تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد3
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 15 - 16

آیه و ترجمه

وَ الَّتـی یـَأْتـِیـنَ الْفـَحـِشـةَ مـِن نِّسـائکـمْ فـَاسـتَشهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِّنکمْ فَإِن شهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فی الْبُیُوتِ حَتی یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْت أَوْ یجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سبِیلاً(15)

وَ الَّذَانِ یَأْتِیَنِهَا مِنکمْ فَئَاذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَ أَصلَحَا فَأَعْرِضوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ کانَ تَوَّاباً رَّحِیماً(16)

ترجمه:

15 - و کـسـانـی از زنان شما که مرتکب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را بعنوان شاهد بـر آنـهـا بطلبید! اگر گواهی دادند، آنان (زنان) را در خانه ها(ی خود) نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد؛ یا اینکه خداوند، راهی برای آنها قرار دهد.

16 - و از مـیـان شـمـا، آن مـردان و زنـانـی کـه (همسر ندارند، و) مرتکب آن کار (زشت) می شـونـد، آنـهـا را آزار دهـیـد (و حـد بـر آنـان جاری نمایید)! و اگر توبه کنند، و (خود را) اصلاح نمایند، (و به جبران گذشته بپردازند،) از آنها درگذرید! زیرا خداوند، توبه پذیر و مهربان است.

تفسیر:

ایـن آیـه بـطـوری کـه غالب مفسران از آن فهمیده اند، اشاره به مجازات زنان شوهرداری اسـت کـه آلوده ((فـحـشـاء)) می شوند، نخست می فرماید: ((اگر همسران شما آلوده به زنـا شـدند، چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شهود بر این کار دعوت کنید)) (و اللاتی یاءتین الفاحشة من نسائکم فاستشهدوا علیهن اربعة منکم).

واژه ((فـاحـشـة)) چـنـانـکـه قـبـلا هـم اشـاره کـرده ایـم، در اصـل بـه مـعـنـی کـار و یـا گـفـتـار بـسـیـار زشـت اسـت و اگـر در مـورد ((زنـا)) و عـمـل منافی عفت به کار می رود، نیز به همین مناسبت است. و این کلمه در 13 مورد در قرآن مـجـیـد آمـده اسـت، که گاهی در مورد ((زنا)) است و گاهی در مورد ((لواط)) و گاهی در اعمال زشت ننگین بطور کلی استعمال شده


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 343@@@

است.

سـپس می فرماید: ((اگر این چهار نفر، به موضوع (زنا) گواهی دادند، آنها را در خانه هـای (خـود) محبوس سازید، تا مرگ آنها فرا رسد)) (فان شهدوا فامسکوهن فی البیوت حتی یتوفیهن الموت).

دلیـل بـر اینکه آیه فوق اشاره به ((زنای محصنه)) می کند، علاوه بر قرینه ای که در آیـه بـعد است، تعبیر به ((من نسائکم)) (از همسرانتان) می باشد، زیرا این تعبیر در مـورد هـمـسـران در قـرآن مـکـرر وارد شـده اسـت، بـنـابـرایـن مـجـازات عمل منافی عفت برای زنان شوهردار در این آیه ((حبس ابد)) تعیین شده است.

ولی بـلافـاصـله مـی گـویـد: ((و یـا ایـنـکـه خـداوند راهی برای آنها قرار بدهد)) (او یجعل الله لهن سبیلا).

از ایـن تـعـبـیـر استفاده می شود که این حکم، یک حکم موقت بوده، و از همان آغاز اعلام شده اسـت کـه در آیـنـده (پـس از آمـاده شـدن مـحـیـط و افـکـار) حـکـم جـدیـدی در بـاره آنـهـا نـازل خـواهـد شد، و در آن موقع زنانی که مشمول این قانون شده اند، و هنوز در قید حیات هـسـتـنـد، طـبـعـا از زنـدان آزاد خـواهـند شد، و مجازات دیگری نیز در مورد آنها عملی نخواهد گردید، آزادی آنها از زندان به خاطر الغای حکم سابق است، و اما عدم اجرای مجازات جدید دربـاره آنـهـا بـه خـاطـر ایـن اسـت کـه قـانـون مـجـازات شامل مواردی که قبل از آمدن قانون انجام یافته نمی گردد، و به این ترتیب قانون آینده هـر چـه بـاشـد راهـی بـرای نـجـات ایـن زنـدانـیـان اسـت، ولی البـتـه ایـن قـانون جدید شامل حال تمام کسانی که در آینده مرتکب می شوند خواهد بود (دقت کنید).

