تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد3
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

باید صفوف مشخص شود

آیه مورد بحث، این نکته را تذکر می دهد که هر مصیبتی (مانند مصیبت احد) که پیش می آید علاوه بر اینکه بدون علت نیست وسیله آزمایشی است برای جدا شدن صفوف مجاهدان راستین از منافقان و یا افراد سست ایمان، لذا در قسمت اول آیه می فرماید: آنچه در روز احد آن روز که جمعیت مسلمانان با بت پرستان به


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 189@@@

هم درآویختند بر شما وارد شد بفرمان خدا بود و طبق خواست و اراده او صورت گرفت،))(و ما اصابکم یوم التقی الجمعان فباذن الله)

زیرا هر حادثه ای طبق قانون عمومی آفرینش علت و سبب مخصوصی دارد و اساسا عالم روی یک سلسله علل و اسباب پیریزی شده است و این یک اصل ثابت و همیشگی است، و روی این اصل، هر لشگری که در میدان جنگ سستی کند و بمال و ثروت و غنیمت دل ببندد و دستور فرمانده دلسوز خود را فراموش نماید محکوم به شکست خواهد بود، بنابراین منظور از ((اذن الله)) (فرمان خدا) همان اراده و مشیت او است که بصورت قانون علیت در عالم هستی منعکس شده است.

و در پایان آیه می فرماید: یکی دیگر از آثار این جنگ، این بود که: ((صفوف مؤمنان و منافقان از هم مشخص شود و افراد با ایمان، از سست ایمان شناخته گردند. و لیعلم المؤمنین).

در آیه بعد به اثر دیگر اشاره کرده، می فرماید: ((و تا کسانی که نفاق ورزیدند شناخته شوند)) و لیعلم المؤمنین و لیعلم الذین نافقوا)

بطور کلی در حادثه احد، سه گروه مشخص در میان مسلمانان، پیدا شدند:

گروه اول افراد معدودی بودند که تا آخرین لحظات، پایداری نمودند و در برابر انبوه دشمنان، تا آخرین نفس ایستادگی بخرج دادند، بعضی شربت شهادت نوشیدند و بعضی جراحات سنگین برداشتند.

گروه دیگر تزلزل و اضطراب در دلهای آنها پدید آمد و نتوانستند تا آخرین لحظه، استقامت کنند و راه فرار را پیش گرفتند.

گروه سوم، منافقان بودند که در اثناء راه، به بهانه هائی که اشاره خواهد شد از


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 190@@@

شرکت در جنگ، خودداری کرده و به مدینه بازگشتند، که آنها((عبد الله بن ابی سلول)) و سیصد نفر از یارانش بودند. اگر حادثه سخت احد نبود هیچگاه صفوف به این روشنی مشخص نمی شد و افراد هر کدام با صفات ویژه خود در صف معینی قرار نمی گرفتند و هر کس ممکن بود، هنگام ادعا، خود را بهترین فرد با ایمان بداند.

در حقیقت در آیه، اشاره به دو چیز شده: نخست علت فاعلی شکست احد و دیگر علت غائی و نتیجه نهائی آن.

تذکر این نکته نیز لازم است که در آیه فوق می فرماید: لیعلم الذین نافقوا (تا کسانی که نفاق ورزیدند شناخته شوند) و نمی فرماید لیعلم المنافقین (تا منافقان شناخته شوند) و بعبارت دیگر، نفاق بصورت فعل ذکر شده نه بصورت وصف این تعبیر گویا بدان جهت است که نفاق، هنوز در همه آنان بصورت صفت ثابتی در نیامده بود و لذا در تاریخ اسلام می خوانیم که بعضی از آنان، بعدها موفق به توبه شدند و به صف مؤمنان پیوستند.

سپس قرآن گفتگوئی که میان بعضی از مسلمانان و منافقین، قبل از جنگ رد و بدل شد به این صورت بیان می کند: بعضی از مسلمانان که طبق نقل ابن عباس ((عبد الله بن عمر بن جزام)) بوده است هنگامی که دید ((عبدالله بن ابی سلول)) با یارانش خود را از لشگر اسلام کنار کشیده و تصمیم بازگشت به مدینه دارند ((به آنها گفت: بیایید یا بخاطر خدا و در راه او پیکار کنید و یا لااقل در برابر خطری که وطن و خویشان شما را تهدید می کند دفاع نمائید)).و قیل لهم تعالوا قاتلوا فی سبیل الله او ادفعوا.

ولی آنها به یک بهانه واهی دست زدند و گفتند: ما اگر می دانستیم جنگ می شود بیگمان از شما پیروی می کردیم،(قالوا لو نعلم قتالا لاتبعناکم).

و بنا به تفسیر دیگر منافقان گفتند: اگر ما این را، جنگ می دانستیم با شما همکاری می کردیم، ولی بنظر ما این جنگ نیست بلکه یکنوع انتحار و خودکشی


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 191@@@

است زیرا با عدم توازنی که میان لشگر اسلام و کفار دیده می شود، جنگ کردن با آنها عاقلانه نیست. بخصوص اینکه لشکرگاه اسلام در نقطه نامناسبی قرار گرفته است.

به هر ترتیب اینها بهانه ای بیش نبود، هم وقوع جنگ حتمی بود و هم مسلمانان در آغاز پیروز شدند و اگر شکستی دامنگیرشان شد، بر اثر اشتباهات و خلافکاری های خودشان بود، خداوند می گوید: آنها دروغ می گفتند: ((آن ها در آن روز به کفر نزدیکتر از ایمان بودند))

هم للکفر یومئذ اقرب منهم للایمان

در ضمن از این جمله استفاده می شود که کفر و ایمان دارای درجاتی است که بعقیده و طرز عمل انسان بستگی دارد.

آنها به زبان چیزی می گویند که در دل ندارند یقولون بافواههم ما لیس فی قلوبهم:

آنها بخاطر لجاجت روی پیشنهاد خود، دائر بجنگ کردن در خود مدینه، و یا ترس از ضربات دشمن و یا بی علاقگی به اسلام از شرکت در میدان، خودداری کردند

ولی خداوند به آنچه منافقان کتمان می کنند کاملا آگاه تر است، و الله اعلم بما یکتمون:

هم در این جهان پرده از چهره آنان برداشته و قیافه آنها را به مسلمانان نشان می دهد و هم در آخرت به حساب آنها رسیدگی خواهد کرد.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 192@@@