تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد3
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

ازدواج با کنیزان

در تعقیب بحثهای مربوط به ازدواج، این آیه، شرایط ازدواج با کنیزان را بیان می کند، نـخـسـت مـی گـویـد کسانی که قدرت ندارند که با زنان آزاد، ازدواج کنند می توانند با کنیزانی ازدواج نمایند که مهر و سایر مخارج آنها معمولا سبکتر و سهلتر است)) (و من لم یستطع منکم طولا**کلمه (طول) بر وزن (نوع) در اصل از ماده (طول) بر وزن (نور) گرفته شده و به معنی توانایی و رسایی و امکانات مالی و مانند ان آمده است.*** أ ن ینکح المحصنات المؤمنات فمن ما ملکت أ یمانکم من فتیاتکم المؤمنات).

البـتـه منظور از ازدواج با کنیزان این نیست که صاحب کنیز با کنیز ازدواج کند، بلکه با شـرایـط خـاصـی کـه در کـتـب فقهی ذکر شده می تواند همانند همسر با او رفتار نماید، بنابر این منظور ازدواج افراد غیر مالک با کنیز است.

ضـمـنـا از تـعـبـیر به ((مؤمنات)) استفاده می شود که باید حتما کنیز مسلمان باشد تا بـتـوان بـا او ازدواج کـرد و بـنـابـر ایـن بـا کـنـیـزان اهل کتاب ازدواج صحیح نیست.

جالب اینکه قرآن در این آیه از کنیزان تعبیر به ((فتیات)) کرده است که جمع ((فتات)) مـی بـاشـد و مـعـمـولا این تعبیر آمیخته با احترام خاصی در مورد زنان است و غالبا در مورد دختران جوان به کار می رود.

در جـمـله بـعـد مـی گـویـد: شـمـا برای تشخیص ایمان آنها ماءمور به ظاهر اظهارات آنان هـسـتـید، و اما درباره باطن و اسرار درونی آنان خداوند به ایمان و عقیده شما آگاهتر است)) (و الله اعلم بایمانکم).

از آنـجـا کـه بعضی در مورد ازدواج با کنیزان کراهت داشتند، قرآن می گوید: شما همه از یک پدر و مادر به وجود آمده اید. ((و بعضی از بعض دیگرید)) (بعضکم


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 387@@@

من بعض).

بـنـابـر ایـن نـبـاید از ازدواج با کنیزان که از نظر انسانی با شما هیچ گونه تفاوتی نـدارنـد و از نظر ارزش معنوی، ارزش آنها مانند دیگران بسته به تقوی و پرهیزگاری آنان است، کراهت داشته باشید، که همه اعضای یک پیکر محسوب می شوید.

سـپـس بـه یـکـی از شـرایط این ازدواج اشاره کرده و می فرماید: ((این ازدواج باید به اجـازه مـالک صـورت گـیـرد)) و بـدون اجـازه او باطل است (فانکحوهن باذن اهلهن).

از تـعـبیر ((مالک)) به ((اهل)) اشاره به این است که نباید آنها با کنیزان خود همچون یـک مـتـاع رفـتـار کـنـنـد بـلکـه بـایـد همچون سرپرست یک خانواده نسبت به فرزندان و اهل خود، رفتاری کاملا انسانی داشته باشند.

در جـمله بعد می فرماید: ((مهر آنان را به خودشان بدهید)) (و آتوهن اجورهن بالمعروف).

از جـمله فوق استفاده می شود که باید مهر متناسب و شایسته ای برای آنها قرار داد، و آن را بـه خـود آنـان داد، یـعـنـی مـالک مـهـر خود کنیزان خواهند بود، اگر چه جمعی از مفسران مـعـتـقـدنـد کـه آیـه مـحـذوفـی دارد و در اصل ((آتوا مالکهن اجورهن))؛ ((مهر آنها را به مـالکـان آنـهـا بـپـردازید)) بوده است، ولی این تفسیر با ظاهر آیه موافق نیست اگر چه بعضی از روایات آنرا تاءیید می کند.

ضمنا از ظاهر آیه استفاده می شود که بردگان نیز می توانند مالک اموالی گردند که از طرق مشروع به آن دست یافته اند.

و از تعبیر ((بالمعروف)) (بطور شایسته) بر می آید که نباید در تعیین مهر آنها ظلم و سـتـمـی بـر آنـان شـود بـلکـه حـق واقـعـی آنـهـا طـبـق معمول باید ادا گردد.

یـکـی دیـگـر از شـرایـط ایـن ازدواج آن اسـت کـه کـنـیـزانـی انـتـخاب شوند که ((مرتکب عمل منافی عفت، نگردند)) (محصنات).

خواه به صورت آشکار بوده باشد (غیر مسافحات).


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 388@@@

و یا به صورت انتخاب دوست پنهانی (و لا متخذات اخدان).**(اخدان) جمع (خدن) در اصل به معنی دوست و رفیق است، اما معمولا به افرادی گفته می شود که با جنس مخالف خود، ارتباط نامشروع پنهانی برقرار می سازند و نیز باید توجه داشت که (خدن) هم بر (مرد) و هم بر (زن) در قرآن مجید اطلاق شده است.***

در ایـنـجـا مـمـکن است این سؤال پیش آید که با نهی از زنا با تعبیر ((غیر مسافحات)) نیازی به نهی از گرفتن دوست پنهانی (اخدان) نبوده است.

