تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد اول - اصول مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

چگونگی تأثیر «عمل» در «اخلاق» در روایات اسلامی‏

آنچه در بالا در آیات فوق در مورد رابطه عمل و اخلاق منعکس بود، در روایات اسلامی نیز بوضوح دیده می‏شود، از جمله:
1 - در حدیثی از امام باقرعلیه السلام می‏خوانیم که فرمود: «ما مِنْ عَبْدٍ اِلاَّ وَ فی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ بَیْضاء فَاِذا اَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِی النُّکْتَةِ نُکْتَةٌ سَوْداءٌ فَاِنْ تابَ ذَهَبَ ذلِکَ السَّوادُ، وَ اِنْ تَمادَی‏ فِی‏الذُّنُوبِ زادَ ذلِکَ السَّوادُ حتَّی‏ یُغَطِّی الْبَیاَضَ، فَاِذا غَطَّی الْبَیاضَ لَمْ یَرْجِعْ صاحِبُهُ اِلی‏ خَیْرٍ اَبَداً، وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عزَّوَجَلَّ: کَلاَّ بَلْ رانَ عَلَی‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ؛ هیچ بنده‏ای نیست مگر این که در قلب او نقطه روشنی است (که حقایق را با آن درک می‏کند و او را به سوی سعادت و فضیلت فرا می‏خواند) هنگامی که گناهی مرتکب می‏شود، در آن نقطه روشن، نقطه سیاهی پیدا می‏شود؛ اگر توبه کند، آن نقطه سیاه برطرف می‏گردد؛ و اگر به گناهان خویش ادامه دهد، پیوسته آن سیاهی رو به فزونی می‏رود تا تمام نقطه روشن را بپوشاند؛ هنگامی که نقطه روشن پوشیده شد، آن شخص هرگز به سوی خیر و نیکی بر نمی‏گردد؛ و این همان است که خداوند عزّوجل فرموده: چنین نیست که آنها می‏پندارند، بلکه اعمالشان همچون زنگاری بر دلهایشان نشسته است!»(177)
این روایت بخوبی نشان می‏دهد که تراکم گناهان، سبب پیدایش رذائل و دور ماندن از فضائل است، تا آنجا که روح بکلّی تاریک می‏شود و پلهای پشت سر ویران می‏گردد، و راه بازگشت وجود نخواهد داشت!
2 - در وصیّتنامه معروف امیرمؤمنان علی‏علیه السلام به فرزند رشیدش امام حسن‏علیه السلام می‏خوانیم: «اِنَّ الْخَیْرَ عادَةٌ؛ نیکی عادت است!»(178)
همین مضمون در کنز العمّال از پیغمبر اکرم‏صلی الله علیه وآله نقل شده است که فرمود: «اَلْخَیْرُ عادَةٌ وَ الشَّرُّ لَجاجَةٌ؛ نیکی عادت است و شر لجاجت است!»(179)
باز همین معنی به شکل دیگری در سخنان امام سجّاد علیّ بن الحسین‏علیه السلام دیده می‏شود، فرمود: «اُحِبُّ لِمَنْ عَوَّدَ مِنْکُمْ نَفْسَهُ عادَةً مِنَ الْخَیْرِ اَنْ یَدُومَ عَلَیْها ؛ دوست دارم کسی که از شما عادت نیکی را پذیرفته است آن را پیوسته ادامه دهد!»(180)
از این روایات می‏توان استفاده کرد که تکرار عمل اعم از نیک و بد سبب می‏شود که حالتی در نفس به عنوان عادت به نیکی یا بدی پیدا شود؛ یا به تعبیر دیگر، خلق و خوی خاصّی از آن شکل گیرد و همان خلق و خوی در آینده مبدأ اعمال مشابه می‏شود؛ در نتیجه، هم اعمال نیک و بد، در ایجاد اخلاق نیک و بد اثر می‏گذارد و هم اخلاق نیک و بد در ایجاد اعمال نیک و بد مؤثّر است (تأثیر متقابل).
3 - در حدیث دیگری از امیرمؤمنان علی‏علیه السلام در همان وصیّتنامه معروف امام حسن‏علیه السلام می‏خوانیم: «وَ عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ عَلَی الْمَکْروُهِ، وَ نِعْمَ الْخُلُقُ اَلتَّصَبُّرُ فِی‏الْحَقِّ؛ خود را به شکیبایی در برابر ناملایمات عادت ده! و چه نیک است شکیبایی در طریق حق!»(181)
در اینجا نیز به روشنی رابطه «عادت» که زاییده تکرار عمل است با خلق و خوی شکیبایی و صبر دیده می‏شود.
