تربیت
Tarbiat.Org

سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
اصغر طاهرزاده

جایگاه مکتب حضرت روح‌الله(ره)

وقتی ملاحظه فرمودید اصول‌گرایی حقیقی تفكری است مشخص و نیز روشن شد این نوع اصول‌گرایی از هر كسی بر نمی‌آید و كسانی را می‌طلبد كه به حكمت متعالی نظر داشته و در فضای اصالت وجود به حقیقی‌ترین حقایق عالم وجود، یعنی اهل البیت(ع)، نظر دارند و در مبارزه با نفس، «جهادی» عمل می‌كنند و با تمام انانیت خود درگیر شده و به هیچ منفعتی از منافع شخصی و قبیلگی و حزبی فكر نمی‌كنند، تا تفضل الهی بر جان آن‌ها سرازیر شود و قلبشان محل تجلی اشراقات الهی گردد، جایگاه مكتب حضرت روح الله(ره) در این عصر روشن می‌گردد.
در اصول‌گرایی حقیقی سیر انسان از كثرت‌ها به سوی وحدت است در حالی‌که دنیای مدرن درست عکس آن است و فرهنگ مدرنیته صرفاً به کثرت رجوع دارد. ویلیام چیتیك می‌گوید: خدای غرب كثرت است. در حالی‌که خدای اسلام و همه‌ی ادیان، حضرت احد است.(42) تا انسان به حضرت احد -که در سراسر هستی مثل روح در بدن، حاضر است - رجوع نكند، در واقع بی‌خداست، از طرفی رجوع به حضرت اَحد، ساز و كاری دارد که امروز مكتب حضرت امام(ره) آن ساز و کار را در خود پرورانده و ایشان در مکتب خود و در آثار گرانقدرشان نشان داده‌اند که رجوع به «وجود» که مبنای حکمت صدرایی است باید مدّ نظر قرار گیرد تا آن‌جایی که می‌فرمودند: «وَ مَا اَدْرَیکَ مَا مُلاصَدرا»(43) و یا برای ملاصدرا عنوان «صدر حکمای متألهین و شیخ عرفاء کاملین»(44) را به‌کار می‌برند. ممکن است بفرمایید برای دینداری نیاز به حکمت صدرایی نداریم، عرض خواهیم کرد در آن صورت در تاریخ متوقف می‌شوید. ممكن است بفرمائید مگر قبل از ملاصدرا چكار می‌کردیم؟ این مثل این است كه بگویید ما قبل از انقلاب اسلامی چه می‌کردیم و بخواهید به تاریخ قبل از انقلاب برگردیم. اگر امروز حضرت امام را از تاریخ‌مان بگیریم در حرکت تاریخی خود متوقف می‌شویم و نسبت به آرمان‌هایی که در پیش داریم عقب می‌افتیم. البته آن ملاصدرایی كه حضرت امام مطرح می‌کنند جزء مکتب امام است، موضوع ما صِرف فلسفه و ملاصدرا نیست، موضوع ما مکتب حضرت امام است و متأسفانه هنوز نتوانسته‌ایم امام را درست ببینیم. حضرت امام همان اندازه که برای تحقق انقلاب اسلامی انرژی صرف كردند به همان اندازه برای طرح مکتب صدرایی وقت صرف کرده‌اند. کتاب‌های حضرت امام اکثراً حاصل رجوع به ملاصدرا و محی‌الدین ‌بن عربی است و تبیین خاصی است که ایشان در مكتب خود از آن‌ها دارند. در مقدمه‌ی کتاب «اسماء حسنا» عرض شد که وظیفه‌ی امثال بنده در آن حدّ است که زمینه‌ی رجوع به شرح دعای سحر حضرت امام را فراهم کنم تا عزیزان راحت تر وارد آن کتاب شوند و از هزاران هزار دریچه‌ی معرفت که در کتاب حضرت امام(ره) هست بهره‌مند گردند. حضرت امام در راستای معرفی مکتب خود در نامه به گورباچف اندیشه‌ی ملاصدرا و محی الدین بن عربی را پیش می‌کشند و می‌فرمایند:
«و از اساتید بزرگ بخواهید تا به حكمت متعالیه‌‌‌ صدرالمتألّهین «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه‌و‌حشره‌الله‌مع‌النبیین‌والصالحین» مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده، و هرگونه اندیشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد. دیگر شما را خسته نمی‏كنم و از كتب عرفا و به‌خصوص محی‌الدین ابن عربی نام نمی‏برم؛ كه اگر خواستید از مباحث این بزرگ‌مرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را كه در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توكل به خدا از عمق لطیفِ باریك‌تر ز موی منازل معرفت آگاه گردند، كه بدون این سفر آگاهی از آن امكان ندارد.»(45)
امامی كه این‌قدر شیفته‌ی اهل البیت(ع)‌اند چگونه در اندیشه‌ی ملاصدرا و محی‌الدین چیزهایی را می‌بینند که نمی‌توانند از آن‌ها بگذرند. به همین جهت است که تأکید دارم برای رسیدن به اصول گرایی واقعی که حضرت امام نمودِ کامل آن بودند باید به ملاصدرا رجوع كنیم تا اصالت وجود برایمان پیش آید و با اصالت وجود از كثرتِ هزار ساله‌ی تاریخِ اصالت ماهیت عبور کنیم. این یعنی رجوع به اندیشه‌ای که علامه طباطبائی(ره) در وصف آن می‌فرمایند با آمدن فلسفه‌ی صدرایی فهم فرهنگ اهل البیت(ع) آسان‌تر شده است. زیرا بعداً عرض خواهم کرد در فضای اصالت وجود نظر به حقیقی‌ترین حقایق عالم یعنی حضرت صاحب الامر(عج) میسر می‌گردد.