حضرت امام صادق(ع) میفرمایند: رسول خدا(ص) فرمودند: «یَحْمِلُ هَذَا الدِّینَ فِی كُلِّ قَرْنٍ عُدُولٌ یَنْفُونَ عَنْهُ تَأْوِیلَ الْمُبْطِلِینَ وَ تَحْرِیفَ الْغَالِینَ وَ انْتِحَالَ الْجَاهِلِینَ كَمَا یَنْفِی الْكِیرُ خَبَثَ الْحَدِید»(24) در هر قرن انسانهای متعادل و عدولی هستند که این دین را حمل نموده و هرگونه تأویلِ اهل باطل و تحریف افراطیون، و ادعاهای جاهلین را از آن دور میگردانند، همانطور كه کورهی آهنگران پلیدی و چركی آهن را پاک میکند.
زمان معاصر ما با تحقق انقلاب اسلامی یک قرن شد، قرن بنا به تعبیری یعنی زمانی که انسانها بتوانند به هم نزدیک شوند. قرن حاضر به اعتبار انقلاب اسلامی و حضرت امام، قرن اسلام است. میفرماید هر قرنی یک مدیریت الهی دارد که عدول آن قرن، یعنی آن انسانی که در تعادل کامل است، از دین خدا سهچیز را پاک میکند، یکی «تَأْوِیلَ الْمُبْطِلِینَ» تأویل اهل باطل را و دیگری «تَحْرِیفَ الْغَالِینَ» را که دین را با افراطیگری از افق عقلانی بیرون میبرند و سوم «انْتِحَالَ الْجَاهِلِینَ» را که ادعاهایی در مورد دین دارند که مربوط به دین نیست، آن انسانِ متعادل اینها را از دین پاک میکند. مقام معظم رهبری در تعریف مکتب امام فرمودند: یک پایهی مکتب امام، معنویت است و پایهی دیگر آن عقلانیت. توصیف مکتب امام به عقلانیت حرف بزرگی است، بنده سالها منتظر این توصیف بودم، زیرا غالین طوری دین را طرح میکنند که مؤمنین سادهاندیش فکر کنند چون بر حق هستند بدون هیچ تلاشی خدا حتماً آنها را پیروز میکند، پس دیگر بسیج و جنگ و شهادت میخواهیم چکار؟ امام خمینی(ره) میفهمند در دینِ خدا عقلانیت حاکم است و در همان راستا باید تلاش کنیم و کشته بدهیم تا پیروز شویم. انسانهای متعادل و عدولِ جامعهی اسلامی با حرکات و گفتار خود با این نوع افراطیگری که میخواهد عقلانیت را از جامعه بگیرد، مبارزه میکنند و چرک افراطگری آنها را از رخسار اسلام پاک مینمایند.
پیامبر خدا(ص) در زمان جنگ علاوه بر عمامه، کلاهخود نیز بر سر میگذاشتند، با وجودی که خودِ عمامه مانع بود که شمشیر بر فرق ایشان بخورد. حالا اگر کسی به حضرت بگوید خدا که به شما قول داده زنده باشید تا قرآن تماماً نازل شود، پس چرا این قدر خود را حفظ میکنید؟ این طرز فکر که متوجه قواعد نظام عالم نیست طرز فکر غالین است و پیامبر خدا(ص) با حرکات خود نشان دادند دینی را به صحنه آوردهاند که در عین تأکید بر معنویت بر عقلانیت نیز تکیه دارد.
