تربیت
Tarbiat.Org

سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
اصغر طاهرزاده

تفصیل وَحی، عامل اثبات حقانیت آن

مسائلی هست که بحمدالله ملت ما تا به امروز به‌خوبی به آن‌ها نایل شده‌اند و جزء مبادی تفکر خود قرار داده، ولی بعضی از مسائل هم هست که روح تاریخی ما هنوز به درک آن نایل نشده است تا بتواند به تفاهم لازم دست یابد که بعداً به آن خواهیم پرداخت. از جمله موضوعاتی که ملت ما به‌خوبی به آن رسیده این موضوع است که اگر اهل البیت(ع) از صدر اسلام در مقام هدایت جامعه اسلامی قرار داشتند مسلم اسلام به خوبی می‌درخشید. به این معنا که روح انسان‌ها به‌خوبی آماده‌ی پذیرش آن اسلام می‌شد. با توجه به این باور سعی می‌کنیم حاکمیت اهل البیت(ع) و حضور آن‌ها جهت هدایت جامعه مورد غفلت قرار نگیرد و این فکر از صحنه‌ی تاریخی ما بیرون نرود. چون به این هوشیاری رسیده‌ایم که ما اهل البیت(ع) را برای ادامه‌ی تاریخ‌مان نیاز داریم و در دعای ندبه اظهار می‌کنیم: «أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتی لا تَخْلُوا مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِیَةِ» کجا است آن باقی مانده‌ی الهی که ادامه‌ی عترت هدایتگر است. نمی‌گوئید ما فقط امام حسن و امام حسین(ع) را می‌خواهیم، اظهار می‌دارید بقیت اللّهی داریم که به دنبال آن هستیم. یعنی به دنبال آن سرمایه‌ی الهی هستیم که تاریخ را تغذیه می‌کند و ریشه در عترت هادیه دارد که تاریخ را اداره کردند. این انتظارِ همراه با امید، اساسی‌ترین برخوردی است که باید با انسان‌های قدسی و حقایق اشراقی آن‌ها داشت، به این معنا که نباید حضور تاریخی آن‌ها را مورد غفلت قرار داد و برای ادامه‌ی تاریخِ خود به جریانی دیگر نظر کرد.
اگر معتقدید که حضرت امام خمینی(ره) یک شخصیت اشراقی است و در ذیل عترت هادیه می‌باشد و پرتوی از سرمایه‌ی الهی است، باید مطمئن باشید جای ایشان در تاریخ گم نمی‌شود و لذا اگر می‌خواهید به ادامه‌ی تاریخ نوری انبیاء و اولیاء نائل شوید و از آن تاریخ بیرون نیفتید، باید چشم‌هایتان را از ایشان برندارید و همه‌ی خود را در همه‌ی او دنبال کنید.
ما همگی معتقدیم تاریخ باید به مرحله‌ا‌ی برسد که انسان‌های قدسی جای خود را در جوامع انسانی باز کنند و از خلأ چنین حقیقتی باید بسیار متأسف بود و به جهت این نقیصه باید اشک ریخت، آن هم اشکی جهت‌دار و تعریف‌شده، به جهت وقوع ظلماتی که حاصل نفهمیدن حقیقت فرهنگ اهل البیت(ع) است همانند اشکی که جوانان مسلمان در سخنرانی جوان بحرینی در محضر مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» ریختند.
چطور شد که در صدر اسلام نقش تاریخی اهل البیت(ع) را نفهمیدند؟ ساده‌ترین جواب این است که نتوانستند مقام قدسی آن‌ها را بنگرند، فکر کردند آن‌ها در حدّ فرزندان رسول خدا(ص) باید مورد احترام باشند. سخن رسول خدا(ص) آن بود که آن‌ها دارای حقیقت قدسی هستند و مأمورند تا دین خدا را بر آن مبنا تبیین کنند. معلوم است که این سخن جایی برای امویان و عباسیان که برای حاکمیت دندان تیز کرده بودند، باقی نمی‌گذاشت تا بخواهند حاکمیت جامعه‌ی اسلامی را در دست گیرند. همین مشکل را هم دنیای استکباری با نظام اسلامی دارد و معترض است که چرا ایران می‌خواهد بیرون از قواعد دموکراسی غربی کشور را اداره کند. شیعه معتقد است زمین باید از طریق آسمان مدیریت بشود، حال یا با امامِ حیّ حاضر و یا با فقیهی که می‌تواند سخن خدا و امام را کشف کند و در جامعه جاری نماید.
اشراقی نگاه‌کردن به قواعدی که باید جامعه را اداره کند خیلی فرق دارد با این‌که بگوئیم میل مردم باید جامعه را مدیریت نماید. تمام تفاوت فرهنگ اهل البیت(ع) با بقیه‌ی فرهنگ‌ها در همین است و تاریخ ما دقیقاً همین‌جا ایستاده است و بقیه‌ی اختلاف‌هایی که غرب با ما به میان می‌کشد، بسیار فرعی است و بهانه‌هایی است تا نگذارند این سخن ما شنیده شود، در حالی که اگر این سخن به گوش مردم برسد آرام‌آرام آماده می‌شوند تا نسبت به آن فکر کنند.
معلوم است که روح زمانه ابتدا پیام حضرت موسی(ع) را نمی‌فهمد ولی با تفصیل آن توسط حضرت هارون(ع)، مردم آماده‌ی فکرکردن می‌شوند و آرام‌آرام زندگی خود را در همان راستا شکل می‌دهند.
حضرت موسی(ع) در شرایطی که با غلبه‌ی فرهنگ فرعونی، مورد پذیرش هیچ‌کس نبودند، با بصیرت الهی، متوجه حضور تاریخی وحی الهی بودند، خودشان تک و تنها به مصر آمدند و سراغ دربار فرعون رفتند و به کمک حضرت هارون پیام الهی را تبیین نمودند و بالاخره آن پیام جای خود را در تاریخ باز کرد و فرعون رفت و حکومت‌ها یکی بعد از دیگری به مدیریت پیامبران بنی اسرائیل به صحنه آمدند، و چون تاریخ به کمک حضرت هارون(ع) توانست پیام الهی حضرت موسی(ع) را درک کند، سال‌های متمادی نظامی که حضرت موسی شکل دادند عالم را تغذیه کرد.