تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد اول - اصول مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

رفع یک اشتباه‏

آنچه در بالا درباره اهمّیّت سکوت و آثار سازنده و مثبت آن در تعمیق تفکّر آدمی و جلوگیری از اشتباهات و مصون ماندن از انواع گناهان و حفظ شخصیّت و ابهّت و وقار، و عدم نیاز به عذر خواهی‏های مکرّر و مانند آن آمد، به این معنی نیست که سخن گفتن همه جا نکوهیده و مذموم باشد، و انسان از همه چیز لب فرو بندد، چرا که این خود آفت بزرگ دیگری است.
هدف از ستایش سکوت در آیات و روایات اسلامی، باز داشتن از پرگویی و سخنان لغو و بیهوده و گفتارهای اضافی و غیر لازم است وگرنه در بسیاری از موارد، سخن گفتن، واجب و لب فرو بستن و سکوت، حرام مسلّم است.
مگر نه این است که نعمت بیان به صورت بزرگترین نعمت در سوره الرّحمن بعد از نعمت آفرینش انسان شمرده شده است، و یکی از بزرگترین افتخارات نوع بشر داشتن زبان گویا و قدرت بر تکلّم است.
بسیاری از عبادات بزرگ مانند نماز، مراسمی از حج، تلاوت قرآن و اذکار، به وسیله زبان انجام می‏شود:
امر به معروف و نهی از منکر، تعلیم علوم واجبه، ارشاد جاهل، تنبیه غافل، و راهنمایی به سوی حقّ و عدالت، و بسیاری از شؤون تعلیم و تربیت به وسیله زبان انجام می‏گیرد؛ هیچ دانشمند و صاحب فکری نمی‏گوید در این گونه موارد باید سکوت کرد. آنچه مایه بدبختی انسان و بازداشتن او از تهذیب نفس و سیر و سلوک الی اللَّه است سخنان اضافی و به اصطلاح «فضول‏الکلام» است؛ بنابراین، باید از هرگونه افراط و تفریط در این مسأله شدیداً پرهیز کرد.
امام سجّاد علیّ بن الحسین‏علیه السلام در این باره سخنی دارد، که سخن آخر و قول فصل است و حقّ مطلب را بخوبی ادا فرموده است.
کسی از آن حضرت پرسید: آیا سخن گفتن افضل است یا سکوت؟ امام علیه السلام در جواب فرمود:
«لِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُما آفاتٌ فَاِذا سَلِما مِنَ الْافاتِ فَالْکَلامُ اَفْضَلُ مِنَ السُّکُوتِ. قِیْلَ کَیْفَ ذلِکَ یَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ‏علیه السلام؟ قالَ: لِاَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ ما بَعَثَ اْلاَنْبِیاءَ وَ الاَوصیاءَ بِالسُّکُوتِ، اِنَّما بَعَثَهُمْ بِالْکَلامِ، وَ لاَ استَحَقَّتِ الْجَنَّةُ بِالسُّکُوتِ وَ لا اْستَوْجَبَتْ وِلایَةً بِالسُّکُوتِ وَ لا تَوَقَّیَتِ النَّارُ بِالسُکُوتِ اِنَّما ذلِکَ کُلُّهُ بِالْکَلامِ، ما کُنْتُ لِاَعْدِلَ الْقَمَرَ بِالشَّمْسِ اِنَّکَ تَصِفُ فَضْلَ السُّکُوتِ بِالْکَلامِ وَ لَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْکَلامِ بِالسُّکُوتِ»؛ هرکدام از این دو آفاتی دارد، هرگاه هر دو از آفت در امان باشد، سخن گفتن از سکوت افضل است، عرض شد ای پسر رسول خدا چگونه است این مطلب؟ فرمود: این به خاطر آن است که خداوند متعال، پیامبران و اوصیای آنها را به سکوت مبعوث و مأمور نکرد، بلکه آنها را به سخن گفتن مبعوث کرد،هرگز بهشت با سکوت به دست نمی‏آید، و ولایت الهی با سکوت حاصل نمی‏شود، و از آتش دوزخ با سکوت رهایی حاصل نمی‏شود، همه اینها به وسیله کلام و سخن به دست می‏آید، من هرگز ماه را با خورشید یکسان نمی‏کنم، حتّی هنگامی که می‏خواهی فضیلت سکوت را بگویی با کلام آن را بیان می‏کنی و هرگز فضیلت کلام را با سکوت شرح نمی‏دهی!»(365)
بی‏شک «سکوت» و «سخن گفتن» هر کدام جائی و مقامی دارد و هر یک از آنها دارای جنبه‏های مثبت و جنبه‏های منفی است، و بی شک جنبه‏های مثبت سخن گفتن فزونتر از جنبه‏های منفی آن است؛ ولی از آنجا که جنبه‏های مثبت سخن گفتن هنگامی آشکار می‏شود که انسان در مراحل تهذیب نفس توفیق کافی یافته باشد؛ به همین دلیل کسانی را که در آغاز راهند بیشتر توصیه به سکوت می‏کنند، و بعد از کسب سلطه بر هوای نفس و به اصطلاح مالک زبان شدن، مأمور به سخن گفتن و هدایت مردم می‏شوند.
در اینجا معیار روشنی داریم، هرگاه ما سخنانی را که در شبانه روز می‏گوییم روی یک نوار ضبط کنیم و بعد با دقّت و سختگیری و خالی از تعصّب به بررسی آن بپردازیم مشاهده می‏کنیم که از میان صدها یا هزاران کلمه که در طول یک شبانه روز از ما صادر شده، مقدار کمی از آن مربوط به اهداف الهی یا حوائج زندگی و ضروریّات حیات می‏باشد و بقیّه فضول کلام و سخنان اضافی است که در لا به لای آن احیاناً مطالب ناروا و گناه آلود یا سخنان مشکوک و مشتبه می‏باشد.
هدف از سکوت مبارزه با انبوه فضول کلام و سخنان اضافی و بی‏هدف، و احیاناً بی‏معنی یا گناه آلود است.
این نکته نیز شایان توجّه است که «صمت» و «سکوت» هر چند در منابع اصلی لغت تقریباً به یک معنی تفسیر شده است، ولی در کلمات بعضی از علمای اخلاق تفاوتی در میان آن دو دیده می‏شود؛ به این معنی که، سکوت ترک کلام بطور مطلق است، ولی «صَمْت» به معنی ترک سخن گفتن در اموری است که هدف صحیحی را تعقیب نمی‏کند (تَرْکُ ما لا یَعْنِیهِ) و آنچه برای سالکان الی اللَّه و راهیان راه خدا و علاقه مندان به تهذیب نفس ضرورت دارد، بیشتر «صمت» است نه «سکوت». (دقّت کنید)