پاسخ شبهه فوق را از زاویه رویكرد تكوینى و تشریعى ارائه مىدهیم، چه این كه ما مواجه با دو مقام هستیم: مقام تكوین و مقام تشریع. به عبارت دیگر، مقام هستها و واقعیتها و دیگرى مقام بایدها و تكلیف. از نظر تكوین باید دید كه ما چه نسبتى با خدا داریم. اگر پذیرفتیم(44) كه خدایى هست و آفریننده ماست، قبول كردهایم كه او خالق ما و ما مخلوق اوییم. هم در اصل به وجود آمدن و هم در ادامه زندگى و هم در تمام ریز و درشت رفتار خود وابسته به فیض خداییم. حال كه خدا خالق ماست و ما بى او و لطف او هیچ از خود نداریم او مالك و خداى ما و ما مملوك و عبد او هستیم. لازمه اعتقاد به خدا این است كه ما خود را مخلوق، عبد و مملوك او بدانیم از این روست كه همه مسلمانان در اصلىترین و برجستهترین عبادت خود، یعنى، نماز مىگویند: اشهد انّ محمداً عبده و رسوله. اساساً شایستهترین و افتخارآمیزترین مقام برترین شخصیت انسانى عبد خداوند بودن است، از این رو خداوند مىفرماید:
«سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاَْقْصَى...»(45)
آرى، نظر به جایگاه رفیع عبودیت و بندگى خداوند، در قرآن، خداوند مكرر واژه زیباى «عبد» و مشتقات آن را به كار برده است و كمال عبودیت را عالىترین مقام و كمال انسان مىشمرد ـ كه انسان پس از طى مراحل تكامل به آن نائل مىآید ـ و مىفرماید:
( صفحه 73)
«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی...»(46)
در رویكرد تشریعى، این سخن كه آزاد بودن انسان با زیر بار قانون رفتن و پذیرش مسؤولیت سازگار نیست و آدمى حتى مىتواند به قانونى كه به آن رأى داده عمل نكند. چیزى جز توحّش و بربریّت را نتیجه نمىدهد. كسى كه طرفدار تمدن و مدنیّت است نیك مىداند كه اولین ركن مدنیّت پذیرش مسؤولیت و تعهد در قبال قوانین است و با بىقیدى، عدم پذیرش محدودیت و مسؤولیت نه تنها نمىتوان داعیه تمدن نوین و مدرنیسم داشت، بلكه باید خود را فرو غلطیده در پستترین شكل توحّش یافت. طبعاً در جامعه اسلامى و معتقد به خدا نیز مجموعه قوانین اسلامى مبناى نظم و ركن مدنیت جامعه دینى به حساب مىآید و شهروندان این جامعه خود را در برابر قوانین دینى مسؤول و متعهّد مىدانند.