تربیت
Tarbiat.Org

پاسخ استاد به جوانان پرسش گر
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

رابطه نسبیت معرفت با بحث «زبان دین»

پرسش:
فرضیه نسبى بودن معرفت دینى چه ربطى به مبحث «زبان دین» دارد؟
پاسخ: مبحث زبان دین و ارتباط آن با این تئورى كه نظر و برداشت افراد از دین مطلق نیست، از آنجا ناشى شد كه طى چند قرن اخیر، در اروپا، در فلسفه دین و كلام جدید بحث جدیدى تحت این عنوان مطرح شد كه آیا زبان دین واقع نماست و یا زبان دین سمبلیك، رمزى و زبان اسطوره است. توضیح این كه: انسان‌ها گاهى در مقام تفاهم با یكدیگر، چه در محاورات شفاهى و عرفى و ساده و چه در محاورات علمى و فلسفى، الفاظ و تركیبات را به قصد نشان دادن واقعیت‌هاى خارجى به كار مى‌برند. گاهى نظرشان این است كه افراد را متوجه یك واقعیت عینى و خارجى كنند و گاهى در موضوعاتى چون منطق نظرشان این است كه افراد را متوجه واقعیت‌هاى ذهنى كنند. مثلا وقتى كسى مى‌گوید: «هوا روشن است» قصد او از به كار بردن این جمله خبرى و تركیب خاص ادبى این است كه شنونده را متوجه این حقیقت كند كه هواى محیط بر وجود آنها روشن است و نیازى به استفاده از چراغ نیست. بى‌تردید این زبان واقع‌نماست و عیناً از واقعیت‌هاى خارجى حكایت مى‌كند. شبیه همین زبان در ریاضیات، منطق و فلسفه نیز با تصرّفاتى كاربرد دارد. بر این اساس است كه گفته مى‌شود زبان علم و زبان فلسفه واقع‌نماست و از واقعیت‌هاى خارجى و یا ذهنى حكایت دارند.
اما گاهى الفاظ و تركیبات زبانى به قصد ارائه واقعیت خارجى و یا ذهنى به كار نمى‌روند و گرچه الفاظ و تركیبات عیناً همان الفاظ و تركیباتى هستند كه در برخى علوم و ساحت‌ها واقع را نشان مى‌دهند، امّا در زمینه‌هایى گوینده و نویسنده نمى‌خواهد از طریق آنها واقع را نشان دهد. مثل زبان اسطوره و افسانه كه در صدد ارائه واقع نیست و از این رو گفته مى‌شود چنین زبانى واقع نما نیست. وقتى ما كتاب‌هاى داستانى مثل كتاب كلیله و دمنه را مى‌خوانیم، مى‌بینیم كه جملات و تركیبات در آنها به گونه‌اى تنظیم
( صفحه 330)
شده‌اند كه به هیچ وجه از واقعیت خارجى حكایت نمى‌كنند. اگر در آنها داستان حیوانات جنگل و رابطه شیر و گرگ و پلنگ و روباه بیان شده، هدف نویسنده این نیست كه به ما بفهماند كه در خارج چنین واقعیت‌هایى و روابط و گفتگوهایى بین حیوانات وجود دارد‌؛ بلكه هدف او این است كه غیر مستقیم و از طریق داستان و زبان حیوانات ما را متوجه پیام‌ها و مطالب دیگرى كند. بنابراین، زبان افسانه و زبان اسطوره یكى از گونه‌هاى زبان غیر واقع نماست.
از جمله زبان‌هاى غیر واقع‌نما، زبان سمبلیك و رمزى است همچنین زبان شعر نیز از گونه‌هاى زبان‌هاى غیر واقع نماست. وقتى شاعر، از مى و مطرب و ساقى سخن مى‌گوید، نمى‌خواهد از مى و مطرب واقعى سخن بگوید، بلكه هدف شاعر و عارف از به كار بردن زبان شعر كه یك زبان كنایى است، بیان مطالب دیگرى است كه در ذهن او وجود دارد.
برخى گفته‌اند دین هم زبان خاص خود را دارد و زبان دین در زمره زبان‌هاى واقع‌نما نیست. و از این‌روى، مى‌توان براى آن، تفسیرها و قرائتهاى مختلفى ارائه داد.
( صفحه 331)