تربیت
Tarbiat.Org

پاسخ استاد به جوانان پرسش گر
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

جایگاه جامعه مدنى در اسلام

واگذارى امور به مردم و فراهم آوردن امكان مشاركت و حضور مردم در صحنه‌هاى گوناگون اجتماعى، از جمله تأمین نیازمندى‌هاى فراوان اجتماعى، از ویژگى‌هاى جامعه مدنى شناخته مى‌شود. در اسلام اصل این است كه مردم امور را داوطلبانه به دست گیرند و نیازهاى اجتماعى را خود برطرف سازند و تا حدّ امكان از تصدّى دولت كاسته شود و تنها در حدّ ضرورت دولت در فعالیت‌هاى اجتماعى و تأمین نیازمندى‌هاى جامعه دخالت كند، و صرفاً در سیاستگذارى‌هاى كلان و امورى كه انجام آنها به هر دلیل از
( صفحه 181)
عهده مردم برنمى‌آید ایفاى نقش نماید. جامعه‌اى با این ویژگى كه مردم در آن عهده‌دار حداكثر امور و فعالیت‌هاى اجتماعى هستند و بار تصدّى دولت به حدّ ضرورت خلاصه مى‌شود «جامعه اسلامى» یا «مدینة النبى» نام دارد.
چنان كه گفتیم یكى از مهمترین ویژگى‌هاى جامعه مدنى اسلامى، مشاركت فزاینده مردم در رفع نیازمندى‌هاى عمومى است. در اینجا بد نیست به دو عامل كلّى كاهش دهنده این مشاركت‌ها اشاره كنیم‌؛ عامل اوّل گسترش روزافزون نیازها و پیچیدگى و تخصّصى شدن فرایند تأمین نیازهاست كه این امر عملا مردم را از تأمین آن نیازهاى اجتماعى محروم مى‌سازد و در نتیجه وظیفه دولت در جبران خلأهاى موجود سنگین مى‌شود. عامل دوم ضعیف شدن ارزش‌هاى اخلاقى و دینى و رواج فرهنگ سودپرستانه غربى در بین آنهاست كه موجب مى‌شود مردم از زیر بار فعالیت‌هاى اجتماعى خداپسندانه و رفع نیازهاى دیگران شانه خالى كنند. فرهنگ غربى مبتنى بر سودپرستى و فردگرایى و مسؤولیت‌گریزى است كه متأسفانه در كشورهاى اسلامى نیز نفوذ كرده است و انسان را از اندیشیدن به دیگران و دستگیرى از نیازمندان و كمك به همنوع بازمى‌دارد و او را تنها به فكر منافع و لذّت‌هاى خویش مشغول مى‌كند.
بى‌توجّهى به سنّت‌ها و ارزش‌هاى اسلامى و نفوذ فرهنگ غربى، در سال‌هاى اخیر، باعث شده كه از اقبال به سنّت حسنه وقف كاسته شود. همین طور از سایر كارهاى عام المنفعه و داوطلبانه كاسته شده است و روح مدنیّتى كه در جامعه اسلامى وجود داشت ضعیف گشته و در نتیجه، تكلیف دولت مضاعف و بار او سنگین‌تر شده است. البته اگر به ارزش‌هاى اسلامى و انسانى توجّه شود و آنها در جامعه زنده گردد، مردم بار دیگر به كارهاى عام المنفعه توجه لازم را خواهند نمود و در نتیجه از وظایف دولت كاسته خواهد شد و پاره‌اى از مسؤولیت‌ها را خود مردم به عهده خواهند گرفت‌؛ این امر به یك معنا بازگشت به جامعه مدنى اسلامى است كه بركاتش هم شامل مردم و كشور خواهد شد و هم دولت را در انجام وظایف ویژه خود موفق‌تر و كارآمدتر خواهد كرد.
بنابر این، نباید غربى‌ها و دنباله‌روهاى داخلى آنها بر ما منّت بگذارند كه جامعه مدنى را براى ما به ارمغان آورده‌اند و اكنون مى‌خواهند ما را به سوى تأسیس جامعه مدنى راهنمایى و هدایت كنند. این ما هستیم كه بر آنها منّت مى‌گذاریم كه در دوران اوجگیرى
( صفحه 182)
تمدّن اسلامى بخشى از جوامع غربى نیمه وحشى بودند و فرهنگ و تمدّن اسلامى رفته رفته آنها را متمدّن كرد و آنها جامعه مدنى را از اسلام فرا گرفتند. حال آنها ادعا مى‌كنند كه در صدد صدور دستاوردهاى فرهنگ غرب به كشور ما هستند و مى‌خواهند ما را تربیت كنند كه آمادگى پذیرش جامعه مدنى را پیدا كنیم.(112)

[براى آشنایى بیشتر با جامعه مدنى اسلامى و مقایسه آن با جامعه مدنى غربى‌؛ ر.ك: پرسش‌ها و پاسخ‌ها، استاد محمد تقى مصباح یزدى، ج 3، ص 28ـ 19. و نیز‌؛ فلسفه سیاست (از كتاب‌هاى سلسله دروس بنیادین اندیشه اسلامى)، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(رحمه الله)، ص 254 ـ 227]
( صفحه 183)