تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد3
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

مسلمانان تصفیه می شوند

قبل از حادثه احد موضوع ((منافقان)) در میان مسلمانان، زیاد مطرح نبود به همین دلیل آنها بیشتر، ((کفار)) را دشمن خود می دانستند، اما بعد از شکست احد و تضعیف موقتی مسلمانان راستین و آماده شدن زمینه برای فعالیت منافقان، فهمیدند دشمنانی خطرناکتر دارند که باید کاملا مراقب آنها باشند و آنها منافقانند و این یکی از مهمترین نتائج حادثه احد بود.

آیه فوق، که آخرین آیه ای است که در اینجا از حادثه احد بحث می کند، این حقیقت را به صورت یک قانون کلی بیان نموده و می گوید: ((چنین چیزی ممکن نیست که خداوند مؤمنان را به همان شکل که شما هستید بگذارد و آنها را تصفیه


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 216@@@

نکند و ((طیب)) (و پاک) را از ((خبیث)) (و ناپاک) متمایز نسازد)) (ما کان الله لیذر المؤمنین علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب).

این یک حکم عمومی و همگانی است و یک سنت جاودانی پروردگار محسوب می شود که هر کس ادعای ایمان کند و در میان صفوف مسلمین برای خود جایی باز کند به حال خود رها نمی شود، بلکه با آزمایشهای پی در پی خداوند، بالاخره اسرار درون او فاش می گردد.

در اینجا ممکن بود سؤالی مطرح شود (و طبق پاره ای از روایات چنین سؤالی در میان مسلمانان نیز مطرح بود) و آن اینکه خدا که از اسرار درون همه کس آگاه است چه مانعی دارد که مردم را از وضع آنها آگاه کند و از طریق علم غیب، مؤمن از منافق شناخته شود.

قسمت دوم آیه به این سؤال پاسخ می گوید که: ((هیچ گاه خداوند اسرار پنهانی و علم غیب را در اختیار شما نخواهد گذارد)) (و ما کان الله لیطلعکم علی الغیب).

زیرا آگاهی بر اسرار نهانی - به عکس آنچه بسیاری خیال می کنند - مشکلی را برای مردم، حل نمی کند، بلکه در بسیاری از موارد باعث هرج و مرج و از هم پاشیدن پیوندهای اجتماعی و خاموش شدن شعله های امید و از بین رفتن تلاش و کوشش در میان توده مردم می گردد.

و از همه مهمتر اینکه باید ارزش اشخاص از طریق اعمال آنها روشن گردد نه از راه دیگر و مساءله آزمایش و امتحان پروردگار نیز، چیزی جز این نیست، بنابراین راه شناسایی افراد، تنها اعمال آنها است.**در ذیل آیه (و لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع...) (سوره بقره آیه 155) در مورد آزمایشهای خداوند، مشروحا این سوال را مطرح کرده و پاسخ گفته ایم که آزمایشهای الهی در حقیقت یک نوع پرورش و تربیت است، نه استعلام و خبرگیری، برای توضیح بیشتر به آن بحث مراجعه شود.***

سپس پیامبران خدا را، از این حکم استثناء کرده و می فرماید: ((خداوند هر


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 217@@@

زمان بخواهد از میان پیامبرانش، کسانی را انتخاب می کند و گوشه ای از ((علم غیب)) بی پایان خود و اسرار درون مردم را که شناخت آن برای تکمیل رهبری آنها لازم است در اختیار آنان قرار می دهد)) (و لکن الله یجتبی من رسله من یشاء).

ولی در هر حال قانون کلی و عمومی و جاودانی برای شناخت اشخاص، اعمال آنها است.

از این جمله استفاده می شود که پیامبران ذاتا عالم به غیب نیستند و نیز استفاده می شود که آنها بر اثر تعلیم الهی قسمتی از اسرار غیب را می دانند بنابراین افرادی هستند که از غیب آگاه می شوند و همچنین مقدار آگاهی آنها بسته به مشیت خداوند است.

ناگفته پیدا است که منظور از مشیت، و خواست خدا در این آیه، همانند آیات دیگر، همان ((اراده آمیخته با حکمت)) است یعنی خدا هر کس را شایسته ببیند و حکمتش اقتضا کند، به اسرار غیب آگاه می سازد.

در پایان آیه، خاطر نشان می سازد، اکنون که میدان زندگی میدان آزمایش و جدا سازی پاک از ناپاک و مؤمن از منافق است، پس شما برای اینکه از این بوته آزمایش، خوب به در آیید ((به خدا و پیامبران او ایمان آورید)) (فامنوا بالله و رسله).

اما تنها به ایمان آوردن اکتفا نمی کند و می فرماید اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، اجر و پاداش بزرگ در انتظار شما است.))(و ان تؤمنوا و تتقوا فلکم اجر عظیم).

این نکته، در آیه قابل توجه است که از مؤمن، تعبیر به ((طیب)) (پاکیزه) شده است و می دانیم پاکیزه، چیزی است که بر همان آفرینش نخست باقی بماند، و اشیاء خارجی و بیگانه، آن را ((خبیث و ناپاک)) نسازد، آب پاکیزه، جامه پاکیزه و مانند آن، چیزی است که عوامل آلوده خارجی به آن نرسیده باشد و از این استفاده می شود که ایمان داشتن، فطرت و آفرینش نخستین انسان است.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 218@@@