تربیت
Tarbiat.Org

سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
اصغر طاهرزاده

حضور در تاریخی سراسر وحدت

ما در تاریخ خود از تنگناهای مهمی عبور کرده‌ایم و تنگناهای مهم‌تری نیز در پیش رو داریم. اگر قبل از وقوع دفاع مقدس به ما خبر می‌دادند دنیا متحد شده تا با شما بجنگد مسلّم تزلزلی در بین ملت ما ایجاد می‌شد ولی دیدید که دنیا به ما حمله کرد و ما با روح ایمانی خود از آن مرحله از تاریخِ خود گذشتیم، به طوری که اگر امروز به ما خبر دهند همه‌ی مستکبرین بنا دارند به شما حمله کنند، هیچ‌گونه عکس‌العمل غیر عادی از ما نخواهند دید، همین‌طور هم از تحریم‌های بین‌المللی عبور کرده‌ایم، گفتند: همه‌ی غرب برنامه‌ریزی کرده تا ایران را گرفتار تحریم‌های فلج‌کننده بکند ولی ایرانی‌ها با خیال راحت در عید نوروز با خوشحالی تمام به دید و باز دید مشغولند. این‌ها نمونه‌هایی است از «عبور تاریخی» از تنگناها از یک طرف و «رجوع به آرمان‌های تاریخی» از طرف دیگر. ما از طریق حضرت امام این مراحل را پشت سر گذاشتیم. ما تاریخ جدید خود را پیدا کرده‌ایم، هر چند ممکن است هنوز بعضی از مردمِ ما بیرون از این تاریخ به‌سر ببرند و خود را در تاریخی که از انبیاء شروع شده و به مهدی(عج) ختم می‌شود احساس نکنند.
همین‌طور که با رجوع به شخصیت حضرت امام و عبور از بعضی از تنگناهای تاریخ، فعلاً از تاریخ خود بهره‌مند هستیم، اگر در سیر تاریخی خود با جدّیت تمام، رجوعِ خود به امام را کامل کنیم به اساسی‌ترین بهره‌ی تاریخی که همان تفکر و تفاهم و وحدت است خواهیم رسید. همین‌طور که اگر 50 سال پیش می‌گفتند به کمک شخصیت حضرت امام می‌توانید از ترسِ مقابله با استکبار عبور کنید، آن را بعید می‌دانستید، ولی به جهت پذیرفتن شخصیت اشراقی حضرت امام(ره) از آن مرحله عبور کردید، اگر رجوع خود را به امام کامل کنیم از یک تاریخ، سوء تفاهم نیز عبور خواهیم کرد و تفاهم و وحدت جزء تاریخ ما خواهد شد. همین‌طور که فکر نمی‌کردیم روحیه‌ی عدم ترس از استکبار جزء تاریخ ما شود و شد. در همین رابطه حضرت امام(ره) می‌فرمایند: «...ما باز مراحلی در پیش داریم و باید به آن مراحل برسیم و جمهوری اسلامی با محتوای واقعی خودش در ایران پیاده شود.»(166)
حضور در تاریخِ سراسر وحدت، زمینه‌ی شکوفایی عمیق‌ترین ابعاد روحانی افراد در جامعه می‌شود. ما باید متوجه باشیم افراد و گروه‌هایی هستند که مانع ایجاد فضای معنوی و وحدت حقیقی می‌باشند و باید بدانیم چگونه از القائات این افراد عبور کنیم. در رابطه با تنگناهای تاریخی که پشت سر گذاشته‌ایم حضرت امام می‌فرمایند:
«در شروع مبارزات اسلامی اگر می‏خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می‏شنیدی كه شاه شیعه است! عده‏ای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام می‏دانستند و هیچ‌كس قدرت این را نداشت كه در مقابل آن‌ها قد علم كند. خون دلی كه پدر پیرتان از این دسته‌ی متحجّر خورده است، هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان، غرق‌شدن در احكام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود كه از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حكومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تكریم بود كه حماقت از سراپای‏ وجودش ببارد و إلاّ عالِم سیّاس و روحانی كاردان و زیرك، كاسه‏ای زیر نیم كاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزه‏ها بود كه هركس كج راه می‏رفت متدین‌تر بود. یادگرفتن زبان خارجی، كفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرك به‌شمار می‏رفت. در مدرسه‌ی فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از كوزه‏ای آب نوشید، كوزه را آب كشیدند، چرا كه من فلسفه می‏گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‏یافت، وضع روحانیت و حوزه‏ها، وضع كلیساهای قرون وسطی می‏شد كه خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و كیان و مجدِ واقعی حوزه‏ها را حفظ نمود.
علمای دین‌باور در همین حوزه‏ها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا كردند. قیام بزرگ اسلامی‏مان نشأت گرفته از همین بارقه است. البته هنوز حوزه‏ها به هر دو تفكر آمیخته‏اند و باید مراقب بود كه تفكر جدایی دین از سیاست از لایه‏های تفكر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نكند و یكی از مسائلی كه باید برای طلاب جوان ترسیم شود، همین قضیه است كه چگونه در دوران وانفسای نفوذ مقدسین نافهم و ساده‏لوحان بیسواد، عده‏ای كمر همت بسته‏اند و برای نجات اسلام و حوزه و روحانیت از جان و آبرو سرمایه گذاشته‏اند. اوضاع مثل امروز نبود، هركس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهای مقدس‏نماها از میدان به در می‏رفت؛ ترویج تفكر «شاه سایه‌ی خداست» و یا «با گوشت و پوست نمی‏توان در مقابل توپ و تانك ایستاد» و این‌كه «ما مكلف به جهاد و مبارزه نیستیم» و یا «جواب خون مقتولین را چه كسی می‏دهد» و از همه شكننده‏تر، شعار گمراه‏كننده‌ی «حكومت قبل از ظهور امام زمان(ع) باطل است» و هزاران «إن قُلتِ» دیگر، مشكلات بزرگ و جانفرسایی بودند كه نمی‏شد با نصیحت و مبارزه‌ی منفی و تبلیغات، جلوی آن‌ها را گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود كه خداوند وسیله‏اش را آماده نمود. علما و روحانیت متعهد سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی كه به طرف اسلام شلیك می‏شد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.»(167)