مرحوم فیض کاشانی در محجّةالبیضاء در این زمینه چنین مینویسد: «حقیقت اخلاص آن است که نیّت انسان از هرگونه شرک خفی و جلیّ پاک باشد»، قرآن مجید میفرماید: وَ اِنَّ لَکُمْ فِی الْاَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقیکُمْ مِمَّا فی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشّارِبِیْنَ؛ در وجود چهارپایان برای شما درسهای عبرتی است، چرا که از درون شکم آنها، از میان غذاهای هضم شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مینوشانیم.(306)
«شیر خالص آن است که نه رگههای خون در آن باشد، و نه اثری از آلودگی درون شکم و نه غیر آن، صاف و پاک و بدون غلّ و غش باشد؛ نیّت و عمل خالص نیز همان گونه است، باید هیچ انگیزهای جز انگیزه الهی بر آن حاکم نگردد.»(307)
در روایات اسلامی نیز تعبیرات بسیار لطیفی درباره حقیقت اخلاص و نشانههای مخلصین بیان شده که به بخشی از آن اشاره میکنیم:
1 - در حدیثی از رسول خداصلی الله علیه وآله میخوانیم که فرمود: «اِنَّ لِکُّلِ حَقٍّ حَقیقَةً وَ مابَلَغَ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْاِخْلاصِ حَتَّی لا یُحِبَّ اَنْ یُحْمَدَ عَلی شَیءٍ مِنْ عَمَلٍ لِلَّهِ؛ هر حقیقتی نشانهای دارد، هیچ بندهای به حقیقت اخلاص نمیرسد مگر زمانی که دوست نداشته باشد که او را به خاطر اعمال الهیاش بستانید.»(308)
2 - در حدیث دیگری از همان حضرت نقل شده که فرمود: «اَمَّا عَلامَةُ الْمُخْلِصِ فَاَرْبَعَةٌ؛ یَسْلِمُ قَلْبهُ، وَ تَسْلِمُ جوارِحهُ، وَ بَذَلَ خَیْرَهُ وَ کَفَّ شَرَّهُ؛ امّا علائم مخلص چهار چیز است: قلبش تسلیم خداست، همچنین اعضایش تسلیم فرمان اوست، خیر خود را در اختیار مردم میگذارد و شرّ خود را باز میدارد.»(309)
3 - در حدیث دیگری از امام باقرعلیه السلام میخوانیم: «لایَکُونُ الْعَبْدُ عابِداً لِلَّهِ حَقَّ عِبادَتِهِ حَتّی یَنْقَطِعَ عَنِ الخَلْقِ کُلِّهِ اِلَیْهِ، فَحِیْنَئِذٍ یَقُولُ هذا خالِصٌ لی فَیَتَقَبَّلَهُ بِکَرَمِهِ؛ هیچ عبادت کنندهای حقّ عبادت خدا را به جا نمیآورد، مگر این که از تمام مخلوقات چشم بردارد و متوجّه او شود؛ در این هنگام، خداوند میفرماید: این برای من خالص شده است؛ پس به کرمش او را میپذیرد.»(310)
4 - و بالاخره امام صادقعلیه السلام جان سخن را در یک جمله کوتاه خلاصه کرده، و درباره اخلاص میفرماید: «ما اَنْعَمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلی عَبْدٍ اَجَلَّ مِنْ اَنْ لایَکُونَ فی قَلْبِهِ مَعَ اللَّهِ غَیْرُهُ؛ خداوند متعال نعمتی بزرگتر از این به بندهای نداده است که در قلبش با خدا، دیگری نباشد.»(311)
اکنون با توجّه به اهمّیّت فوقالعاده اخلاص، و تأثیر عمیق آن در پیمودن راه حق، و وصول به مقامات عالیه قرب الی اللّه، این سؤال پیش میآید که اخلاص را چگونه میتوان به دست آورد؟
بی شک اخلاص نیّت همیشه برخاسته از ایمان و یقین و عمق معارف الهیّه است؛ هر قدر یقین انسان به توحید افعالی خدا بیشتر باشد و هیچ مؤثّری را در عالم هستی، جز ذات پاک او نشناسد، و همه چیز را از او و از ناحیه او و به فرمان او بداند، و اگر اسباب و عواملی در عالم امکان وجود دارد، آن را نیز سر بر فرمان او ببیند چنین کسی اعمالش توأم با خلوص است؛ زیرا جز خدا مبدأ تأثیری نمیبیند که برای او کار کند.
این حقیقت در روایات اسلامی در عبادات کوتاه و پر معنایی منعکس است: امام علیّ بن ابیطالبعلیه السلام در حدیثی میفرماید: «اَلْاِخْلاصُ ثَمَرَةُ الْیَقینِ؛ اخلاص میوه درخت یقین است.»(312)
و از آنجا که عبادت به مقتضای وَاُعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأتِیَکَ الْیَقینُ یکی از اسباب یقین میباشد، در حدیث دیگری از همان حضرت آمده است که «اَلْاِخْلاصُ ثَمَرَةُ الِْعبادَةِ؛ اخلاص میوه درخت عبادت است.»(313)
و نیز از آنجا که علم و معرفت یکی از سر چشمههای یقین است، و یقین چنان که گفتیم سرچشمه اخلاص است، در حدیثی از همان حضرت آمده است که فرمود: «ثَمَرَةُ الْعِلْمِ اِخْلاصُ الْعَمَلِ؛ میوه علم، اخلاص عمل است.»(314)
و بالاخره در گفتار جامعی از مولی علیعلیه السلام به سرچشمههای اخلاص چنین اشاره شده است: «اَوَّلُ الدِّیْنِ مَعْرفَتُهُ، وَ کَمالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدیقُ بِهِ، وَ کَمالُ التَّصْدیقِ بِهِ تَوحِیدُهُ، وَ کَمالَ تَوْحِیِدهِ الْاِخْلاصُ لَهُ؛ سرآغاز دین معرفت خداست، و کمال معرفتش تصدیق ذات اوست، و کمال تصدیق ذاتش، توحید و شهادت بر یگانگی او میباشد؛ و کمال توحید او اخلاص است.»(315)