تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد3
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

سفیه کیست؟

به دنبال بحثی که در آیات پیش درباره یتیمان گذشت، آیات فوق آن را تکمیل می کند.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 302@@@

نخست می فرماید: ((اموال و ثروتهای خود را به دست افراد سفیه نسپارید و بگذارید در مسائل اقتصادی رشد پیدا کنند تا اموال شما در معرض مخاطره و تلف قرار نگیرد)) (و لا تؤتوا السفهاء اموالکم).

((راغب)) در کتاب مفردات می گوید: سفه (بر وزن تبه) در اصل یک نوع کم وزنی و سبکی بدن است بطوری که به هنگام راه رفتن تعادل حفظ نشود، و به - همین جهت به افسار که ناموزون است و دائما در حال حرکت است ((سفیه)) گفته می شود، و سپس به همین تناسب در افرادی که رشد فکری ندارند بکار رفته است خواه سبکی عقل آنها در امور مادی باشد یا در امور معنوی.

ولی روشن است که منظور از سفاهت در آیه فوق عدم رشد کافی در خصوص امور مالی است به طوری که شخص نتواند سرپرستی اموال خود را به عهده گیرد، و در مبادلات مالی منافع خود را تاءمین نماید، و به اصطلاح کلاه سرش برود، شاهد بر این سخن آیه دوم است که می گوید: ((فان آنستم منهم رشدا فادفعوا الیهم اموالهم؛ اگر آنها را رشید یافتید اموالشان را به دست آنها بسپارید.

بنابراین آیه فوق با اینکه درباره یتیمان بحث می کند، یک حکم کلی و عمومی برای همه موارد در بر دارد، که انسان نباید در هیچ حال و در هیچ اموالی که تحت سرپرستی او است و یا زندگی او به نوعی به آن بستگی دارد به دست افراد کم عقل و غیر رشید بسپارد، و در این موضوع فرقی در میان اموال عمومی (اموال حکومت اسلامی) نیست، گواه بر این موضوع علاوه بر وسعت مفهوم آیه، و مخصوصا کلمه ((سفیه)) روایاتی است که از پیشوایان اسلام در این زمینه نقل شده است.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 303@@@

مثلا: در روایتی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم که: ((شخصی بنام ابراهیم بن عبد الحمید می گوید: از امام تفسیر آیه ((و لا تؤتوا السفهاء اموالکم)) را پرسیدم فرمود: شرابخواران سفیهند و نباید اموالتان را به آنها بسپارید))!**تفسیر برهان جلد اول ذیل آیه مورد بحث.***

در روایت دیگری نیز از انتخاب ((شارب الخمر)) به عنوان امین امور مالی نهی شده است، خلاصه توصیف شرابخوار به سفاهت کرارا در روایات دیده می شود، و این تعبیر شاید به خاطر آن باشد که شخص شرابخوار هم سرمایه مادی خود را از دست می دهد، و هم سرمایه معنوی را، چه سفاهتی از این بالاتر که انسان پول بدهد و عقل و هوش خود را نیز بدهد و دیوانگی خریداری کند، قوای مختلف بدنی را نیز بر سر این کار بگذارد و زیانهای اجتماعی فراوانی ببار آورد؟!

در روایت دیگری تمام افرادی که به جهتی از جهات قابل اعتماد نیستند ((سفیه)) نامیده شده اند، و از سپردن اموال (شخصی و عمومی) به آنها نهی شده است: ((یونس بن یعقوب)) می گوید: از امام جعفر صادق (علیه السلام) تفسیر آیه ((و لا تؤتوا السفهاء اموالکم)) را پرسیدم فرمود: ((من لا تثق به)) سفیه کسی است که مورد اعتماد نباشد)).**تفسیر برهان جلد اول ذیل آیه مورد بحث و همچنین در تفسیر نور الثقلین.***

از این روایات بر می آید که ((سفیه)) معنی وسیعی دارد و از سپردن اموال عمومی و خصوصی به آنها نهی شده است، منتها این نهی در بعضی از موارد به عنوان تحریم است و در پاره ای از موارد که درجه سفاهت شدید نیست به معنی کراهت است.

در اینجا یک سؤال پیش می آید و آن اینکه اگر آیه در مورد اموال یتیمان است چرا ((اموالکم)) (ثروتهای شما) می گوید: نه، ((اموالهم)) (ثروتهای آنها)؟


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 304@@@

ولی ممکن است نکته این تعبیر بیان این مساءله مهم اجتماعی و اقتصادی باشد که اسلام همه افراد جامعه را یکی می داند، بطوریکه مصلحت و منفعت یک فرد نمی تواند از منافع جدا باشد، همچنین زیان یک فرد عین زیان یک جامعه است. بنابراین به خاطر همین موضوع به جای ضمیر غائب ضمیر مخاطب قرار داده شده، یعنی این اموال در حقیقت فقط متعلق به ایتام نیست، بلکه به شما هم مربوط است، و اگر زیانی به آن متوجه شود بطور غیر مستقیم متوجه شما شده است، لذا در نگهداری آن باید مراقبت کامل داشته باشید.

