تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد3
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 24

آیه و ترجمه

وَ الْمـُحـْصنَت مِنَ النِّساءِ إِلا مَا مَلَکَت أَیْمَنُکمْ کِتَب اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَاءَ ذَلِکمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَلِکُم محْصِنِینَ غَیرَ مُسفِحِینَ فَمَا استَمْتَعْتُم بِهِ مِنهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فـَرِیـضـةً وَ لا جـُنـَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَضیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضةِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً(24)

ترجمه:

24 - و زنـان شـوهـردار (بـر شما حرام است؛) مگر آنها را که مالک شده اید، اینها احکامی اسـت که خداوند بر شما مقرر داشته و زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد) برای شما حـلال اسـت، کـه بـا امـوال خـود آنـهـا را اخـتـیار کنید در حالی که پاکدامن باشید و از زنا خـودداری نـمـایـیـد، و زنانی را که متعه می کنید مهر آنها را، واجب است بپردازید و گناهی بر شما نیست نسبت به آنچه با یکدیگر توافق کرده اید بعد از تعیین مهر، خداوند دانا و حکیم است.

تفسیر:

ایـن آیـه، بـحـث آیـه گـذشـتـه را دربـاره زنـانـی کـه ازدواج بـا آنـهـا حـرام اسـت دنـبـال مـی کـنـد و اضـافه می نماید که: ((ازدواج و آمیزش جنسی با زنان شوهردار نیز حرام است)) (و المحصنات من النساء).

((مـحـصـنـات)) جـمـع ((مـحصنة)) از ماده ((حصن)) به معنی قلعه و دژ است و به همین مناسبت به زنان شوهردار و همچنین زنان عفیف و پاکدامن که از آمیزش جنسی با دیگران خود را حفظ می کنند و یا در تحت حمایت و سرپرستی مردان قرار دارند گفته میشود.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 370@@@

گـاهـی بـه زنان آزاد در مقابل کنیزان نیز گفته شده، زیرا آزادی آنها در حقیقت به منزله حـریـمی است که به دور آنها کشیده شده است و دیگری حق نفوذ در حریم آنان بدون اجازه آنها ندارد، ولی روشن است که منظور از آن در آیه فوق همان زنان شوهردار است.

این حکم اختصاصی به زنان مسلمان ندارد بلکه زنان شوهردار از هر مذهب و ملتی همین حکم را دارند یعنی ازدواج با آنها ممنوع است.

تـنـها استثنایی که به این حکم خورده است در مورد زنان غیر مسلمانی است که به اسارت مسلمانان در جنگها درمی آیند، اسلام اسارت آنها را به منزله طلاق از شوهران سابق تلقی کـرده، و اجـازه می دهد بعد از تمام شدن عده آنها**مقدار عده آنها، یک بار قاعده شدن و یا اگر باردار باشند، وضع حمل نمودن است.*** با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود (الا ما ملکت ایمانکم).

ولی ایـن اسـتـثـناء، به اصطلاح، استثنای منقطع است، یعنی چنین زنان شوهرداری که در اسارت مسلمانان قرار می گیرند رابطه آنها به مجرد اسارت با شوهرانشان قطع خواهد شـد، درسـت هـمـانـنـد زن غـیر مسلمانی که با اسلام آوردن رابطه او با شوهر سابقش (در صورت ادامه کفر) قطع می گردد، و در ردیف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت.

از ایـنـجـا روشـن مـی شـود کـه اسـلام بـه هـیـچ وجه اجازه نداده است که مسلمانان با زنان شوهردار حتی از ملل و مذاهب دیگر ازدواج کنند، و به همین جهت، عده برای آنها مقرر ساخته و در دوران عده از ارتباط زناشویی با آنها جلوگیری نموده است.

فـلسـفـه ایـن حـکـم در حـقـیـقـت ایـن اسـت کـه ایـن گونه زنان یا باید به محیط ((کفر)) بازگشت داده شوند، و یا بدون ((شوهر)) همچنان در میان مسلمانان بمانند و یا رابطه


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 371@@@

آنـهـا بـا شـوهـران سـابـق قـطـع شـود و از نـو ازدواج دیـگـری نـمـایـنـد، صـورت اول بـر خـلاف اصـول تـربـیـتی اسلام و صورت دوم ظالمانه است، بنابر این تنها راه همان راه سوم است.

از پـاره ای از روایـات کـه سـند آن به ابو سعید خدری صحابی معروف می رسد برمی آیـد کـه آیـه فـوق دربـاره اسـرای غـزوه اوطـاس**اوطاس نام محلی است که یکی از جنگهای اسلامی در آنجا واقع شده است.*** نـازل گـردیـده و پـیـامـبـر (صـلی الله علیه وآله) بعد از اطمینان به اینکه زنان اسیر بـاردار نیستند به آنها اجازه داد که با مسلمانان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز در اختیار آنها قرار گیرند - این حدیث تفسیر بالا را نیز تاءیید می کند.

