پرسش:
به اختصار جنبههاى گوناگون تخلّف از مقررات دولتى و مجازاتهاى آن از دیدگاه اسلام را بیان كنید؟ آیا بهتر نیست در برابر آشوبگران از ابزار مماشات و مسامحه بهره گیریم؟
پاسخ: به طور كلى تخلف از مقررات دولتى و توسل به خشونت گاهى جنبه فردى دارد و گاهى جنبه عمومى و اجتماعى. جنبه عمومى و اجتماعى آن در صورتى است كه یك گروه متشكّل و سازمان یافتهاى دست به قیام مسلّحانه علیه حكومت بزنند، در فقه از این گروه به «بُغاة» و «اهل بَغْى» تعبیر شده است. یكى از اقسام جهاد اسلامى، جهاد با این دسته، یعنى، جنگ با اهل بغى است. اگر كسانى در گروههاى سازمان یافته، علیه حكومت اسلامى، قیام مسلّحانه كردند باید با آنها جنگید، تا تسلیم حكومت اسلامى شوند و نباید با آنها سازش كرد.
گاهى نیز توسل به خشونت علیه حكومت و قیام علیه مقررات حكومت، سازمان یافته و گروهى نیست؛ بلكه در قالب حركتهاى فردى است و یك نفر یا دو نفر با استفاده از اسلحه گرم و یا سرد امنیّت جامعه را مختل مىكنند و به اموال و ناموس مردم تجاوز مىكنند و به ایجاد رعب و وحشت مىپردازند. در فقه اسلامى این افراد «محارب» شناخته مىشوند. این افراد در دادگاه اسلامى محكوم به مجازات مىشوند و دولت اسلامى موظف به اجراى حكم قاضى اسلامى است.
برحسب تشخیص قاضى، یكى از چهار حكمى كه اسلام درباره محارب و مفسد فىالارض تعیین كرده اجرا مىگردد:
1. یا او را به دار مىآویزند، 2ـ یا با شمشیر و یا گلوله اعدام مىكنند، 3ـ یا دست راست با پاى چپ و یا دست چپ با پاى راست او را مىبُرند، 4ـ یا او را از كشور اسلامى تبعید مىكنند:
«إِنَّما جَزاءُ الَّذِینَ یُحارِبُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ
( صفحه 235)
تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاف أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الاخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ»(136)
كیفر آنها كه با خدا و پیامبرش به جنگ بر مىخیزند و اقدام به فساد در روى زمین مىكنند (با تهدید اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله مىبرند) فقط این است كه اعدام شوند، یا به دار آویخته گردند یا دست و پاى آنها، به عكس یكدیگر بریده شوند، و یا از سرزمین اسلامى تبعید گردند. این رسوایى آنها در دنیاست، ودر آخرت مجازات عظیمى خواهند داشت.
پس كسانى كه به آشوب و شورش علیه حكومت اسلامى دست زدند محارب و مفسد فى الارض هستند و باید مجازات اسلامى در حق آنها اجرا گردد.
كسانى كه آزادى را مطلق و بدون حد و مرز و به عنوان یك ارزش استثنا ناپذیر مطرح مىكنند، و در مقابل خشونت را به عنوان یك ضد ارزش مطلق قلمداد مىكنند و مىگویند: حتى در مقابل كسانى كه علیه نظام قیام مىكنند و دست به خشونت مىزنند نباید خشونت نشان داد و باید با مهربانى، رأفت و رحمت الهى و اسلامى با آنهابرخورد كرد؛ بى شك نگرشى نادرست دارند و اگر در مقابل مجرمان و متخلفان و آشوبگران و كسانى كه مساجد را به آتش مىكشند، اموال مردم را آتش مىزنند، رعب و وحشت ایجاد مىكنند با لبخند و عطوفت و مهربانى برخورد كنیم، این برخورد، چراغ سبزى است براى آشوبگران كه مجدداً مىتوانند دست به آشوب و اغتشاش بزنند و زمینه براى اقدامات بعدى آشوبگران فراهم مىآید.
پس اگر با آشوبگران برخورد قاطع صورت نگیرد زمینه تكرار آشوب فراهم مىشود و باید توجه داشت كه اگر اسلام احكام جزایى سختى را در مورد دزد و سایر جنایت پیشهگان و بخصوص محارب در نظر گرفته است، براى این است كه دیگر كسى جرأت نكند دست به جنایت و آشوب بزند و دشمنان و آشوبگران و متخلفان، از كیفر جنایت خود بترسند.
چه اینكه موضوع ترساندن مجرم و دشمن حكمت بزرگى دارد كه قرآن بدان اشاره كرده است و باید مسلمانان و سیاستگذاران نیز بدان توجه داشته باشند:
«وَ أَعِدُّوا لَهُم ما اسْتَطَعْتُمْ من قُوَّة و مِن رباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّكُم و
( صفحه 236)
آخرین مِنْ دُونِهِم لا تَعْلمونَهُم اللّهُ یعْلَمُهُم...»(137)
هر نیرویى در توان دارید براى مقابله با آنان (با دشمنان) آماده سازید و (همچنین) اسبهاى ورزیده (براى میدان نبرد) تا بوسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید و (همچنین) گروه دیگرى غیر از اینها كه شما نمىشناسید و خدا آنها را مىشناسد.
( صفحه 237)