تربیت
Tarbiat.Org

سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
اصغر طاهرزاده

اتصال به تاریخ انبیاء

لازم است از خود بپرسیم مکتب اشراقی حضرت امام چه خصوصیاتی دارد و چگونه باید به این مکتب نظر کرد؟ در تبیین شخصیت اشراقی حضرت امام(ره) در عین آن که نه پیامبرند و نه امام معصوم، می‌توان متوجه سخن نبی اکرم(ص) شد که در رابطه با چنین افرادی می‌فرمایند: «فَكَأَنَّمَا أُدْرِجَتِ النُّبُوَّةُ بَیْنَ جَنْبَیْهِ وَ لَكِنَّهُ لَا یُوحَی إِلَیْه‏»(264) گویا نبوت در بین دو پهلوی او درج شده ولی به او وحی نمی‌شود.
عرض بنده این است که اندیشه و شخصیت حضرت امام خمینی(ره) یك شخصیت جامعِ نوری است كه در تاریخ معاصر شروع شده و می‌طلبد که آن اندیشه به جهت جامعیتش به تفصیل در آید وگرنه شكست می‌خورد، و منظورم هم از شکستِ آن اشراق مثل شکستی است که ما در سقیفه خوردیم وگرنه به آن معنا که یک حقیقت نوری به عالم رسیده، شکست برایش معنا ندارد ولی شکست به این معنا که اگر متوجه تفصیل آن حقیقت نشویم همان‌طور که جهان اسلام در ابتدای حیات دینی خود با خانه‌نشینی اهل بیت(ع) روبه‌رو شد و حقیقت اسلام در حجاب رفت؛ حقیقت مکتب حضرت امام نیز از طریق جناح‌ها و احزاب سیاسی در حجاب می‌رود و بهترین نیروهای وفادار به حقیقت انقلاب خانه‌نشین می‌شوند.
در حالی‌که شخصیت حضرت امام راه نجات بشریت از ظلمات دوران است، تا انسان‌ها در همه‌ی ابعاد شکوفا شوند، با این‌همه از این‌که آن اندیشه در ابتدای امر به صورتی جامع ظهور کرده، گریزی نیست زیرا بنیانگذار یک اندیشه باید همه‌ی آن اندیشه را در قالبی جامع و به صورت اجمالی بیان کند، چاره‌ای جز این ندارد. هر چند بعد خودش تفسیرش کند، مثل این‌که یک سوره باید تماماً بیاید تا حقیقت جامع آن حفظ بشود و همه‌ی آن اندیشه بیان گردد و پس از آن است که آن اندیشه به مرور جلوه‌های تفصیلی خود را ظاهر می‌کند.
در زمان قبول قطعنامه، امام فرمودند: «خدا می‏داند كه راه و رسم شهادت كورشدنی نیست؛ و این ملت‌ها و آیندگان هستند كه به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود.»(265) اگر ما در آن زمان با این اعتقاد به این جمله نظر داشتیم که آن حرف یک حقیقت اشراقی است و باید در صدد تفصیل آن برآییم، آیا همین‌طور برخورد می‌کردیم که برخورد کردیم؟ اگر همان‌طور که رهبری به صحبت‌های امام نگاه می‌کنند ما به این جمله نگاه می‌کردیم و در صدد تفصیل آن برمی‌آمدیم، همان وقت در این فکر فرو می‌رفتیم که در آینده معادلات جهان تغییر می‌کند، پس خود را برای چنین تغییراتی آماده کنیم و شرایط تحقق آن را فراهم نماییم. اگر با این جمله درست برخورد می‌کردیم و خود را در ذیل این جمله به شخصیتی تبدیل می‌کردیم که تفصیل این جمله را به عهده گیرد، نتیجه‌اش این می‌شد که امروز کمتر نگران خلأ‌هایی بودیم که ممکن است با استفاده از آن خلأها استکبار، انقلاب‌های بیداری اسلامی را مصادره کند. آن‌طور که حق مطلب بود وقت نگذاشتیم، هرچند بحمدالله آن‌هایی که به اندیشه‌ی امام وفادار بودند، بیکار ننشستند. اگر می‌دانستیم این سخن حکایت از یک حقیقتی در آینده دارد و ما می‌توانیم معنی خودمان را در حیات تاریخی آینده در راستای تفصیل‌دادن آن پیدا کنیم، طور دیگر عمل می‌کردیم و از برکات خاص آن بهره‌مند می‌شدیم.
