پرسش:
موضع دگراندیشان در برابر احكام جزایى اسلام چیست؟
پاسخ: امروزه، دگراندیشان براى شانه خالى كردن از عمل به اسلام و احكام مترقّى و تابناك آن، از راههاى مختلفى دست به القاء شبهه و انحراف افكار، بویژه افكار نسل جوان، مىزنند. از جمله برخى از نویسندگان در مقالات خود چنین وانمود مىكنند كه اسلام تنها در ارتباط با كفّار دستور برخورد خشن و شدید داده است، نه شهروندان داخلى؛ غافل ازاینكه اسلام براى برخى از جرایم، تخلّفات و مفاسدى كه شهروندان مسلمان مرتكب مىشوند، حدود و مجازات سختى را در قوانین جزایى خود منظور كرده است. مثلا در مورد دزد اسلام دستور داده كه دست او را قطع كنند. و در پارهاى موارد حكم اعدام را بر مرتكبان برخى از جرایم و اعمال منافى عفّت معین كرده است. البته اسلام براى اثبات و اجراى پارهاى از جرایم منافى عفت، شرایط سختى را معین كرده است كه در پرتو آن شرایط، بندرت مواردى اثبات مىگردد كه موجب اجراى حد گردد.
عدّهاى دیگر كه ادّعاى دفاع از اسلام را نیز دارند، مىگویند: قوانین جزایى اسلام مربوط به گذشته و زمان خاصى بوده است و امروز راههاى بهترى براى حفظ امنیت و جلوگیرى از جرایم وجود دارد؛ مثلا دیگر نباید دست دزد را برید بلكه باید شیوههاى دیگرى را جایگزین آن كرد. در پاسخ این گروه نیز باید گفت: اگر راههاى بهترى براى حفظ امنیّت و جلوگیرى از جرائم وجود داشت، نباید در آمریكا كه در آن به اصطلاح شیوهها و راههاى بهترى اجرا مىشود، در هر پانزده دقیقه یك جنایت اتفاق بیافتد و لازم باشد كه در هر دبیرستانى پلیس مسلح حضور پیدا كند. احكام اسلام از سوى خداوند متعال، یعنى كسى كه به تمام مصالح و مفاسد زندگى بشر و خیر و شرّ اعمال او آگاه است، تشریع شده است. خدایى كه جز سعادت و خوش عاقبتى و بهروزى دنیا و آخرت
( صفحه 120)
را براى انسان نمىخواهد. حال چطور شده كه عدّهاى دایه دلسوزتر از مادر شدهاند و خود را ـ العیاذ باللّه ـ در موضعى برتر از خدا مىدانند و دانش ناقص و هواهاى نفسانى خویش را بر مقرّرات سعادت آفرین الهى مقدّم مىدانند؟ آیا جز این است كه این عدّه با تشكیك در مبانى و احكام دینى هم خود را از خوش عاقبتى محروم مىنمایند و هم كسانى را كه فریفته سخنان شیطانى ایشان مىشوند؟
آیا آن كسانى كه با وقاحت تمام مىگویند كه حدود و احكام اسلامى مخدوشاند و آنان را خشونتآمیز معرفى مىكنند و ادعا مىكنند كه آنها مربوط به 1400 سال پیش بوده است و در زمان ما كسى آنها را نمىپذیرد، فراموش كردهاند كه امام خمینى(رحمه الله)كسانى را كه لایحه قصاص را غیر انسانى معرفى كردند و علیه آن تظاهرات به راه انداختند، مرتد شناختند و فرمودند همسرانشان بر آنان حرام هستند و خونشان مباح است و اموال آنان به ورثه مسلمانشان منتقل مىگردد؟
آرى، طرفداران حقوق بشر آمریكایى احكام جزایى اسلام را غیر انسانى و خشونتآمیز معرفى كرده و آنها را محكوم مىكنند ما نیز به آنها مىگوئیم ما از همین اسلام كه برخى از احكامش خشونتآمیز است دفاع مىكنیم. ما نمىپذیریم كه احكام اسلامى منسوخ شده باشد و معتقدیم كه «حَلالُ مُحَمَّد حَلالٌ اِلى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرامُ مُحَّمد حَرامٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ»(85)
اساساً مردم ما انقلاب كردند كه احكام و دستورات اسلام پیاده شود و الاّ شاه هم مىگفت: «آنچه من مىگویم موافق روح اسلام است و روحانیون اشتباه مىكنند و مرتجعاند»! باید مسائل و احكامى كه در قرآن و اسلام آمده است اجرا گردد. همان اسلامى كه مردم براى حاكمیت آن خون عزیزانشان را دادند و اكنون نیز حاضرند در راه آن جانفشانى كنند. همان اسلامى كه مقام معظّم رهبرى معرفى كردند و فرمودند: اسلام ناب همان كتاب و سنت است كه باید احكام و مقررات اسلامى با شیوه و روش مناسب و اجتهادى، از آن دو منبع عظیم الهى استنباط گردند. كسانى كه این اسلام را قبول ندارند اساساً اسلام را نپذیرفتهاند چون ما اسلام دیگرى نداریم.
( صفحه 121)