تربیت
Tarbiat.Org

سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
اصغر طاهرزاده

راز برتری شخصیت حضرت امام(ره)

مردم با دل‌شان با امام ارتباط برقرار می‌کردند آن‌چنان راحت که نه‌تنها سخنان امام، حتی اشارات امام را درک می‌کردند که بحث آن جدا از این بحث است ولی اگر افراد بخواهند این مکتب را به عنوان مبنای اندیشه‌ی خود دنبال کنند و پایه‌های تئوری نظام اسلامی را تدوین نمایند، باید بتوانند «وجودی» فکر کنند، حالا این‌که «وجود» شدت و ضعف و مراتب دارد و در هر مرتبه‌ای با جلوه‌ای از آن روبه‌رو هستیم، بحث دومی است. ملائکه نسبت به عالم ماده، دارای وجود شدیدتری هستند و عالم ماده در مرتبه‌ی ضعیف‌تری از وجود قرار دارد، ولی در هر حال غیر از «وجود» در صحنه نیست. وقتی موجودی دارای شدت و ضعف بود یعنی یک «وجود» است با مراتب مختلف، این حالت را اصطلاحاً «تجلی» می‌گویند. هر وقت حقیقت در صحنه بود تنها به صورت تجلی در صحنه است، تفاوتِ ظهور حقیقت در شدت و ضعف آن است، کثرت به آن معنایی که در ماهیت هست، در حقایق نیست. همین‌طور که نور بالایی با نور پائینی تفاوتشان در شدت و ضعف است، این‌طور نیست که نور بالایی فقط نور باشد و نور پایینی، نور باشد به اضافه‌ی ظلمت. ظلمت چیزی نیست جز عدمِ نور. پس آن‌چه در بالا است، نور است و آن‌چه هم در پائین است، نور است. ذات نور آن‌چنان است که شدت و ضعف بر می‌دارد. هرکجا تجلی در میان است از همین قرار است که حقیقتی در صحنه است. وقتی حقیقتی مثل «وجود» در صحنه است در واقع تجلی در صحنه است. پس تمام عالم جلوه‌هایی از «وجود» است با مراتب مختلف. وقتی این نکته روشن شد، متوجه می‌شویم مکتب صدرایی به‌خوبی می‌تواند روشن کند چگونه اگر انسان‌ها از نظر وجودی در ذیل وجود شدیدتر قرار گیرند، تحت تأثیر انوارِ وجودی آن مرتبه، از جهت نفس ناطقه‌شان، دارای شخصیت شدیدتری می‌شوند و در همین رابطه شخصیت حضرت امام را در ذیل انوار مقدس اهل‌البیت(ع)، شخصیتی برتر می‌دانیم. چون ایشان با اعتقاد به اصالت وجود، با جنبه‌ی وجودی شخصیت خود به جنبه‌ی وجودی اهل‌البیت(ع) نظر می‌کنند و در پرتو انوار مقدس آنان نفس ناطقه‌ی خود را شدّیت می‌بخشند. همان‌طور که حضرت حق به نور اسماء حسنایش تجلی کرد و در نتیجه نور محمّد و آل محمّد(ع) ظهور نمود. آن‌هایی که این موضوع را درست درک نمی‌کنند فکر می‌کنند حکما و عرفا می‌گویند: پیغمبر و یا سایر مخلوقات جزئی از خدا هستند. غافل از آن‌که خدا از آن جهت که وجود مطلق است، فقط خدا است و هر چیز که از نور او تجلی کند، چون وجود مطلق نیست، پس خدا نیست. وجود نازله‌ی وجود مطلق به هیچ‌وجه خدا نیست چون فقط وجود مطلق خدا است و غیر وجود مطلق، غیر خدا است. کسانی که موضوع را درست درک نمی‌کنند می‌گویند ملاصدرا و حضرت امام و امثالهم گفته‌اند عالم هستی جزئی از خدا است. در حالی‌که هر چیز غیر از کمال مطلق، غیر خدا است، هم به اعتبار این‌که مخلوق است و خداوند بر اساس علمی که از آن‌ها داشته، به آن‌ها وجود داده و هم به اعتبار این‌که نازله‌ی حقیقت مطلق‌اند.
نظر به جنبه‌ی وجودی حقایق، موضوعِ تجلی را به میان می‌آورد. در موضوع تجلی، مرتبه‌ی مادون، تحت تجلیات مرتبه‌ی مافوق قرار دارد و در اثر آن تجلیات، قوه‌هایش به فعلیت می‌رسد و شدت می‌یابد و با شدت‌یافتن در وجود، حجاب‌های بین او و کمال مطلق رفع می‌گردد و این رازِ برتری شخصیت امام(ره) است که با سلوک لازم توانسته‌اند با نظر به جنبه‌ی وجودی حقایق، جان خود را در پرتو نور حقایق قرار دهند.
اگر انسان‌ها وجود خود را در ذیل وجود اولیاء الهی قرار دهند از نظر شخصیت، شدت پیدا می‌کنند و موضوع وِلایی‌شدن انسان‌ها به همین معنا است که در ذیل ولایت امام معصوم قرار می‌گیرند و جنبه‌ی وجودی خود را شدت می‌بخشند. خداوند می‌فرماید: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزیدَنَّكُمْ»(342) اگر شکر کنید شما را زیادتر می‌کنم. اگر با دید وجودی به این آیه نظر کنید می‌بینید که نفرمود: اگر شکر کنید نعمت شما را زیادتر می‌کنم - این در جای خود درست است- اما این‌جا فرمود: اگر شکر کنید خودِ شما را زیادتر می‌کنم. یعنی وجود شدیدتری به شما می‌دهد. چون اگر کسی در مقام شکر قرار گرفت و به جای نظر به نعمت، به مُنعم نظر کرد و نفس ناطقه‌ی خود را تحت نور ولایت الهی قرار داد، جانش شدّیت می‌یابد و شعوری پیدا می‌کند در راستای شعور اولیاء الهی. همین‌طور که خداوند می‌فرماید: «خُذُوا زینَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ»(343) زینت‌های خود را در مساجد به‌دست آورید. علامه‌ی طباطبائی(ره) در تفسیر این آیه می‌فرمایند: زینت‌های شما معنویت است یعنی بروید در مساجد معنویت به‌دست آورید. معلوم است که در جای خود دستور داده‌اند باید لباس‌هایتان را مرتب و خودتان را معطر کنید و وارد مسجد شوید، ولی اگر از جنبه‌ی وجودی به این آیه نگاه کنید متوجه می‌شوید آیه نظر به جنبه‌ی معنوی شما دارد و بر این اساس می‌فرماید بروید در مساجد و جان خود را در معرض انوار الهی قرار دهید تا انوار الهی بر آن تجلی کند.
وقتی بحثِ «وجود» و تجلی وجود و موضوع شدت و ضعف آن در میان باشد، با عالم و آدم با دید خاصی برخورد می‌کنیم و می‌فهمیم هر چه از نظر شخصیتی، در ذیل مرتبه‌ی وجودی کامل‌تری قرار بگیریم، دارای شخصیت شدیدتری می‌شویم. و ما حضرت امام را با این دیدگاه می‌بینیم و می‌گوئیم که ایشان دارای شخصیت اشراقی بودند و معتقدیم اگر افراد جامعه‌ی ما بتوانند در ذیل شخصیت اشراقی ایشان قرار بگیرند بصیرت ایشان را در تمام جوانب زندگی به‌دست می‌آورند و با ایشان هم‌زبان و هم‌نگاه می‌شوند.