تربیت
Tarbiat.Org

پاسخ استاد به جوانان پرسش گر
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

ولایت فقیه محور یكپارچگى و وحدت جامعه و نظام

در نظام اسلامى به بهترین وجه براى حلّ مشكل فوق چاره‌اندیشى شده است. چون در شكل ایده‌آل حكومت اسلامى یك شخصیت معصوم در رأس هرم قدرت قرار مى‌گیرد و طبیعى است كه وقتى چنین شخصیّتى در رأس هرم قدرت قرار گیرد، محور وحدت جامعه و هماهنگ كننده قواى مختلف خواهد بود و از موضع قدرت، به رفع تنش‌ها، اختلافات و تزاحمات بین قوا مى‌پردازد. بعلاوه، او از هرگونه خودخواهى، منفعت‌طلبى و جناح‌گرایى مصون است‌؛ چون او معصوم است و تحت تأثیر انگیزه‌ها و محرّك‌هاى غیر الهى قرار نمى‌گیرد.
همچنین در شكل دوم و مرتبه نازل‌تر حكومت اسلامى، كسى در رأس هرم قدرت قرار مى‌گیرد كه اشبه به امام معصوم است و علاوه بر برخوردارى از شرایط لازم، از لحاظ تقوى و عدالت عالى‌ترین مرتبه پس از معصوم را واجد است. چنین شخصیّتى كه به عنوان ولى فقیه شناخته مى‌شود، محور وحدت جامعه و حكومت و هماهنگ كننده قوا و ناظر بر عملكردهاى كارگزاران مى‌باشد و هدایت‌گرى‌هاى كلان حكومتى و نیز سیاست‌گذارى‌هاى كلان توسّط ایشان انجام مى‌گیرد.
براى این كه صاحبان قدرت از قدرت خود سوء استفاده نكنند، مونتسكیو و دیگران نظریه تفكیك قوا را پیشنهاد كردند و مورد پسند و قبول عام قرار گرفت و تا حدودى
( صفحه 188)
كارآیى دارد‌؛ ولى این راه حل درد اصلى را رفع نمى‌كند، زیرا اگر متصدیان حكومتى در قواى سه‌گانه، از تقوا و صلاحیت اخلاقى كافى برخوردار نباشند، وقتى قدرت تفكیك مى‌شود، مفاسد جامعه و حكومت نیز تقسیم مى‌پذیرند و در سه بخش جاى مى‌گیرند. پس از فساد حكومت كاسته نشده، و فقط چند بخش گردیده و هر بخش در قوّه‌اى قرار گرفته است.
بنابراین، تنها راه اساسى براى جلوگیرى از مفاسد و دخالت و تجاوز قوه‌اى در قواى دیگر این است كه تأكید بیشترى روى تقوا و صلاحیت‌هاى اخلاقى داشته باشیم. هر مدیر و كارگزارى كه در مرتبه‌اى از مسؤولیت‌هاى اجتماعى قرار مى‌گیرد، متناسب با اهمیت و جایگاه مقامى كه عهده‌دار مى‌شود باید از تقواى بیشترى برخوردار باشد‌؛ و بالطبع كسى كه در رأس هرم قدرت قرار مى‌گیرد باید باتقواترین مردم و كارگزاران و مدیران باشد، چنانكه از لحاظ مدیریت و آشنایى با قوانین نیز باید سرآمد باشند. بر این اساس، در نظام اسلامى، براى جلوگیرى از تشتت قوا و جلوگیرى از مفاسد و رفع تزاحمات و اختلافات بین قوا، و همچنین براى حفظ یكپارچگى و وحدت جامعه، علاوه بر شرایط ویژه‌اى كه براى رهبرى در نظر گرفته شده، تاكید شده است كه رهبرى از لحاظ تقوا و عدالت باید برتر از سایر كارگزاران باشد، تا مردم با اطمینان به عدالت و مراتب والاى تقواى او برمحور وجودش گرد آیند و او را حلاّل مشكلات خویش بدانند.
پس در نظام ولایت فقیه قواى سه گانه تحت رهبرى و اشراف نقطه مركزى نظام‌؛ یعنى ولایت فقیه قرار دارند و او هم حافظ قانون اساسى است و هم مواظب و مراقب است كه از احكام اسلامى، ارزشها، اهداف و آرمانهاى انقلاب، تخلفى صورت نگیرد‌؛ و همچنین نقش هماهنگ كننده بین قواى سه گانه را دارد و همه را به هماهنگى، وحدت، دوستى و همدلى دعوت مى‌كند و جلوى اختلاف و تنش را مى‌گیرد و اگر احیاناً كشور مواجه به بحران و تنشهاى شدید گشت، او تنش را رفع مى‌كند و كشور را از بحران مى‌رهاند.
در بیست سال پس از انقلاب چه در زمان حضرت امام(رحمه الله) و چه در دوران رهبرى مقام معظم رهبرى ـ ادام اللّه ظلّه العالى ـ در موارد متعددى به واسطه اختلافها و تنشهاى خاصى كه خواه ناخواه در جامعه پدید مى‌آید، كشور در شرف بحرانهاى جدى قرار گرفت و اگر تدبیر حكیمانه رهبرى نبود كشور ما دستخوش بحرانهایى مى‌گشت كه امروزه كشورهایى چون تركیه، پاكستان، بنگلادش و افغانستان با آنها مواجه هستند. خوشبختانه به یُمن وجود این مقام و شخصیت الهى و به واسطه عشق و رابطه شایسته‌اى كه بین ایشان و مردم حاكم است، از چنان بحرانهایى جلوگیرى شد.
( صفحه 189)