در این جمله برای تاءکید احکام گذشته که در مورد محارم و مانند آن وارد شده می فرماید: ((ایـنها اموری است که خداوند برای شما مقرر داشته و نوشته است)) (کتاب الله علیکم).

بنابر این به هیچ وجه قابل تغییر و عدول نیست.

سپس می گوید: غیر از این چند طایفه که در این آیه و آیات پیش گفته شد می توانید با سـایـر زنـان، ازدواج کـنـیـد مشروط بر این که طبق قوانین اسلام باشد و تواءم با عفت و پاکدامنی و دور از بی عفتی و ناپاکی صورت گیرد.

((امـا زنـان دیـگـر غـیـر از ایـنـهـا (کـه گـفـتـه شـد،) بـرای شـمـا حـلال اسـت کـه بـا امـوال خـود، آنـان را اخـتیار کنید؛ در حالی که پاکدامن باشید و از زنا، خودداری نمایید)) (و احل لکم ماوراء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین).

بـنـا بـر ایـن ((مـحـصـنـیـن)) در آیـه فـوق کـه اشـاره بـه حـال مـردان است به معنی ((عفیفان)) و ((غیر مسافحین)) تاءکید آن است زیرا ماده سفاح (بـر وزن کـتـاب) بـه مـعـنـی زنـا مـی بـاشـد و در اصل از ((سفح)) به معنی ریزش آب و یا اعمال بیهوده و بی رویه گرفته


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 372@@@

شـده اسـت و چـون قـرآن، در ایـن گـونه امور همیشه از الفاظ کنائی استفاده می کند آن را کنایه از آمیزش نامشروع گرفته است.

جـمـله ایـن ((تـبـتـغوا باموالکم)) اشاره به این است که رابطه زناشوئی یا باید به شکل ازدواج با پرداخت مهر باشد و یا به شکل مالک شدن کنیز با پرداخت قیمت.**درباره برنامه اسلام برای آزادی بردگان و نقشه دقیقی که در این زمینه در اسلام طرح شده است، در ذیل آیات مناسب مشروحا بحث خواهیم کرد.***

ضـمـنـا تـعبیر ((غیر مسافحین)) در آیه فوق، شاید اشاره به این حقیقت نیز باشد که نـبـاید هدف شما در مسئله ازدواج، تنها هوسرانی و ارضای غریزه جنسی باشد بلکه این امـر حـیاتی برای هدف عالی تری می باشد که غریزه نیز در خدمت آن قرار گرفته، و آن بقای نسل انسان و نیز حفظ او از آلودگیها است.

در قـسـمـت بعد، اشاره به مساءله ازدواج موقت و به اصطلاح ((متعه)) است و می گوید: ((زنـانـی را کـه مـتـعـه مـی کـنـیـد مـهـر آنها را به عنوان یک واجب باید بپردازید))(فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة).

از جـمـله فـوق اسـتـفـاده مـی شـود کـه اصـل تـشـریـع ازدواج مـوقـت، قـبـل از نـزول ایـن آیـه برای مسلمانان مسلم بوده که در این آیه نسبت به پرداخت مهر آنها توصیه می کند

بعد از ذکر لزوم پرداخت مهر اشاره به این مطلب می فرماید که: ((اگر طرفین عقد، با رضـایـت خـود مـقـدار مـهـر را بـعـدا کـم یـا زیاد کنند مانعی ندارد)) (و لا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة)اء.

بـنـابـرایـن مـهـر یـک نـوع بـدهـکـاری اسـت کـه بـا رضـایـت طـرفـیـن قـابـل تـغـیـیـر اسـت. (در ایـن مـوضـوع تـفـاوتی میان عقد موقت و دایم نیست اگر چه آیه همانطور که مشروحا گفتیم درباره ازدواج موقت بحث می کند).


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 373@@@

احـتـمـال دیـگـری در تـفـسـیـر آیه فوق نیز هست و آن اینکه: مانعی ندارد که پس از انجام ازدواج مـوقـت، طـرفین درباره اضافه کردن مدت ازدواج، و همچنین مبلغ مهر با هم توافق کـنـنـد، یـعـنـی ازدواج مـوقـت حـتـی قـبـل از پـایـان مـدت، قـابـل تمدید است به این ترتیب که زن و مرد با هم توافق می کنند که مدت را به مقدار مـعـیـنـی در بـرابـر اضـافـه کـردن مـهـر بـه مـبـلغ مـشـخـصـی بـیـفـزایـنـد. (در روایـات اهل بیت - علیهم السلام - نیز به این تفسیر اشاره شده است).

احـکـامی که در آیه به آن اشاره شد، احکامی است که متضمن خیر و سعادت افراد بشر است زیرا: ((خداوند از مصالح بندگان آگاه و در قانونگذاری خود حکیم است)) (ان الله کان علیما حکیما).