ولی با توجه به اینکه جمعی در جاهلیت عقیده داشتند که تنها زنای آشکار ناپسند است اما انـتـخـاب دوسـت پـنـهـانـی مانعی ندارد! روشن می شود که چرا قرآن مجید به هر دو قسمت تصریح کرده است.

در جـمـله بـعد به تناسب احکامی که در باره ازدواج با کنیزان و حمایت از حقوق آنها گفته شـد بـحـثـی در بـاره مـجـازات آنها به هنگام انحراف از جاده عفت به میان آمده، و آن اینکه ((اگر آنها در این حال مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد در باره آنان، جـاری مـی شـود)) یـعـنـی تـنـهـا پـنجاه تازیانه باید به آنها زد (فاذا احصن فان اتین بفاحشة فعلیهن نصف ما علی المحصنات من العذاب).

نـکـتـه دیـگـری کـه در ایـنجا باید به آن توجه داشت این است که قرآن می گوید: ((اذا احـصـن)) یـعنی ((اگر آنها محصنه بودند چنین مجازاتی درباره آنها جاری می گردد در اینکه منظور از ((محصنه بودن)) در اینجا چیست؟ مفسران احتمالاتی داده اند بعضی آن را بـه مـعـنـی شـوهـردار (طـبـق اصـطلاح معروف فقهی و طبق آیه سابق) و بعضی به معنی ((مـسـلمان)) گرفته اند، ولی با توجه به اینکه کلمه ((محصن)) در این جمله دو بار ذکـر شـده و بـایـد هـر دو به یک معنی باشد، و از طرفی زنان آزاد شوهردار مجازاتشان سـنـگـسـار کـردن اسـت نـه تـازیـانـه خـوردن، روشـن مـی شـود کـه تـفـسـیـر اول یـعـنـی مـحـصـن بـه مـعـنـی شـوهـردار بـودن، قـابـل قبول نیست، همانطور که تفسیر دوم یعنی مسلمان بودن نیز شاهدی ندارد.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 389@@@

حـق ایـن اسـت کـه بـا تـوجه به اینکه کلمه ((محصنات)) در قرآن مجید، غالبا به معنی زنـان عفیف و پاکدامن آمده است چنین به نظر می رسد که آیه فوق نیز اشاره به همین معنی اسـت، یـعـنـی کـنـیـزانی که بر اثر فشار صاحبان خود تن به خودفروشی می دادند از مجازات معاف هستند، اما کنیزانی که تحت چنین فشاری نیستند و می توانند پاکدامن زندگی کـنـنـد اگـر مـرتکب عمل منافی عفت شدند همانند زنان آزاد مجازات می شوند اما مجازات آنها نصف مجازات زنان آزاد است.

سـپـس مـی گـویـد: ((ایـن ازدواج بـا کـنـیزان برای کسانی است که از نظر غریزه جنسی شـدیـدا در فـشار قرار گرفته اند، و قادر به ازدواج با زنان آزاد نیستند)) بنابر این برای غیر آنها مجاز نیست (ذلک لمن خشی العنت منکم).

((عـنـت)) (بـر وزن سـنـد) در اصل به معنی بازشکستن استخوانی است، که قبلا شکسته شده، یعنی پس از بهبودی و التیام مجددا بر اثر حادثه ای بشکند، بدیهی است این نوع شـکـسـتـگـی بـسـیـار دردنـاک و رنـج آور اسـت، و بـه هـمـیـن دلیـل ((عـنـت)) در مـشـکـلات طـاقـت فـرسـا و کـارهـای رنـج آور استعمال شده است.

فلسفه این حکم ممکن است این باشد، که کنیزان مخصوصا در آن زمان در شرائط تربیتی نـامـطـلوبـی بـه بار می آمدند و طبعا دارای کمبودهایی از نظر اخلاقی و روانی و عاطفی بوده اند، و مسلما فرزندانی که ثمره ازدواج با آنها بود، رنگ اخلاقی مادر را کم و بیش داشـت، و بـه همین جهت اسلام طرح دقیقی برای آزادی تدریجی بردگان تنظیم کرده است تـا بـه ایـن سرنوشت گرفتار نشوند، و ضمنا به خود بردگان امکان داده شود، تا با یـکدیگر ازدواج کنند. البته این موضوع منافات با آن ندارد که بعضی از کنیزان وضع استثنایی خاصی از نظر اخلاقی و تربیتی داشته باشند، زیرا آنچه در بالا اشاره شد مـربوط به وضع اکثریت آنها بوده است و اگر می بینیم مادر بعضی از بزرگان اسلام کـنـیـز بـوده انـد از هـمین نظر است ولی باید توجه داشت که آنچه در مورد کنیزان در غیر مورد ضرورت ممنوع است ازدواج با


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 390@@@

آنهاست نه آمیزش جنسی از راه مالکیت.

امـا بـعـد مـی فـرماید: ((خودداری کردن از ازدواج با کنیزان تا آنجا که توانایی داشته باشید و دامان شما آلوده گناه نگردد، به سود شماست)) (و ان تصبروا خیر لکم).

در پـایـان آیـه مـی فـرمـایـد: ((و خـداوند نسبت به آنچه در گذشته بر اثر بی خبری انجام داده اید آمرزنده و مهربان است. (و الله غفور رحیم).




@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 391@@@