تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد اول - اصول مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

گام دوم: مشارطه‏

در مورد گامهای سیر و سلوک، که بخشی از آن در میان علمای بزرگ و رهروان این راه مشترک است در گذشته فهرست وار سخن گفته‏ایم، اکنون نوبت آن رسیده که این مراحل را با تکیه بر آیات و روایات به گونه‏ای مبسوط گسترده‏تر بیان کنیم.
نخستین گامی که علمای بزرگ اخلاق بعد از توبه ذکر کرده‏اند، همان «مشارطه» است، و منظور از آن شرط کردن با نفس خویش است با تذکّرات و یاد آوری‏هایی که همه روز تکرار شود، و بهترین وقت آن را بعد از فراغت از نماز صبح و نورانیّت به انوار این عبادت بزرگ الهی دانسته‏اند.
به این طریق،که نفس خویش را مخاطب قرار دهد و به او یاد آور شود که من جز سرمایه گرانبهای عمر کالایی ندارم،و اگر از دست برود تمام هستیم از دست رفته، و با یاد آوری سوره شریفه «وَ الْعَصْرِ اِنَّ الْاِنْسانَ لَفی خُسْرٍ» به نفس خویش بگوید: با از دست رفتن این سرمایه، من گرفتار خسران عظیم می‏شوم، مگر این که کالایی از آن گرانبهاتر به دست آورم، کالایی که در همان سوره در ادامه آیات آمده است: «اِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الْصَّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبْرِ؛ مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبائی و استقامت توصیه نموده‏اند!
باید به خود بگوید: «فکر کن عمر تو پایان یافته، و از مشاهده حوادث بعد از مرگ و دیدن حقایق تلخ و ناگواری که با کنار رفتن حجابها آشکار می‏شود سخت پشیمان شده‏ای و فریاد بر آورده‏ای «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی اَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ؛ ای (فرشتگان) پروردگار، شما را به خدا مرا باز گردانید تا عمل صالح انجام دهم در برابر کوتاهیهایی که کردم!» (سوره مؤمنون، آیه 100)
باز فرض کن پاسخ منفی «کَلاَّ» را از آنها نشنیدی و به در خواست تو عمل کردند و امروز به جهان بازگشته‏ای، بگو چه کاری برای جبران کوتاهیها و تقصیرات گذشته می‏خواهی انجام دهی؟!
سپس به نفس خویش در مورد اعضاء هفتگانه، یعنی چشم و گوش و زبان و دست و پا و شکم و فرج(252) نیز سفارش کن و بگو اینها خدمتگزاران تو، و سر بر فرمان تو دارند، آیا می‏دانی جهنّم هفت در دارد، و از هر دری گروه خاصّی از مردم وارد می‏شوند؟ و آیا می‏دانی که این درهای هفتگانه احتمالاً برای کسانی است که با این اعضای هفتگانه عصیان کنند، بیا و با کنترل دقیق این اعضاء درهای دوزخ را به روی خود ببند، و درهای بهشت را به روی خود بگشا!
و نیز سفارش مراقبت از اعضای خود را به نفس بنما، که این نعمتهای بزرگ الهی را در طریق معصیت او به کار نگیرد و این مواهب عظیم را تنها وسیله طاعت او قرار دهد.
از بعضی از دعاهای امام سجّادعلیه السلام در صحیفه سجّادیّه بر می‏آید که آن بزرگوار نیز عنایت خاصّی به مسأله «مشارطه» داشته‏اند.
در دعای سی و یکم، دعای معروف توبه، در پیشگاه خداوند عرض می‏کند: «وَلَکَ یا رَبِّ شَرْطی‏ اَلاَّ اَعُودَ فی‏ مَکْرُوهِکَ، وَ ضَمانی اَنْ لا اَرْجِعَ فی‏ مَذْمُومِکَ وَ عَهْدی‏ اَنْ اَهْجُرَ جَمیْعَ معاصِیْکَ؛ پروردگارا! شرطی در پیشگاه تو کرده‏ام که به آنچه دوست نداری، باز نگردم، و تضمین می‏کنم به سراغ آنچه را تو مذمّت کرده‏ای نروم و عهد می‏کنم که از جمیع گناهانت دوری گزینم.»
از آیات قرآن نیز استفاده می‏شود که یاران پیامبرصلی الله علیه وآله درباره مسائل مهم با خدا عهد و پیمان داشتند که آن نیز نوعی مشارطه است، در آیه 23 سوره احزاب می‏خوانیم: «مِنَ الْمُؤمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوااللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَّنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلاً؛ در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بسته‏اند صادقانه ایستاده‏اند، بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تبدیل و تغییری در عهد و پیمان خود ندادند!(253)»
این در حالی بود که بعضی دیگر با خدا عهد می‏بستند و شرط می‏کردند و آن را می‏شکستند. در همان سوره احزاب، در آیه 15، چنین می‏خوانیم: « وَلَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لایُوَلُّونَ الْاَدْبارَ وَ کانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولاً؛ (گروهی که در جنگ احزاب مردم را به بازگشت از میدان تشویق می‏کردند) پیش از آن با خدا عهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند، و عهد الهی مورد سؤال قرار خواهد گرفت (و همگی در برابر آن مسؤولند)!»
در حدیثی از امام امیرمؤمنان علی‏علیه السلام می‏خوانیم: « مَنْ لَمْ یَتَعاهَدْ النَّقْصُ مِنْ نَفْسِهِ غَلَبَ عَلَیْهِ الْهَوی‏، وَ مَنْ کانَ فی‏ نَقْصٍ فَالْمَوْتُ خَیرٌ لَهُ؛ کسی که بررسی نقصان نفس خویش نکند، هوای نفس بر او چیره می‏شود؛ و کسی که پیوسته در حال سقوط و نقصان است، مرگ برای او بهتر است!»(254)
کوتاه سخن این که: «مشارطه» از گامهای مهمّی است که برای تهذیب اخلاق برداشته می‏شود؛ و بدون آن، ابرهای تیره و تار غفلت و غرور، سایه تاریک و شوم خود را بر دل و جان آدمی می‏افکند، و نجات او بسیار مشکل است.