اگر انسان به «وجود» وصل شد، در هر مرتبه از «وجود» قرار بگیرد، در عین شدت و ضعف، خود را در همهی وجود احساس میکند. به همین معنا وقتی مؤمنین در ذیل امامان معصوم قرار گرفتند، با آنها هستند، به تعبیر امام باقر(ع)مثل قرارداشتن انگشت سبابه در کنار انگشت میانه در کنار امامشان قرار دارند.(433) ممکن است در مرتبهی عالیهی وجود قرار نداشته باشید ولی عنایت داشته باشید تفاوت مرتبه عالیهی وجود با مرتبهی پائینتر آن در شدت و ضعف است نه اینکه یکی جزء باشد و دیگری کل، مثل رابطهی نور بیرنگِ نازله با نور بیرنگ شدیدتر است که دوگانگی در بینشان نیست، ولی بین نور سبز و نور بیرنگ دوگانگی هست. نور سبز شش رنگ دیگر را با خود ندارد اما نور بیرنگِ نازله و نور بیرنگِ عالیه هر دو همهی رنگها را در خود دارند، تفاوتشان در شدت و ضعف است، به همین دلیل عرض میکنم وقتی خود را عین ربطِ به حق دیدید، خود را در جایگاه وجودی همهی مخلوقات احساس میکنید و این عالیترین بصیرتِ ممکنه است. وقتی در ذیل نور مقدس امام زمان(عج) که قطب عالم امکان است و حقیقت وجود تمام عالم از او است، قرار گرفتید حقیقتاً با امام هستید، هرچند که در مقام نازله باشید. در چنین شرایطی انسان وصل به هستی است و معلوم است که هستی، هستی میآورد و این، همهی حرف بنده است. وقتی که ما به هستی رجوع کردیم به خوبی حجاب منیّت و انانیّت و ماهیتها را در مقابل خود مییابیم و با عبور از آنها به هستی بعد از هست رجوع داریم و به این معنا عرض میکنم، هستی، هستی میآورد تا به مرحلهی قرب برسید که کاملترین برخورداری از هستی است.
در دستگاه رجوع به «وجود»، انسان «منِ» خود را بنده میبیند و بقیه را نیز متوجه این حقیقت میکند. ممکن است بفرمائید این نوع نگاه به خود و متذکرکردن بقیه نسبت به این نگاه چه نفعی دارد، عنایت داشته باشید وقتی چنان احساسِ حضوری نسبت به بندگی در مقابل حق برای شما ایجاد شد، با پیداکردن چنین حضوری، تمام غرب در مقابل شما ویران میشود و از زندگی در خیالات نجات مییابید.