عدول هر قرنی «انتحال الجاهلین» و ادعاهایی را که افراد جاهل به دین نسبت میدهند، از دین پاک میکند. حضرت امام(ره) در شرح حدیث دوازدهم در کتاب چهل حدیث میفرمایند:
نظر در ذات برای اثبات وجود توحید و تنزیه و تقدیس آن، غایت ارسال انبیاء و آمال عرفا بوده و قرآن کریم و احادیث شریفه مشحون از علم به ذات و کمالات اسماء الهی است و هیچ کتابی از کتب حکما و متکلمین بیشتر از کتاب کریم الهی و کتب معتبرهی اخبار مثل «اصول کافی» و «توحید صدوق» غور در اثبات ذات و اسماء و صفات ننموده . لیکن مصیبت در آن است که در قرون اخیر بعضی جاهلان در لباس اهل علم پیدا شده که ندیده و نسنجیده و از کتاب و سنت عاری و بری بوده، مجردِ جهلِ خود را دلیل بطلان علم به مبدأ و معاد دانسته، برای رواج بازار خود، نظر در معارف را که غایتِ مقصد انبیاء و اولیاء(ع) است و سر تا پای کتاب خدا و اخبار اهل بیت(ع) مشحون از آن است را حرام شمرده و هر ناسزایی و تهمتی را از اهل آن دریغ ندانسته و قلوب بندگان خدا را از علم به مبدأ و معاد منصرف کرده و اسباب تفرقهی کلمه و شتات جمعیت مسلمین گردیده و از او اگر سؤال شود که اینهمه تکفیر و تفسیق برای چیست؟ متشبث شود بر حدیث «لا تَتَفَکَّرُوا فِی ذاتِ الله». این بیچارهی جاهل از دو جهت در اشتباه و جهالت است: یکی آنکه گمان کرده حکماء تفکر در ذات میکنند، با آنکه تفکر در ذات را و اِکْتِناهِ آن را ممتنع میدانند و این خود یکی از مسائل مبرهنهی آن علم است. و دیگر آنکه معنی حدیث را ندانسته گمان کرده مطلقاً راجع به ذات مقدس نباید اسمی برده شود.(25)
ملاحظه کنید چگونه حضرت امام(ره) مقابل ادعاهای جاهلین ایستادهاند، جاهلینی که به اسم دین، مقابل عرفان و فلسفه اسلامی ایستادهاند. زمانی که می خواهیم راجع به خدا فکر کنیم حدیث میآورند که «لا تَتَفَکَّرُوا فی ذاتِ اللّه» بدون آنکه بفهمند منظور از روایت چیست. حضرت امام با اینکه بقاء اسلام را به تقویت روحانیت میدانند ولی در یکی از پیامهای خود میفرمایند:
«در حوزههای علمیه هستند افرادی كه علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عدهای با ژست [مقدس]مآبی چنان تیشه به ریشهی دین و انقلاب و نظام میزنند كه گویی وظیفهای غیر از این ندارند. خطر تحجّرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزههای علمیه كم نیست.»(26)
غرض بنده از طرح جملات فوق نشاندادن روحیهای است که به هیچ وجه امتیازی به جاهلان نمیدهد، حتی اگر در لباس مقدس دین باشند. امام صادق(ع) میفرمایند: همینطور که کورهی آهنگری زنگارهای آهن را از آن میزداید، در هر قرنی یک انسان متعادلی پروریده میشود و دین را از زنگاری که جاهلان به آن بستهاند پاک میکند. آیا چنین انسانی در حال حاضر جز حضرت امام خمینی(ره) میتواند باشد؟
روایت دیگری از امام رضا(ع) هست که حضرت میفرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بندهای از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سینهی او را گشاده میگرداند. تا در مدیریت خود کوچکترین لغزشی نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِیهِ غَیْرَ صَوَابٍ» در نتیجه آنچنان توانا میشود که در جوابگویی به هیچ نیازی در نمیماند و غیر از صواب از او نخواهی یافت و به خوبی مصلحت مردم را در نظر میگیرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَیَّدٌ»(27) پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأیید الهی است.
شرح صدری که در روایت فوق به آن اشاره دارد کاملاً در حضرت امام به چشم میخورد. توصیه میکنم بهعنوان نمونه سخنرانی امام بعد از رحلت حاج آقا مصطفی(ره) را مطالعه فرمائید.(28) در آن سخنرانی به خوبی ملاحظه خواهید کرد شرح صدرِ عدول جامعهی اسلامی به چه شکل است. حرفشان در آنجا به دانشگاهیان آن است که چرا جایگاه روحانیون را در مقابله با ستمگران در طول تاریخ نادیده میگیرید و به علماءِ دین میفرمایند چطور جایگاه کسانی را که در لباس غیر روحانی آمدهاند در خدمت این انقلاب و میخواهند سرباز انقلاب باشند، درک نمیکنید و با اندک ضعفی میخواهید آنها را از انقلاب بیرون نمائید؟ بنده فکر میکنم اگر حضرت امام نبودند ما خطر طالبانیسمشدن داشتیم، شرح صدر ایشان بود که ما را از آن ورطهها رهانید.
شواهد نشان میدهد حضرت امام در توانایی نسبت به جوابگویی به نیاز جامعه و نیز در تأییدات الهی، به همان نحوی که حضرت امام رضا(ع) توصیف میکنند، هستند.