عرض شد در زیارت جامعه در محضر امام معصوم اظهار میدارید: «مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ، مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ» شارحین زیارت جامعه در شرح این فراز میفرمایند: «اَی اعتقد اَن ما حَققتموه هوالحقّ و أنَا اُحِقُهُ، اَی اَسعی فی بیان أنّهُ حق» یعنی من معتقدم آنچه را شما حق و ثابت میدانید، حق و ثابت است و سعی در بیان حقانیت آن دارم و آنچه را شما باطل و غیر واقعی میدانید، باطل است و من نیز آن را باطل و غیر واقعی میدانم. در این فراز از زیارت جامعه شما تا آنجا سعی میکنید با شخصیت امام معصوم اتحاد برقرار کنید که آنچه را امام حق میدانند شما حق بدانید و از این طریق در عقل نظری خود را فانی در امام معصوم بکنید. به تعبیر مولوی:
عقل قربان کن به پیش مصطفی
حَسْبی الله گو، که اللهام کفی
این بالاترین درجهی ایمان است و در همین رابطه حضرت صادق(ع) میفرمایند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَسْتَكْمِلَ الْإِیمَانَ كُلَّهُ فَلْیَقُلِ الْقَوْلُ مِنِّی فِی جَمِیعِ الْأَشْیَاءِ قَوْلُ آلِ مُحَمَّدٍ فِیمَا أَسَرُّوا وَ مَا أَعْلَنُوا وَ فِیمَا بَلَغَنِی عَنْهُمْ وَ فِیمَا لَمْ یَبْلُغْنِی».(189) هركه میخواهد همهی درجات ایمان را كامل نماید باید بگوید: قول من در همهچیز قول آل محمد است، در آنچه نهان دارند و در آنچه آشكار كنند، در آنچه از آنها به من رسیده و در آنچه به من نرسیده.
در نگاه به موضوعات علمی باید متوجه باشیم که یک جامعه وقتی به وحدت حقیقی میرسد که در تفکر و اندیشهی خود وحدت را معنا کند و متوجه باشد وحدت، موضوعی نیست که عارض جامعه باشد و گمان کند حقیقت جامعه تنها مجموعهی افراد هستند. حضرت علامهی طباطبائی(ره) در ذیل آیهی 200 سورهی آل عمران روشن میکنند جامعه برای خود شخصیتی جدای از مجموعهی افراد دارد. وقتی جامعه شخصیتی خاص دارد باید وحدتش هم وحدت حقیقی باشد تا افراد را به آن اهدافی که پیرو آن اهداف، جامعهی خود را تشکیل دادهاند، برساند. وقتی وحدت جامعه حقیقی شد تمام افرادی که در آن جامعه بهسر میبرند رجوع به حقیقت دارند و حرکات و تلاشهای آنها پوچ و بیهدف نخواهد بود و هرچه وحدت در آن جامعه اصیلتر باشد رویکرد فعالیتهای آن جامعه و از جمله کلاس و درس و مدرسه و فلسفه و فقه و عرفان، بیشتر به سوی حقیقت میباشد تا به سوی اعتبار.