و امـا ایـنـکـه بـعـضـی احـتـمـال داده انـد کـه مـنـظـور از جـمـله ((او یجعل الله لهن


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 344@@@

سـبـیـلا)) ایـن اسـت کـه خـداونـد به وسیله دستور آینده درباره سنگسار کردن این گونه افـراد، راهـی بـرای آزادی آنـهـا گـشوده است درست نیست، زیرا هیچ گاه با تعبیر ((لهن سبیلا)) (راهی به سود آنان) سازگار نمی باشد چه اینکه اعدام راه نجات نمی باشد.

زیـرا مـی دانـیـم قـانـونی که بعدا در اسلام برای مرتکبین زنای محصنه، مقرر گردید، قانون ((رجم)) (سنگسار کردن) بود. (این قانون در احادیث پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) بطور مسلم وارد شده است، اگر چه در قرآن به آن اشاره ای نگردیده است).

از آنـچـه در بـالا گـفتیم، روشن می شود، که آیه فوق هرگز نسخ نشده، زیرا نسخ در مـورد احکامی است که از آغاز به صورت مطلق گفته شود، نه به صورت موقت و محدود، در حالی که آیه فوق حکم ((حبس ابد)) را به عنوان یک حکم محدود و موقت ذکر کرده است. و اگر مشاهده می کنیم که در پاره ای از روایات تصریح شده، که آیه فوق به وسیله احـکامی که درباره مجازات عمل منافی عفت دارد شده، نسخ گردیده است، منظور از آن نسخ اصـطلاحی نیست، زیرا نسخ در زبان روایات به هر گونه تقیید و تخصیص حکم گفته میشود. (دقت کنید).

ضمنا باید توجه داشت که دستور محبوس ساختن اینگونه زنان در خانه ها حکمی است که از یک سو به نفع آنهاست زیرا از محبوس ساختن در زندانهای عمومی به مراتب بهتر است، و از سوی دیگر تجربه نشان داده که زندانهای عمومی اثر عمیقی در آلوده شدن اجتماع دارد زیـرا این مراکز معمولا به صورت آموزشگاه بزرگ مفاسد در می آید که افراد مجرم در آنـجـا تـجـربیات خود را در معاشرت دائمی تواءم با وقت وسیع در اختیار یکدیگر می گذارند.

سپس در این آیه حکم زنا و عمل منافی عفت ((غیر محصنه)) را بیان می کند، و می فرماید: ((مـرد و زنـی کـه (هـمـسـر نـدارنـد و) اقـدام بـه ارتـکـاب ایـن عمل زشت


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 345@@@

می کنند، آنها را آزار (و مجازات) کنید. (واللذان یاتیانها منکم فاذوهما)

گـرچـه در ایـن آیـه تـصـریـحـی بـه زنـای غـیر محصنه نشده، ولی از آنجا که این آیه دنـبـال آیـه گـذشـتـه آمده، و مجازاتی که برای زنا در این آیه ذکر شده با مجازات آیه گـذشـتـه تـفاوت دارد، و از آن خفیفتر است استفاده می شود که این حکم درباره آن دسته از مـرتـکـبـیـن زنـا اسـت، کـه در آیـه قـبـل داخـل نـبـوده انـد، و از آنـجـا کـه آیـه قـبـل بـا قرینه ای که اشاره شد، مخصوص زنای محصنه است نتیجه می گیریم، که این آیه حکم زنای غیر محصنه را بیان می کند.

