تربیت
Tarbiat.Org

پاسخ استاد به جوانان پرسش گر
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

فلسفه عدم ارایه ساختار ثابت براى حكومت اسلامى

پرسش:
چرا ارائه ساختار ثابت حكومتى از سوى اسلام ممكن نیست؟
پاسخ: همان گونه كه مى‌دانیم اسلام دینى است كه براى همه زمان‌ها و مكان‌ها و همه جوامع آمده است. این دین سترگ هم جامعه كوچك و محدود زمان پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را اداره كرده است و هم مى‌خواهد پیچیده‌ترین و گسترده‌ترین جوامع بشرى و حتّى یك حكومت جهانى را اداره كند. با توجه به این كه ساختار حكومت، بر حسب شرایط زمانى و مكانى و تحولات فرهنگى و اجتماعى، دائماً در حال تغییر و تحول است و نمى‌توان براى زندگى اجتماعى، در طول تاریخ، تنها یك شكل حكومتى تعیین كرد كه در همه زمانها، سرزمین‌ها و شرایط قابل اجرا باشد، تصور یك ساختار ثابت حكومتى كه بتوان توسط آن تمام جوامع از كوچك و ساده تا بزرگ و پیچیده را اداره كرد، اولا تصورى نادرست است و ثانیاً كارى است غیر ممكن. زیرا پیامبر درصدر اسلام با جامعه‌اى روبرو بودند كه شاید تعداد افراد آن به صد هزار نفر هم نمى‌رسید. آن هم مردمى كه از زندگى و فرهنگ ساده‌اى برخوردار بودند و بیشتر آنان بیابان نشین و اهل روستاهاى اطراف مدینه بودند‌؛ طبیعى است كه متناسب با ساختار و حجم جمعیتى آن دوران، حكومت داراى ساختارى ساده و محدود بود.
با گذشت پنجاه سال كه اسلام كشورهایى چون ایران، مصر، عراق، سوریه، حجاز و یمن را در برگرفت دیگر آن ساختار و شكل حكومت كارایى نداشت. لذا باید بر حسب تغییر شرایط، اَشكالى فراگیر و كارآمد ارائه مى‌شد. اگر هم پیامبر درصدد برمى آمدند كه از پیش براى هر دوره‌اى شكل خاصى از حكومت را تعیین كنند باید دایرة‌المعارفى از اشكال حكومتهاى فرضى براى دوره‌هاى گوناگون تدوین مى‌شد و ساختار حكومتى هر دوره‌اى را به تفصیل معین مى‌كرد. اما با توجه به این كه تعداد افراد با سواد خواندن و نوشتن هم در آن زمان بسیار ناچیز بود چه رسد به دانشمندان و افراد عالم كه این مسائل
( صفحه 155)
را تشخیص دهند، امكان چنین چیزى نبود و اگر هم بیان مى‌شد امكان حفظ و اشاعه و ترویج آن فراهم نمى‌شد. همچنین بیان یك ساختار پیچیده و دقیق در آن روز كارى لغو و بیهوده بود چون زمینه عملى براى تحقق آن فرم و شكل حكومتى موجود نبود.
ساختار حكومت از احكام متغیّر و احكام ثانویه اسلام است كه بر حسب شرایط زمانى و مكانى تغییر مى‌یابند و تشخیص و معرفى آنها بر عهده ولى امر مسلمین نهاده شده است كه در زمان حضور معصوم، ایشان ولى امر مسلمین است و در زمان غیبت، جانشینان ایشان ولى امر مسلمین محسوب مى‌گردند (در قبال احكام متغیّر اسلام، احكام ثابت اسلام قرار دارد كه براى همیشه ثابت‌اند و در همه‌جا قابل اجرا هستند).
بنابراین عدم تعیین شكل یا اشكال حكومت از سوى اسلام، مشكلى ایجاد نمى‌كند‌؛ بله اگر اسلام یك چارچوب كلى براى تعیین شكل‌هاى حكومت در شرایط مختلف ارائه نمى‌داد ممكن بود ادعا شود كه اسلام ناقص است یا با مشكلى روبروست چون نه شكل خاصى براى حكومت معرفى كرده و نه راهى براى دستیابى به ساختار حكومت پیش روى ما قرار داده است.
خوشبختانه احكام ثانوى و احكام متغیّر اسلام كه متناسب با شرایط متغییر زمانى و مكانى توسط ولى امر مسلمین تعیین مى‌شوند امكان تعیین ساختارى مناسب در هر دوره را فراهم مى‌آورند كه با تكیه بر مبانى و ارزشهاى كلى اسلام و با توجه به مصالح متغیر زمانه و نیز با مشورت با متخصصان و صاحب نظران ساختار حكومت معرفى مى‌گردد و پس از آن مردم موظف‌اند به آن عمل كنند.
پس اسلام ساختار واحدى براى همه دوره‌ها معرفى نمى‌كند بلكه چهارچوب‌هایى كلى را معرفى مى‌نماید كه متناسب با آنها در هر دوره ساختار و شكل خاصى براى حكومت طراحى شودكه با شرایط زمانى و مكانى تناسب داشته باشد.
( صفحه 156)