1. توحید در خالقیت؛ یعنى، اعتقاد به یگانگى و یكتایى آفریدگار عالم. 2. توحید در الوهیّت و عبودیت؛ یعنى اعتقاد به این كه هیچ كس جز خدایى كه ربّ و قانونگذار مطلق است، سزاوار پرستش نیست. 3. توحید ربوبى كه بر دو بخش تقسیم مىشود: یكى ربوبیت تكوینى و دیگرى ربوبیت تشریعى.
«توحید در ربوبیت تكوینى» یعنى تدبیر و اداره جهان هستى را به دست خداوند متعال بدانیم و معتقد باشیم كه گردش ماه و خورشید و پدید آمدن روز و شب و حیات و مرگ انسان و جانداران و نگهدارى مخلوقات و جهان از تصادمات و برخوردهاى ویرانگر با خداست و اوست كه آسمانها و زمین را نگهدارى مىكند و هیچ پدیدهاى از حوزه ربوبیت خداى متعال خارج نیست.
«ربوبیت تشریعى» تنها به تدبیر اختیارى انسانها مربوط مىشود كه برخلاف سایر مخلوقات، حركات و آثار و تكاملشان در گرو افعال اختیارى خودشان است و عبارت است از این كه خداوند راه مستقیم و صحیح را به انسان معرفى مىكند و خوب و بد را به او مىشناساند و اوست كه براى زندگى فردى و اجتماعى انسان دستور و قانون صادر و وضع مىكند. حال اگر كسى توحید در خالقیت، عبودیت و حتى توحید در ربوبیت تكوینى را بپذیرد، اما ربوبیت تشریعى خداوند را نپذیرد مشرك است، چنانكه شیطان مبتلا به چنین شركى بود. او خداوند را به عنوان خالق یكتا و یگانه مىشناخت و همچنین معتقد به ربوبیت تكوینى خداوند متعال بود و از این جهت گفت:
«قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی لاَُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الاَْرْضِ وَ لاَُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ»(34)
(شیطان) گفت: پروردگارا، چون مرا گمراه ساختى من (نعمتهاى مادى را) در زمین در نظر آنها زینت مىدهم و همگى را گمراه خواهم ساخت.
پس شیطان به ربوبیت تكوینى اعتقاد داشت و خداوند را پروردگار خود مىدانست،
( صفحه 54)
چیزى كه او بدان اعتقاد نداشت و انكار كرد ربوبیت تشریعى بود و از این جهت مشرك شد.
به این ترتیب روشن مىگردد وقتى خداوند متعال اطاعت امام معصوم را واجب مىشمرد، اگر كسى نپذیرد و شانه از زیر بار اطاعت خالى كند، ربوبیت تشریعى خداوند را نپذیرفته است و آلوده به شرك در ربوبیت تشریعى شده است. همچنین وقتى امام معصوم كسى را نصب و تعیین كرد و اطاعتش را بر دیگران واجب ساخت، اگر كسى نپذیرفت و تسلیم امام معصوم نشد، به شرك در ربوبیت تشریعى آلوده شده است.
پس اگر امام صادق(علیه السلام) فرمودند: مخالفت با ولىّ فقیه «عَلى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللّهِ؛ در حدّ شرك به خداست» مبالغه نكردهاند و سخن از واقع گفتهاند، منتها نه شرك در خالقیت و یا شرك در ربوبیت تكوینى؛ بلكه شرك در ربوبیت تشریعى كه شیطان نیز به آن آلوده گشت.
( صفحه 55)