ماهیت در ذات خود اصلاً چیزی نیست که بتوان به آن رجوع کرد و از آن بهرهمند شد. غفلت از همین نکته است که بشر را زمینگیر کرده است. اولین چیزی که در این دنیا باید متوجه باشیم، عبور از کثرت به سوی وحدت است که ما آن را «نگاه توحیدی» مینامیم. مهم آن است که در عمل و در زندگی دنیا معلوم باشد چه کار میکنیم تا بفهمیم یعنی چه که عارفانِ بالله میگویند به مقام توحید رسیدهاند. به تعبیر امام خمینی(ره): «توحید، «تفعیل» است، و آن از كثرت به وحدت رفتن است»(272) ایشان در مقدمهی کتاب سرّ الصلاة که به فرزندشان هدیه کردهاند میفرمایند: «عزیزم، كلام در سفر از خلق به حق، و از كثرت به وحدت، و از ناسوت به مافوقِ جبروت است»(273) در نگاه توحیدی، انسان متوجه است در این کثرتها یک حقیقتِ واحد جاری است که همهی اینها مظاهر نور آن حقیقت واحدند. به تعبیر قرآن «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»(274) خداوند نور آسمانها و زمین است، بنا به فرمایش امام خمینی(ره):
«همه چیز اسمُ الله است؛ یعنی حق است و اسماءُ اللَّه، همه چیز اوست. اسم در مسمّای خود فانی است. ما خیال میكنیم كه خودمان یك استقلالی داریم، یك چیزی هستیم؛ لكن این طور نیست. اگر آنی، آن شعاعِ وجود كه موجودات را با آن شعاع، با آن اراده، با آن تجلّی، موجود فرموده، اگر آنی آن تجلّی برداشته بشود، تمام موجودات لاشیءاند، برمیگردند به حالت اولشان. برای آن كه ادامهی موجودیت هم به همان تجلّی اوست. با تجلّی حق تعالی همهی عالم، وجود پیدا كرده است، و آن تجلّی و نور، اصلِ حقیقت وجود است؛ یعنی اسم اللَّه است: «اللَّهُ نُورُالسَّمواتِ وَ الأرضِ» نور سماوات و ارض خداست، یعنی جلوهی خداست. هر چیز كه یك تحقّقی دارد این نور است؛ ظهوری دارد، این نور است. ما به این نور میگوییم، برای اینكه یك ظهوری دارد؛ انسان هم ظاهر است؛ نور است. حیوانات هم همین طور، نورند. همهی موجودات نورند، و همه هم نور «اللَّه» هستند: اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ؛ یعنی وجود سماوات و ارض كه عبارت از نور است، از خداست؛ و آن قدر فانی در اوست كه «اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ»، نه اینكه اللَّهُ یُنَوّرُ السَّماواتِ»(275) این یك نحوه جدایی [را] میفهماند. «اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ» یعنی هیچ موجودی در عالم نداریم كه یك نحوه استقلالی داشته باشد. استقلال معنایش این است كه از امكان خارج بشود و به حد وجوب برسد، موجودی غیر از حق تعالی نیست.»(276)
ملاحظه بفرمائید که حضرت امام تأکید میکنند که قرآن نگفت: خدا عالَم را نورانی میکند بلکه فرمود: نور عالم، خدا است و از آن جهت که در عالم، بودن هرچیز، «وجود» آن چیز است، توحید یعنی نظر به حقیقت یگانهی عالم هستی که همان وجود مطلق است. مخلوقاتِ عالم غیر از «وجود» چیزی ندارند. عارف سالک که از کثرت به وحدت عبور میکند متوجه این امر است. در دستگاه فکری حضرت امام خمینی(ره) با نگاه صدرایی، بحثِ «وجود» مطرح است و به همین جهت عرض میشود اولین چیزی که باید در تفصیل اندیشهی حضرت امام(ره) مدّ نظر قرار گیرد حکمت متعالیهی صدرایی است تا با عبور از ماهیت و نظر به وجود، متوجه مقامِ وجودی حقیقت حضرتصاحب الأمر(ع) شویم و عرض شد معرفت به نفس در این امر میتواند کمک مؤثری بکند.