شرط دوم ـ كه قانونگذار نباید مصالح فردى را بر مصالح اجتماعى مقدم بدارد ـ به نحو اكمل فقط در خدا موجود است، براى این كه خدا هیچ نفعى در رفتار بندگانش ندارد. قوانین خدا نفع و ضرورى براى او ندارد و او تنها نفع و ضرر انسانها را ملاحظه مىكند. اگر هر كسِ دیگرى قانونى وضع كند، ممكن است به نفع یا به ضرر وى باشد. كدام قانونگذارى است كه در موقع قانونگذارى بتواند خود را از گرایش به منافع شخصى تخلیه كند. آشكار است كه هر گروهى كه به قدرت مىرسد، سعى مىكند قوانینى وضع و پیاده كند كه به نفع خودش باشد. به عنوان مثال، در همین كشورهاى اسلامى، به محض این كه دولتى بر سر قدرت مىآید مقررات و بخشنامههاى جدیدى وضع مىكند كه غالباً به نفع گروهى مىباشد كه سركارآمده است. این خاصیت، طبیعت انسان است.