این نکته نیز روشن است که مجازات مذکور در این آیه یک مجازات کلی است، و آیه 2 سوره نور که حد زنا را یک صد تازیانه برای هر یک از طرفین بیان کرده، می تواند، تفسیر و تـوضـیـحـی بـرای ایـن آیـه بـوده بـاشـد، و بـه هـمـیـن دلیل این حکم نیز نسخ نشده است.

در تـفـسـیـر ((عـیـاشـی)) از امـام صـادق (عـلیـه السـلام) نـیـز در ذیـل ایـن آیـه نقل شده، که فرمود: ((یعنی البکر اذا اتت الفاحشة التی اتتها هذه الثیب فـاذوهـمـا)) یـعـنـی: مـنـظـور از ایـن آیـه مـرد و زن بـی هـمـسـر اسـت، کـه اگـر مـرتـکب عمل منافی عفت شوند، آنها را باید آزار داد (و مجازات کرد).

بـنا بر آنچه گفتیم کلمه ((اللذان)) اگر چه تثنیه مذکر است، منظور از آن، زن و مرد هر دو می باشد، و به اصطلاح از باب ((تغلیب)) است.

جـمـعـی از مـفـسـران احـتـمـال داده انـد کـه ایـن آیـه در بـاره عـمـل زشـت ((لواط)) بوده باشد، و آیه قبل را مربوط به ((مساحقه)) (هم جنس گرایی زنـان) دانـسـتـه اند، ولی با توجه به رجوع ضمیر ((یاءتیانها)) به کلمه ((فاحشة)) کـه در آیـه قـبـل آمـده اسـت، اسـتـفـاده مـی شـود کـه نـوع عـمـل مـنـافـی عـفـت کـه در ایـن آیـه آمـده، هـمـانـنـد نـوعـی اسـت کـه در آیـه قـبـل می باشد، بنابراین یکی را درباره لواط و دیگری را درباره مساحقه دانستن، خلاف ظاهر است (اگر چه هر دو نوع در یک جنس کلی یعنی همجنس گرایی


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 346@@@

مشترکند) بنابراین هر دو آیه در باره زنا است. از این گذشته می دانیم که مجازات لواط در اسـلام اعـدام اسـت، نـه آزار رساندن و یا تازیانه زدن، و هیچ دلیلی نداریم که حکم آیه مورد بحث نسخ شده باشد.

در پـایـان آیه اشاره به مساءله توبه و عفو و بخشش از این گونه گناهکاران کرده، و مـی فـرمـایـد: اگـر آنـهـا بـه راسـتـی تـوبـه کنند و خود را اصلاح نمایند و به جبران گذشته بپردازند، از مجازات آنها صرف نظر کنید، زیرا خداوند توبه پذیر و مهربان است. (فان تابا و اصلحا فاءعرضوا عنهما ان الله کان توابا رحیما).

ایـن دسـتـور در حـقـیـقـت راه بـازگـشت را به روی این گونه خطاکاران گشوده است که در صـورت تـوبه و اصلاح، جامعه اسلامی آنها را با آغوش باز می پذیرد و به صورت یک عنصر طرد شده اجتماع نخواهند بود.

ولی البـتـه (هـمـانـطـور کـه در کـتـب فـقـهـی آمـده) تـوبه در صورتی صحیح است که قـبـل از ثـبـوت جـرم در دادگاه اسلامی، و اقامه شهود، و صدور حکم دادگاه اسلام، انجام یـافته باشد، و الا توبه ای که بعد از صدور حکم باشد هیچ گونه تاءثیری نخواهد داشت.

از ایـن حـکـم ضـمـنـا اسـتـفـاده مـی شود که هرگز نباید افرادی را که توبه کرده اند در برابر گناهان سابق مورد ملامت قرار داد، جایی که حکم مجازات و حد شرعی، با توبه سـاقـط بشود به طریق اولی باید مردم از گذشته آنها چشم بپوشند، همچنین کسانی که ایـن حـد در بـاره آنـهـا جـاری مـی شـود و بـعـد از آن تـوبـه مـی کـنـنـد بـایـد مشمول گذشت مسلمانان بوده باشند.