اگر پذیرفتیم مقام حضرت امام خمینی(ره) از نظر هدایتگری، مقامی است كه می‌تواند زمانه را به صورتی جامع - در همه‌ی ابعاد معرفتی و سیاسی- هدایت کند، به فکر تفصیل آن مقام می‌افتیم، زیرا می‌دانیم اگر بخواهیم جایگاه‌مان جایگاه مناسبی در مسیر إلی‌الله باشد باید در قلب و فکر و عملِ خود، به تفصیلِ آن حقیقتِ جامع مبادرت ورزیم تا معنی خود را در این زمان از دست ندهیم و از اشراق آن حقیقت بی‌بهره نگردیم.
اگر بتوانیم با آمادگی کاملی که در خود ایجاد می‌کنیم اندیشه‌ی امام(ره) را تفصیل بدهیم توانسته‌ایم قدمی برای تعالی حیات معنوی خود و جامعه برداریم و به یک معنا وارد دعای ندبه‌ای شده‌ایم كه خط انبیاء را ازآدم شروع می‌کند تا به حضرت صاحب الزمان(ع) برساند و ما نیز به لطف الهی در آن خطِ نورانی قرار می‌گیریم. با حضور در خطی که دعای ندبه به آن اشاره دارد، شما یک شخصیت خواهید شد و نه یک شخص، برای این‌که معنی‌دار شوید و روحانیت خود را حفظ کنید باید با تمام روحانیتِ تاریخِ بشر یگانه شوید. و مکتب حضرت امام امکان چنین حضوری را به شما می‌بخشد به همین جهت تأکید می‌کنم امام را شخصیت صرفاً سیاسی نپندارید، او یک مرد الهی است در خط نورانی که دعای ندبه متذکر آن است و با حضور تاریخی خود تمام اجتماع و سیاست بشر را تسخیر می‌کند تا جهان را به نور مهدی(عج) برساند.
حضرت مهدی(عج) با حضور تاریخی خود، نور معنویت را به عالم برمی‌گردانند و به اعتبار نورشان تمام عالم در تصرف وجود مقدس ایشان در می‌آید. بنده می‌خواهم عرض کنم گوهر مکتب حضرت امام خمینی از همان نوری برخوردار است که نهضت حضرت مهدی(عج) صاحب آن است و چون آن مکتب دارای جنبه‌ی نوری و ملکوتی است وقتی در ذیل آن قرار گرفتید مظهری از آن نور خواهید شد و صاحب همان روحی می‌شوید که می‌خواهد خود را به تاریخ انبیاء وصل کند. معلوم است که انبیاء در صدد بودند جهان را در تصرف نور الهی در آورند و از این جهت در صحنه‌های اجتماعی، سیاسی حضور داشتند و لذا این نوع حضور آن طور نیست که روح انسان را کدر کند و او را جزء نگر و کثرت‌زده نماید.
قصد ما تا این‌جا این بود که تأکید کنیم مکتب حضرت امام، همین‌طور که مقام معظم رهبری فرمودند: یک مکتب جامع در معنویت و عقلانیت و عدالت است و چنین هویتی بر قلب ایشان اشراق شده و باید با نظر به هویت اشراقی‌اش به آن نظر کرد و نه آن‌که تصور کنیم حضرت امام یک نظریه‌ی علمی - مثل سایر نظریات- داده‌اند. از این‌جا به بعد تا آخر می‌خواهیم بگوئیم جایگاه این مکتب در فرهنگ دینی و در دنیای مدرن کجاست.