود میگیرد، و طبیعی است که در قیامت نیز بدون حساب وارد بهشت میشوند چرا که حساب خود را در این جهان صاف کردهاند.
این همان است که امیرمؤمنان علیعلیه السلام طبق بعضی از خطب نهجالبلاغه بدان اشاره کرده، و در توصیف بندگان شایسته پروردگار میفرماید: «قَدْ اَخْلَصَ لِلَّهِ فَاسْتَخْلَصَ؛ یکی از صفات برجسته آنان این است که خویش را برای خدا خالص کرده، و خداوند خلوص او را پذیرفته (و به مرحله نهایی رسانیده است).(293)
به همین دلیل درباره پیغمبراکرمصلی الله علیه وآله در حدیثی چنین آمده است: «فَعِنْدَ ذلِکَ اِسْتَخْلَصَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِنُبُوَّتِهِ وَ رِسالَتِهِ مِنَ الشَّجَرَةِ الْمُشَرَّفَةِ الطَیِّبَةِ ... مُحَمَّداًصلی الله علیه وآله اُختَصَّهَ لِلّنُبُوَّةِ وَ اصطَفاهُ بِالِرّسالَةِ؛ در این هنگام خداوند بزرگ محمدصلی الله علیه وآله را برای نبوّت و رسالتش از شجره پر ارزش پاک برگزید و خالص گردانید.»(294)
و در حدیث دیگری که از بعضی معصومانعلیهم السلام روایت شده میخوانیم: «وَجَدُتُ اُبْنَ آدَمَ بَیْنَ اللَّهِ وِ بَیْنَ الشَّیطانِ فَاِنْ اَحَبَّهُ اللَّهُ تَقَدَّسَتْ اَسُمائَهُ، خَلَّصَهُ وَ اسْتَخْلَصَهُ وَ اِلاَّ خَلَّی بَیْنَهُ وَ بَیْنَ عَدُوِّهِ؛ فرزندم آدم را در میان خدا و شیطان میبینم، اگر خداوند متعال او را (به سبب تلاش و کوشش در راه اخلاص) دوست دارد، خالص و مخلصش میسازد، وگرنه او را در برابر شیطان، رها میسازد.»(295)
کوتاه سخن این که: مسأله خلوص و اخلاص در نیّت و اعتقاد و اخلاق و عمل، از مهمترین گامها و اساسیترین پایههای تهذیب نفس و سیر و سلوک الی اللَّه است.