درباره این تعبیر تفسیر دیگری هم هست و آن اینکه مقصود از ((اموالکم)) اموال خود سرپرستان است نه اموال یتیمان، یعنی اگر شما می خواهید به افراد یتیم که هنوز رشد کافی نیافته اند کمک کنید شاید تحت تاءثیر عواطف حساب نشده اموالی بدست آنها بسپارید و آنها را به کارهایی بگمارید که از آنها ساخته نیست، بلکه به جای این کار غیر عاقلانه بهتر این است که غذا و لباس و مسکن آنها را تاءمین کنید تا بالغ و رشید شوند.

و در واقع این یک درس بزرگ اجتماعی است که قرآن به ما می دهد که افراد ((قاصر و ناتوان)) را به خاطر کمک به شخص آنها به کارهائی که قدرت انجام آن را ندارند نگمارید زیرا اگر این کار منفعت جزئی برای آنها داشته باشد ممکن است زیانهای کلی برای اجتماع به بار آورد. بلکه باید از طریق کمکهای بلاعوض و کارهای سبک و کوچک آنها را اداره کرد.

از اینجا روشن می شود اینکه بعضی از کوته فکران افراد ضعیف و ناتوان را به پستهای تبلیغی و مذهبی برای کمک و ارفاق به آنها انتخاب می کنند یکی از زیان بارترین و نابخردانه ترین کارها است.

در جمله قرآن تعبیر جالبی درباره اموال و ثروتها کرده و می گوید: ((این سرمایه های شما که قوام زندگانی و اجتماع شما به آن است و بدون آن نمی توانید کمر راست کنید)) به دست سفیهان و اسراف کاران نسپارید (التی جعل الله لکم قیاما).


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 305@@@

از این تعبیر به خوبی اهمیتی را که اسلام برای مسائل مالی و اقتصادی قائل است روشن می شود، و به عکس آنچه در انجیل کنونی**انجیل متی باب 19 آیه 23.*** می خوانیم که ((شخص پولدار هرگز وارد ملکوت آسمانها نمی شود)) اسلام می گوید ملتی که فقیر باشد هرگز نمی تواند کمر راست کند و عجب این است که آنها با آن تعلیمات غلط به کجا رسیده اند، و ما با این تعلیمات عالی در چه مرحله ای سیر می کنیم، در حقیقت آنها از آن خرافات فاصله گرفته اند و به جائی رسیده اند و ما هم از این تعلیمات عالی دور ماندیم و چنین سرگردان شدیم.

در پایان آیه دو دستور مهم درباره یتیمان می دهد:

نخست اینکه ((خوراک و پوشاک آنها را از طریق اموالشان تاءمین کنید)) (و ارزقوهم فیها و اکسوهم).

تا با آبرومندی بزرگ شوند و به حد بلوغ برسند

جالب اینکه در این آیه تعبیر به ((فیها)) (در اموالشان) شده است نه ((منها)) (از اموالشان) و مفهوم این تعبیر این است که زندگی یتیمان را از درآمد اموال و سرمایه های آنها تاءمین نمائید، زیرا اگر گفته بود زندگی آنها را از سرمایه هایشان تاءمین کنید مفهومش این بود که از اصل سرمایه تدریجا برداشته شود، و طبعا هنگامی که به بلوغ می رسیدند شاید قسمت مهم سرمایه خود را از دست داده بودند ولی قرآن با همین عوض کردن تعبیر، به سرپرستان توصیه کرده که کوشش کنند برای اموال یتیمان، منافع و درآمدی حد اقل به اندازه نیازمندیهای آنها درست کنند تا سرمایه اصلی آنها حفظ گردد.

دیگر اینکه آیه می گوید: ((با یتیمان بطور شایسته سخن گویید (و قولوا لهم قولا معروفا).


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 306@@@

یعنی با عبارات و سخنان دلنشین و شایسته هم کمبود روانی آنها را برطرف سازید و هم به ((رشد عقلی)) آنها کمک کنید تا به موقع بلوغ از رشد عقلی کافی برخوردار باشند، و به این ترتیب برنامه سازندگی شخصیت آنها نیز جزء وظائف سرپرستان خواهد بود.

سپس در آیه بعد دستور دیگری درباره یتیمان و سرنوشت اموال آنها داده و می فرماید: ((یتیمان را بیازمایید تا هنگامی که به حد بلوغ برسند))

(و ابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح).

((و اگر در این موقع در آنها رشد کافی برای اداره اموال خود یافتید، ثروت آنها را به آنها بازگردانید)) (فان آنستم منهم رشدا فادفعوا الیهم اموالهم).

