تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد اول - اصول مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

اخلاص‏

منظور از «اخلاص» همان خلوص نیّت است، و منظور از خلوص نیّت این است که انگیزه تصمیم گیری تنها خدا باشد و بس.
ممکن است کسانی دارای اراده‏های محکم برای انجام مقاصدی باشند، ولی انگیزه آنها رسیدن به اهداف مادّی باشد؛ امّا سالکان راه خدا کسانی هستند که اراده نیرومند آنان آمیخته با خلوص نیّت، و برخاسته از انگیزه‏های الهی است.
در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی، به کمتر چیزی به اندازه اخلاص نیّت اهمّیّت داده شده است. در جای جای قرآن مجید و کلمات معصومین‏علیهم السلام سخن از اخلاص نیّت به میان آمده، و عامل اصلی پیروزی در دنیا و آخرت شمرده شده است؛ و اصولاً از نظر اسلام هر عملی بدون اخلاص نیّت بی‏ارزش است. این از یک سو.
از سوی دیگر، مسأله اخلاص از مشکلترین کارها شمرده شده به گونه‏ای که تنها اولیاء اللَّه و بندگان خاصّ خدا به اخلاص کامل می‏رسند، هرچند اخلاص در هر مرحله‏ای محبوب و مطلوب است.
بهتر است در اینجا نخست به سراغ قرآن مجید برویم و گوشه‏ای از آیات مربوط به اخلاص را که ویژگیهای خاصّی دارد از نظر بگذرانیم:
در آیات متعدّدی از قرآن، سخن از مخلِصین (خالصان) یا مخلَصین (خالص شدگان!) به میان آمده، و آنها را با تعبیرات گوناگون و پرمعنی توصیف و تمجید می‏کند، از جمله:
1 - در آیه 5 سوره بیّنه می‏خوانیم: «وَ مااُمِرُوا اِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ و َ یُقیمُوا الصَّلوةَ وَ یُؤتُوا الزَّکوةَ وَ ذلِکَ دِیْنُ الْقَیِّمَةِ؛ به آنها دستوری داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند در حالی که دین خود را خالص کنند و از شرک به توحید باز گردند نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار!»
با توجّه به این که دین مفهوم گسترده‏ای دارد که عقاید و اعمال و درون و برون را همگی شامل می‏شود، و با توجّه به این که ضمیر در «ما اُمُِروا» به همه پیروان مذاهب آسمانی برمی‏گردد، و با توجّه به این که: اخلاص و نماز و زکات در آیه به عنوان تنها دستورهای الهی به همه آنها است، اهمّیّت این موضوع کاملاً روشن می‏شود، این تعبیر نشان می‏دهد که همه دستورهای الهی از حقیقت توحید و اخلاص سرچشمه می‏گیرد.
2 - در جای دیگر همه مسلمانها را مخاطب ساخته و می‏فرماید: «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَو کَرِهَ الکافِرُونَ؛ خداوند (یگانه) را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هرچند کافران ناخشنود باشند.» (سوره غافر، آیه 14)
3 - در جای دیگر، شخص پیامبر اسلام‏صلی الله علیه وآله را مخاطب ساخته و بطور قاطع به او دستور می‏دهد: «قُلْ اِنِّی اُمِرْتُ اَنْ اَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّینَ؛ بگو من مأمورم خدا را پرستش کنم، در حالی که دینم را برای او خالص کرده باشم!» (سوره زمر، آیه 11)
از این آیات و آیات متعدّد دیگر که همین معنی را می‏رساند بخوبی استفاده می‏شود که اخلاص اساس دین و شالوده محکم و رکن رکین آن است.
درباره مخلَصان (خالص شدگان) که تفاوت آن را مخلِصین (خالصان) شرح خواهیم داد، تعبیراتی از این مهمتر دیده می‏شود:
1 - در آیه 39 و 40 سوره حجر می‏خوانیم که شیطان بعد از رانده شدن از درگاه خدا، از سر لجاجت و خیره سری عرض می‏کند: «وَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعینَ - اِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ؛ من همه آنها را گمراه خواهم ساخت مگر بندگان مخلصت را!»
این تعبیر نشان می‏دهد که موقعیّت بندگان مخلَص آن چنان تثبیت شده است که حتّی شیطان افسونگر و لجوج طمع خود را از آنها بریده است.
2 - در آیه 39 و40 سوره صافّات، وعده پاداش فوق‏العاده‏ای که جز خدا از آن آگاه نیست به آنان داده شده، می‏فرماید: «وَ ما تُجْزَونَ اِلاَّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ - اِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصینَ؛ شما جز به آنچه انجام می‏دادید جزا داده نمی‏شوید، مگر بندگان مخلص خدا (که رابطه‏ای میان اعمال و جزای آنها نیست، و بر سرخوان نعت‏الهی بی‏حساب پاداش‏می‏گیرند.)»
3 - در آیه 127 و 128 همین سوره (صافّات) مقام مخلَصین را چنان والا شمرده که از حضور در دادگاه الهی در قیامت معافند (و یکسره به بهشت جاویدان پروردگار روانه می‏شوند!)
4 - در آیه 159 و 160 همین سوره تنها بیان و توصیف مخلَصین را شایسته ذات پروردگار شمرده است، که نشان عمق واقعی معرفت آنان است؛ می‏فرماید: «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ - اِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصینَ؛ منزّه است خداوند از آنچه آنها توصیف می‏کنند، مگر (توصیف) بندگان مخلص خدا!»
