تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد3
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

بستگی سلامت اجتماع به سلامت اقتصاد

ایـن آیـه در واقـع زیـر بـنـای قـوانـیـن اسـلامـی را در مـسـایـل مـربـوط بـه مـعـامـلات و مـبـادلات مـالی تـشـکـیـل مـی دهـد، و بـه هـمـیـن دلیـل فـقـهـای اسـلام در تـمـام ابـواب مـعـامـلات بـه آن اسـتـدلال مـی کـنـنـد، آیـه خـطـاب بـه افـراد بـاایـمـان کـرده و مـی گـویـد: ((امـوال یـکـدیـگـر را از طـرق نـابـه جـا و غـلط و بـاطـل نـخـوریـد)) (یـا ایـهـا الذیـن آمـنـوا لا تـاکـلوا امـوالکـم بـیـنـکـم بالباطل).

بـه ایـن گـونه هر گونه تصرف در مال دیگری که بدون حق و بدون یک مجوز منطقی و عـقـلانـی بـوده بـاشـد مـمـنـوع شـنـاخـتـه شـده و هـمـه را تـحـت عـنـوان ((باطل)) که مفهوم وسیعی دارد قرار داده است.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 395@@@

می دانیم ((باطل)) در مقابل ((حق)) است و هر چیزی را که ناحق و بی هدف و بی پایه باشد در برمی گیرد.

در آیـات دیـگری از قرآن نیز با عباراتی شبیه عبارت فوق، این موضوع تاءکید شده، مـثـلا: بـه هـنـگـام نـکـوهـش از قـوم یـهـود و ذکـر اعـمـال زشـت آنـهـا می فرماید: ((و اکلهم اموال الناس ‍ بالباطل؛ آنها در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف می کردند)).**سوره نساء، آیه 161.***

و در آیـه 188 سـوره بـقـره، جـمـله ((لا تـاکـلوا امـوالکـم بـیـنـکـم بـالبـاطـل)) را به عنوان مقدمه ای برای نهی از کشاندن مردم به وسیله ادعاهای پوچ و بی اساس به سوی دادگاهها و خوردن اموال آنها ذکر فرموده است.

بـنـابـر ایـن هـر گـونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوی، معاملاتی که حد و حدود آن کـامـلا نـامـشـخص باشد، خرید و فروش اجناسی که فایده منطقی و عقلائی در آن نباشد، خـریـد و فروش وسایل فساد و گناه، همه در تحت این قانون کلی قرار دارند، و اگر در روایـات مـتـعـددی، کـلمـه بـاطـل بـه قـمـار و ربـا و مـانند آن تفسیر شده در حقیقت معرفی مصداقهای روشن این کلمه است نه آنکه منحصر به آنها باشد.

شـایـد نـیـاز بـه تـذکـر نـداشـتـه بـاشـد کـه تـعـبـیـر بـه ((اکـل)) (خـوردن) کـنـایـه از هـر گـونـه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی باشد یا پوشیدن یا سکونت و یا غیر آن و این تعبیر علاوه بر زبان عربی در فارسی امروز نیز کاملا رایج است.

در جـمـله بـعـد بـه عـنـوان یـک اسـتـثـنـاء مـی فـرمـایـد: ((مـگـر ایـنـکـه تـصـرف شما در اموال دیگران از طریق داد و ستد باشد که از رضایت باطنی دو طرف سرچشمه بگیرد)) (الا ان تکون تجارة عن تراض منکم).

این جمله، استثنایی است از قانون کلی سابق، ولی به اصطلاح ((استثناء


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 396@@@

مـنـقـطع)) است**استثناء منقطع غالبا برای تأکید عمومیت حکم عام می آید، این معنی در مورد آیه فوق صادق است به علاوه این حقیقت را اعلام می کند که با تحریم تصرفات باطل، راه زندگی بر شما بسته نیست، و می توانید از تچارات مشروع هدف خود را تأمین کنید.*** یعنی آنچه در این جمله آمده مشمول قانون سابق، از آغاز نبوده است و تنها به عنوان یک تاءکید و یادآوری ذکر شده، آن هم به نوبه خود یک قانون کلی است.