4 - در بسیاری از روایات توبه آمده است که باید در توبه از گناه، تعجیل کرد و از «تسویف» یعنی به عقب انداختن آن پرهیز نمود (مبادا آثار گناه در دل بماند و با گذشت زمان تبدیل به یک خلق و خو شود؛ در حدیثی از امام جوادعلیه السلام می‏خوانیم: «تأخیرُ التَّوبَةِ اِغْتِرارٌ، وَ طُولُ التَّسْوِیفِ حَیْرَةٌ ... وَ الاِصْرارُ عَلَی الذَّنبِ اَمْنٌ لِمَکْرِ اللَّهِ؛ تأخیر توبه موجب غرور و غفلت، و امروز و فردا کردن سبب حیرت، و اصرار بر گناه موجب بی‏اعتنایی به مجازات الهی است.»(182)
تعبیر جالب دیگری در حدیث نبوی که در زمینه توبه وارد شده است، دیده می‏شود، می‏فرماید: « مَنْ تاب، تابَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ اُمِرَتْ جَوارِحُهُ انْ تَسْتُرَ عَلَیهِ، وَ بِقاعُ الاَرْضِ اَنْ تَکتُمَ عَلَیهِ وَ اُنْسِیَتِ الْحَفَظَةُ ما کانَتْ تَکْتُبُ عَلَیْهِ؛ کسی که توبه کند و به سوی خدا باز گردد، خداوند به سوی او باز می‏گردد؛ و به اعضاء و جوارح او دستور داده می‏شود که گناه را مکتوم دارند و به نقاط مختلف زمین (که بر آن گناه کرده) نیز همین دستور داده می‏شود، و فرشتگان نویسنده اعمال، آنچه را نوشته بودند به فراموشی می‏سپرند.»(183)
این تعبیر نشان می‏دهد که توبه، آثار گناه را می‏شوید و صفا و قداست اخلاقی نخستین را با می‏گرداند.
همین معنی بطور آشکارتر در حدیث علوی آمده است، می‏فرماید: «اَلتَّوبَةُ تُطَهِّرُ القُلُوبَ وَ تَغْسِلُ الذُّنُوبَ؛ توبه قلبها را پاک می‏کند و گناهان را می‏شوید!»(184)
این تعبیر نیز بخوبی نشان می‏دهد که گناه آثاری بر قلب می‏گذارد که تدریجاً به صورت خلق و خوی باطنی در می‏آید و توبه این آثار را می‏شوید و اجازه نمی‏دهد تشکیل خلق و خوی دهد.
تعبیر به «طهور» بودن «توبه» در روایات متعدّد دیگر نیز آمده است که همه حاکی از رابطه گناه و تشکیل حالات زشت درونی است.(185)
در مناجاتهای پانزده‏گانه معروف و بسیار پرمعنای امام علیّ بن الحسین‏علیه السلام، در مناجات اوّل که مناجات توبه کنندگان است، چنین آمده است: «وَاَماتَ قَلْبِی عَظِیمُ جِنایَتی فَاَحْیِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْکَ یا اَمَلی‏ وَ بُغْیَتی ؛ خداوندا! جنایت بزرگ من موجب مرگ قلبم شده و از تو می‏خواهم که با توبه آن را زنده کنی ای امید و آرزوی من!»(186)
آری! گناه روح و جان انسان را آلوده‏تر می‏کند و بر اثر تکرار چنان می‏شود که گویی مرده است؛ و توبه موجب حیات دل و نشاط جان می‏شود!
بنابراین، پویندگان راه فضیلت و سیر و سلوک الی اللّه، برای تحکیم پایه‏های فضائل اخلاقی باید دقیقاً مراقب آثار مثبت و منفی اعمال نیک و بد در روح و جان خود باشند و بدانند هیچ عملی نیست مگر این که در دل و جان اثر می‏گذارد؛ اگر اعمال پاک و نیک است، روح را به رنگ خود در می‏آورد و اگر زشت و آلوده و ناپاک است، آلودگی را به درون روح و جان و اخلاق می‏کشاند.