تا به این نکته دقت کامل نشود که حضرت مهدی(عج) در مقامِ وجودی خود منشأ وجود عالماند و در راستای انتظارِ ظهور، باید به این مقام نظر داشت، نمیتوانیم بحث را جلو ببریم. در نگاه شیعه وجود مقدس حضرت صاحب الأمر(عج) یعنی یک وجود کاملِ اکمل،(324) در عین مخلوقیت. برای رجوع به چنین مقامی محال است کسی از کثرتها و ماهیات نگذشته باشد و بتواند به آن مقام نظر کند و این سختترین تنگنای تاریخ ماست که باید از آن عبور کنیم. همانطور که ما برای عبور از شرکِ ابوسفیانی به توحید محمدی(ص)، اقدام به تغییر هویت کردیم و خود را در ساحتی دیگر حاضر نمودیم، باید به همین اندازه خود را وارد ساحتی دیگر از تفکر و حضور کنیم.
عبور از شرک به توحید یک معجزهی بزرگ بود زیرا تفاوت بین شرک و توحید بسیار زیاد است، شرک به کثرتها اصالت میدهد و توحید همه چیز را آیت حقیقتِ یگانهی عالم میبیند، یگانهای که در نهایتِ فعلیت و حضور و تأثیر است. مسئلهی رجوع به حضرت مهدی(عج) اوج سیر توحیدی امت اسلام است، به همین جهت بسیاری از مسلمانان نتوانستند تا رجوع به ولایت اهل بیت(ع) تغییر ساحت بدهند و متوجه مقام قدسی انسانهایی بشوند که «سبب متصل بین ارض و سماء»اند. تصورشان آن بود که امیرالمؤمنین(ع)آدم خوبی است و خلیفهی اول و دوم هم بهتر از امیرالمؤمنین(ع)نیستند ولی حاکمیت آنها بر جامعه کم دردسرتر است. من هم اگر در آن شرایط فکری بودم آن کسی را که دردسر کمتری دارد انتخاب میکردم. اما اگر متوجه باشیم یکی قطب عالم امکان است و نصبش، نصب الهی است و حقیقت او قبل از خلقت عالم و آدم بوده است، دیگر انتخاب دیگری به جای او کار سادهای نیست، همینطور که شناخت او هم کار سادهای نیست مگر آن که بتوانیم حقیقت را بشناسیم تا از شناخت مصداق آن محروم نشویم. در صدر اسلام بسیار کم بودند افرادی که امیرالمؤمنین(ع)را با توجه به جایگاه عرشی که حضرت داشتند پذیرفته باشند، از بتپرستی عبور کردند اما به توحیدی که متوجه انسان کامل باشند نرسیدند، انسان کاملی که عینُ الانسان است و همهی انسانیتها به او ختم میشود. تمام انسانیت انسانها در حقیقتی به نام انسان کامل جمع است، همینطور که تمام وجودها ریشه در وجودِ مطلق دارد. هنوز هم که هنوز است مسلمانان تا اینجاها نتوانستهاند بیایند ولی بالاخره تا متوجه جایگاه وجودی انسان کامل نشویم تاریخ جدیدی که با ظهور حضرت مهدی(عج) شروع میشود به صحنه نمیآید.
با ظهور شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی(ره)، تاریخِ رجوع به «وجود» شروع شد، اگر تلاش کنیم تا جامعه در همین مسیر جلو برود با افقی روبهرو میشویم که محل طلوع نور مهدی(عج) است. ما باید با جدیت تمام متوجه باشیم که اگر میخواهیم به مهدی(عج) رجوع کنیم، آزاد از اعتباریات و مشهورات و ماهیات، به «وجود» رجوع کنیم و از این طریق از کثرت عبور نمائیم، این کار با معرفت نفس به صورت ملموس و کاربردی محقق میشود، به همین جهت و در همین راستا حضرت علامه طباطبائی(ره) در آخرین اثر خود یعنی «رسالةُ الولایه» موضوعِ معرفت نفس را به میان میآورند، همانطور که حضرت امام بر معرفت نفس تأکید داشتند. وقتی رفقای ما برای ورود به مباحث عرفانی در قم خدمت امام رسیدند فرموده بودند از جلد 8 و 9 اسفار شروع کنید، چون مباحث جلد 8 اسفار، معرفت نفس است و جلد نهم، معاد است، اما معادی که مبتنی بر جلد هشتم است، زیرا معاد چیزی جز خودشناسی نیست، مباحث معاد نظر به خود است بدون این نسبتها و کثرتها.