تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد3
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 32

آیه و ترجمه

وَ لا تـَتـَمـَنَّوْا مـَا فـَضـلَ اللَّهُ بـِهِ بـَعـْضـکـُمْ عـَلی بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکتَسبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ ممَّا اکْتَسبنَ وَ سئَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکلِّ شیْءٍ عَلِیماً(32)

ترجمه:

32 - بـرتـریـهـایـی را کـه خداوند نسبت به بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نـکـنـیـد (ایـن تـفـاوتـهـای طـبـیـعـی و حـقـوقـی بـرای حـفـظ نـظـام اجـتـماع شما و طبق اصـل عدالت است ولی با این حال) مردان نصیبی از آنچه به دست می آورند دارند و زنان نـصـیـبـی؛ (و نـبـایـد حـقـوق هـیـچـیـک پـایـمـال گـردد) و از فضل (و رحمت و برکت) خدا بخواهید و خداوند به هر چیز دانا است.

شان نزول:

مـفـسـر مـعـروف ((طـبـرسـی)) در مـجمع البیان نقل می کند که: ام سلمه (یکی از همسران پـیـامـبـر) بـه پـیامبر (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: چرا مردان به جهاد می روند و زنـان جهاد نمی کنند؟ و چرا برای ما نصف میراث آنها مقرر شده؟ ای کاش ما هم مرد بودیم و همانند آنها به جهاد می رفتیم، و موقعیت اجتماعی آنها را داشتیم.

آیه فوق نازل گردید و به این سؤالات و مانند آن پاسخ گفت.

و در تـفـسـیـر ((المـنـار)) مـی خـوانـیـم: جـمـعـی از مـردان مـسـلمـان هـنـگـامـی که آیه ارث نازل شد و سهم مردان را دو برابر زنان ذکر کرد، گفتند: ای کاش اجر و پاداش معنوی ما نسبت به آنها نیز چنین بود و جمعی از زنان نیز گفتند: ای کاش مجازات و کیفرهای ما نصف مجازات مردان بود همانطور که سهم ارث ما نیمی از ارث آنها است!

آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

همین شاءن نزول در تفسیر ((فی ظلال)) و ((روح المعانی)) با تفاوت مختصری ذکر شده است.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 404@@@

تفسیر:

هـمـانـطـور کـه در شـاءن نـزول آمـده اسـت تـفـاوت سهم ارث مردان و زنان برای جمعی از مسلمانان به صورت یک سؤال در آمده بود، آنها گویا توجه نداشتند که این تفاوت به خـاطـر آن اسـت کـه هزینه زندگی، عموما بر دوش مردان می باشد، و زنان از آن معافند، بـه عـلاوه هـزیـنـه خـود آنـهـا نـیـز بـر دوش مردان است، و همانطور که سابقا اشاره شد سهمیه زنان عملا دو برابر مردان خواهد بود، لذا آیه فوق می گوید: ((تفاوتهایی را کـه خـداونـد بـرای بـعـضـی از شـمـا نـسـبـت بـه بـعـض دیـگـر قـایـل شـده هـرگـز آرزو نـکـنـیـد)) (و لا تـتـمـنـوا مـا فضل الله به بعضکم علی بعض).

زیـرا ایـن تفاوتها هر کدام اسراری دارد که از شما پوشیده و پنهان است چه تفاوتهایی که از نظر آفرینش و جنسیت و صفات جسمی و روحی دارید و پایه نظام اجتماعی شما است، و چـه تـفـاوتـهایی که از نظر حقوقی به خاطر موقعیت های مختلف همانند ارث قرار داده شـده اسـت، تـمـام ایـن تـفاوتها بر طبق عدالت و قانون الهی می باشد و اگر غیر از آن مصلحت بود برای شما قایل می شد، بنابر این آرزوی تغییر آنها یک نوع مخالفت با مشیت پروردگار که عین حق و عدالت است می باشد.

البـتـه نـبـایـد اشـتـبـاه کـرد کـه آیـه اشـاره بـه تـفـاوتـهای واقعی و طبیعی می کند نه تـفـاوتـهای ساختگی که بر اثر ((استعمار)) و ((استثمار)) طبقاتی به وجود می آید، چه اینکه آنها نه خواست خدا است، و نه چیزی است که آرزوی دگرگون کردن آن نادرست بـاشـد، بـلکـه تـفاوتهایی است ظالمانه و غیر منطقی که باید در رفع آن کوشید، فی المثل زنان نمی توانند آرزو کنند که ای کاش مرد بودند، و مردان نیز نباید آرزو کنند که ای کـاش زن مـی شـدنـد، زیـرا ایـن دو جـنـس اسـاس نـظـام اجـتـماع انسانی است، اما در عین حـال نـبـایـد ایـن تـفـاوت جـنـسـیـت سـبـب شـود کـه یـکـی از ایـن دو جـنـس حـقـوق دیـگری را پـایـمـال کـند، و آنها که آیه را دستاویز برای ادامه تبعیضات ناروای اجتماعی پنداشته اند سخت در اشتباهند.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 405@@@

لذا بـلافـاصـله مـی فـرمـایـد: ((مـردان و زنان هر کدام بهره ای از کوششها و تلاشها و موقعیت خود دارند)) (للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن)

خـواه مـوقـعـیـت طـبـیـعی باشد (مانند تفاوت دو جنس مرد و زن با یکدیگر) و یا تفاوت به خاطر تلاشها و کوششهای اختیاری.

قـابـل تـوجـه ایـنـکـه کـلمـه ((اکـتـسـاب)) کـه بـه مـعـنـی تـحـصـیـل کـردن و بـه دسـت آوردن اسـت، مـفـهـوم وسـیـعـی دارد، هـم کـوششهای اختیاری را شـامـل مـی شـود و هـم آنچه را که انسان به وسیله ساختمان طبیعی خود می تواند به دست بیاورد.

سـپـس مـی فـرمـایـد: ((بـه جـای آرزو کـردن ایـن گـونـه تـفـاوتـهـا، از فضل خدا و لطف و کرم او تمنا کنید که به شما از نعمتهای مختلف و موفقیت ها و پاداشهای نیک ارزانی دارد)) (و اسئلوا الله من فضله).

و در نتیجه افرادی خوشبخت و سعادتمند باشید خواه مرد باشید یا زن، و خواه از این نژاد بـاشـیـد یا نژاد دیگر، و در هر حال آنچه را خیر واقعی و سعادت شما در آن است بخواهید نه آنچه شما خیال می کنید - و تعبیر به ((من فضله)) اشاره به همین معنی می باشد.

البـتـه روشـن اسـت کـه تـقـاضـای فـضل و عنایت پروردگار به این نیست که انسان به دنـبـال اسـبـاب و عـوامـل هـر چـیـز نـرود بـلکـه بـایـد فضل و رحمت او را در لابلای اسبابی که او مقرر داشته است جستجو کرد.

((چـون خـداونـد بـه هـمـه چـیـز دانـا اسـت)) (ان الله کـان بکل شیء علیما).

و مـی دانـد بـرای نـظـام اجـتـمـاع چـه تفاوتهایی از نظر طبیعی و یا حقوقی لازم است، و بـنـابـر ایـن در کـار او هـیـچ گونه تبعیض ناروا، و بی عدالتی نیست، و نیز از اسرار درون مـردم بـا خـبـر اسـت و مـی دانـد چـه افـرادی آرزوهـای نـادرسـت در دل می پرورانند و چه افرادی به آنچه مثبت و سازنده است می اندیشند.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 406@@@