در این آیه چند نکته است که باید به آن توجه داشت:

1 - از تعبیر به ((حتی)) استفاده می شود که باید آزمایش یتیمان، پیش از رسیدن به حد بلوغ و به صورت مکرر و مستمر انجام شود، تا هنگامی که در آستانه بلوغ قرار گرفتند وضع آنها کاملا از نظر رشد عقلی برای اداره امور مالی خود روشن گردد.

ضمنا چنین استفاده می شود که منظور از آزمایش، پرورش تدریجی یتیمان است، یعنی نگذارید آنها به حد بلوغ برسند و سپس اقدام به سپردن اموالشان به آنها بکنید بلکه آنها را قبل از بلوغ با برنامه های عملی، برای زندگی مستقل آماده کنید.

و اما اینکه چگونه باید یتیمان آزمایش شوند راه آن این است که مقداری مال در اختیار آنها گذارده شود، و به خرید و فروش و تجارت بپردازند، اما اعمال آنها با نظارت ولی بطوری که استقلال عمل را از آنها سلب نکند انجام شود هنگامی که معلوم شد از عهده این کار بر می آیند و در معامله گول نمی خورند، باید اموالشان را بدستشان سپرد و گرنه با تربیت و پرورشهای مستمر باید آنها را چنان آماده کرد که بتوانند در آینده زمام زندگی خود را بدست گیرند.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 307@@@

2 - تعبیر به ((اذا بلغوا النکاح)) اشاره به این است که آنها به سر حدی که قدرت بر ازدواج داشته باشند و روشن است کسی که قدرت بر ازدواج دارد قدرت بر تشکیل خانواده خواهد داشت، و چنان کسی بدون سرمایه نمی تواند به اهداف خود برسد، بنابراین آغاز زندگی زناشوئی با آغاز زندگی اقتصادی مستقل همراه است، و به عبارت دیگر ثروت آنها موقعی بدستشان داده می شود که هم به بلوغ جسمی برسند و نیاز آنها به مال شدید شود، و هم بلوغ فکری پیدا کنند و توانائی برای حفظ مال داشته باشند.

3 - تعبیر به ((آنستم منهم رشدا)) اشاره به این است که رشد آنها کاملا مسلم شود زیرا ((آنستم)) از ماده ((ایناس)) به معنی مشاهده و رؤیت می باشد، و این ماده از ماده انسان که یکی از معانی آن مردمک چشم است گرفته شده (در حقیقت هنگام رؤیت و مشاهده از انسان یعنی مردمک چشم مدد گرفته می شود و به همین جهت از مشاهده کردن تعبیر به ایناس شده است).

سپس بار دیگر به سرپرستان تاکید می کند که به هیچ عنوانی اموال یتیمان را حیف و میل نکنند، و پیش از آنکه بزرگ شوند سرمایه آنها را از بین نبرند. (و لا تاکلوها اسرافا و بدارا ان یکبروا).

و دیگر اینکه: ((سرپرستان ایتام اگر متمکن و ثروتمندند نباید به هیچ عنوانی از اموال ایتام استفاده کنند و اگر فقیر و نادار باشند تنها می توانند در برابر زحماتی که بخاطر حفظ اموال یتیم متحمل می شوند با رعایت عدالت و انصاف، حق الزحمة خود را از اموال آنها بردارند)). (و من کان غنیا فلیستعفف و من کان فقیرا فلیاکل بالمعروف).


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 308@@@

در این زمینه روایاتی نیز وارد شده و مضمون آیه را چنان که گفته شد توضیح داده است، از جمله در روایتی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم: ((فذلک رجل یحبس نفسه عن المعیشة فلا باس ان یاکل بالمعروف اذا کان یصلح لهم فان کان المال قلیلا فلا یاکل منه شیئا))؛ منظور کسی است که سرپرستی مال یتیم، او را از رسیدگی به زندگی خویش باز داشته، در این صورت می تواند به اندازه مناسب و شایسته از مال یتیم استفاده کند، و این در صورتی است که به صلاح یتیم باشد، اما اگر ثروت یتیم کم باشد (و طبعا سرپرستی آن، نیز وقت زیادی را اشغال نمی کند) در این صورت چیزی از مال یتیم برندارد)).

سپس به آخرین حکم در باره اولیاء ایتام اشاره کرده و می فرماید: ((هنگامی که می خواهید اموال آنها را به دست آنها بسپارید گواه بگیرید)) تا جای اتهام و نزاع و گفتگو باقی نماند (فاذا دفعتم الیهم اموالهم فاشهدوا علیهم).

در پایان آیه می فرماید:اما بدانید که حساب کننده واقعی خدا است و مهمتر از هر چیز این است که حساب شما نزد او روشن باشد، او است که اگر خیانتی از شما سرزند و بر گواهان مخفی ماند به حساب آن رسیدگی خواهد کرد. (و کفی بالله حسیبا).


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 309@@@