5 - در آیه 24 سوره یوسف، هنگامی که سخن از حمایت الهی در برابر وسوسه‏های خطرناک همسر عزیز مصر به میان می‏آورد، می‏فرماید: «کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الفَحْشاءَ اِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ؛ اینچنین کردیم، تا بدی و زشتی را از او دور سازیم؛ چرا که او از بندگان مخلَص ما بود.»
در این که میان «مخلِص» و «مخلَص» («خالصان» و «خالص شدگان») چه تفاوتی وجود دارد؟ سخنهایی گفته شده است؛ ولی شاید بهترین تفسیر در این زمینه این باشد که «مخلِصان» کسانی هستند که خود در راه خالص سازی خویشتن از هرگونه آلودگی به شرک و انگیزه‏های غیر الهی، و رذائل اخلاقی گام می‏نهند، و تا آنجا که در توان دارند پیش می‏روند؛ امّا «مخلصان» کسانی هستند که امدادهای الهی و عنایات ربّانی، آخرین ناخالصیهای وجودشان از میان می‏برد، و به لطف پروردگار از هر نظر خالص می‏شوند.
توضیح این که: ناخالصیها در وجود انسان در واقع دو گونه است:
گونه‏ای از آن طوری است که انسان از آن آگاه می‏شود، و توان بر طرف ساختن آن را دارد، ودر این‏راه می‏کوشدوتلاش می‏کند وموفّق‏به اخلاص‏نیّت وعقیده‏و عمل می‏شود.
امّا گونه‏ای دیگر از آن بقدری مخفی و مرموز است که انسان توانایی بر تشخیص، و در صورت تشخیص، توانایی بر پاکسازی آن ندارد؛ همان گونه که در روایت معروف نبوی وارده شده: «اِنَّ الشِّرْکَ اَخْفی‏ مِنْ دَبیبِ النَّمْلِ عَلی صَفاةٍ سَوْداءٍ فی لَیْلَةٍ ظَلْماءَ؛ شرک (و نفوذ آن در اعمال) مخفی تر است از حرکت مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک!»(292)
در این گونه موارد هرگاه لطف الهی شامل حال سالکان راه نشود، از این گذرگاه صَعْبُ الْعُبُور گذر نخواهند کرد، و در ناخالصیها می‏مانند؛ امّا گویی خداوند جایزه کسانی را که در اخلاص خویش تا آخرین مرحله توان و قدرت می‏کوشند، این قرار داده که باقی مانده راه را تنها با عنایت او بپویند، و این مخلِصان را مخلَص کند.
هنگامی که انسان به این مرحله برسد دیگر در برابر وساوس شیاطین و هوای نفس بیمه خواهد شد، و طمع شیطان از او بریده می‏شود، و شیطان در برابر این افراد رسماً اظهار عجز می‏کند.
اینجاست که از خوان نعمت الهی بی‏حساب بهره می‏گیرند، و توصیف آنها درباره صفات جلال و جمال پروردگار، رنگ توحید خالص به خود می‏گیرد، و طبیعی است که در قیامت نیز بدون حساب وارد بهشت می‏شوند چرا که حساب خود را در این جهان صاف کرده‏اند.
این همان است که امیرمؤمنان علی‏علیه السلام طبق بعضی از خطب نهج‏البلاغه بدان اشاره کرده، و در توصیف بندگان شایسته پروردگار می‏فرماید: «قَدْ اَخْلَصَ لِلَّهِ فَاسْتَخْلَصَ؛ یکی از صفات برجسته آنان این است که خویش را برای خدا خالص کرده، و خداوند خلوص او را پذیرفته (و به مرحله نهایی رسانیده است).(293)
به همین دلیل درباره پیغمبراکرم‏صلی الله علیه وآله در حدیثی چنین آمده است: «فَعِنْدَ ذلِکَ اِسْتَخْلَصَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِنُبُوَّتِهِ وَ رِسالَتِهِ مِنَ الشَّجَرَةِ الْمُشَرَّفَةِ الطَیِّبَةِ ... مُحَمَّداًصلی الله علیه وآله اُختَصَّهَ لِلّنُبُوَّةِ وَ اصطَفاهُ بِالِرّسالَةِ؛ در این هنگام خداوند بزرگ محمدصلی الله علیه وآله را برای نبوّت و رسالتش از شجره پر ارزش پاک برگزید و خالص گردانید.»(294)
و در حدیث دیگری که از بعضی معصومان‏علیهم السلام روایت شده می‏خوانیم: «وَجَدُتُ اُبْنَ آدَمَ بَیْنَ اللَّهِ وِ بَیْنَ الشَّیطانِ فَاِنْ اَحَبَّهُ اللَّهُ تَقَدَّسَتْ اَسُمائَهُ، خَلَّصَهُ وَ اسْتَخْلَصَهُ وَ اِلاَّ خَلَّی بَیْنَهُ وَ بَیْنَ عَدُوِّهِ؛ فرزندم آدم را در میان خدا و شیطان می‏بینم، اگر خداوند متعال او را (به سبب تلاش و کوشش در راه اخلاص) دوست دارد، خالص و مخلصش می‏سازد، وگرنه او را در برابر شیطان، رها می‏سازد.»(295)
کوتاه سخن این که: مسأله خلوص و اخلاص در نیّت و اعتقاد و اخلاق و عمل، از مهمترین گامها و اساسی‏ترین پایه‏های تهذیب نفس و سیر و سلوک الی اللَّه است.