طـبـق ایـن بیان، تمام مبادلات مالی و انواع تجارتها که در میان مردم رایج است چنانچه از روی رضایت طرفین صورت گیرد و جنبه معقول و منطقی داشته باشد از نظر اسلام مجاز است (مگر در مواردی که به خاطر مصالح معینی، نهی صریح از آن شده است).

سـپس در پایان آیه، مردم را از قتل نفس بازمی دارد و ظاهر آن به قرینه آخرین آیه نهی از خودکشی و انتحار کرده و می فرماید: ((و خودکشی نکنید، خداوند نسبت به شما مهربان است)) (و لا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما).

یـعـنـی خـداونـد مـهـربـان نـه تـنـهـا راضـی نـمـی شـود دیـگـری شـمـا را بـه قـتـل بـرسـاند بلکه به خود شما هم اجازه نمیدهد که با رضایت خود خویشتن را به دست نابودی بسپارید.

در روایـات اهـل بـیـت (علیهم السلام) نیز آیه فوق به همین معنی ((انتحار)) تفسیر شده است.**به تفسیر مجمع البیان ذیل آیه و تفسیر نور الثقلین جلد اول صفحه 472 مراجعه شود.***

اکـنـون ایـن سـؤال پـیـش مـی آیـد کـه چـه ارتـبـاطـی مـیـان مـسـاءله ((قتل نفس)) و ((تصرف باطل و ناحق در اموال مردم)) وجود دارد؟!

پاسخ این سؤال روشن است و در حقیقت قرآن با ذکر این دو حکم پشت سر هم اشاره به یک نکته مهم اجتماعی کرده است و آن اینکه اگر روابط مالی مردم بر


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 397@@@

اسـاس صـحـیـح اسـتـوار نـبـاشـد و اقـتـصـاد جـامـعـه بـه صـورت سـالم پـیش نرود و در امـوال یـکـدیـگـر بـه ناحق تصرف کنند، جامعه گرفتار یک نوع خودکشی و انتحار خواهد شد، و علاوه بر اینکه انتحارهای شخصی افزایش خواهد یافت، انتحار اجتماعی هم از آثار ضمنی آن است.

حوادث و انقلاب هایی که در جوامع مختلف دنیای معاصر روی داده، شاهد گویای این حقیقت می باشد، و از آنجا که خداوند نسبت به بندگان خود، مهربان است به آنها هشدار می دهد و اعـلام خـطر می کند که مراقب باشند مبادا مبادلات مالی نادرست و اقتصاد ناسالم، اجتماع آنها را به نابودی و سقوط بکشاند.

در آیـه بـعـد بـه مـجـازات کـسـانـی کـه از قـوانین الهی سرپیچی کنند اشاره کرده و می فـرمـایـد: ((و هـر کـس از ایـن فـرمـان سـرپـیـچـی کـنـد، و خـود را آلوده خـوردن امـوال دیـگـران به ناحق سازد و یا دست به انتحار و خودکشی زند، نه تنها به آتش این جـهـان مـی سـوزد بـلکـه در آتـش قـهـر و غـضـب پـروردگـار نـیـز خـواهـد سـوخت)) (و من یفعل ذلک عدوانا و ظلما فسوف نصلیه**صلی (بر وزن سرو) در اصل به معنی نزدیک شدن به آنش است، اما گرم شدن و برشته شدن و سوخته شدن به آتش را نیز (صلی) می گویند و در آیه فوق به معنی وارد شدن و سوختن در آتش است.*** نارا)

و در پایان می فرماید: ((این کار برای خدا آسان است)) (و کان ذلک علی الله یسیرا).


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 398@@@